۱۳۹۵ مهر ۲۹, پنجشنبه

سیری در جهان بینی شهریار (54)


حیدر بابایه سلام
سید محمد حسین بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)

  ترجمه، ویرایش و تحلیل از
میمحا نجار

 7
حیدربابا،
 ایگیت اَمَک ایتیرمز
عؤموْر کئچر، افسوس بَرَه بیتیرمز
نامرد اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز
بیزده، واللاه، اونوتماریق سیزلرى
گؤرنمسک، حلال ائدوْن بیزلرى

·        معنی تحت اللفظی:
·        حیدر بابا، جوانمرد، زحمت کسی را از یاد نمی برد.
·        عمر در گذر است و دریغ چاره ساز نیست.
·        نامرد عمر به پایان نمی برد.
·        ما شما را از یاد نمی بریم.
·        اگر دیدار میسر نگردد، حلال مان کنید.     

·        سؤالی که ما را مدت ها به خود مشغول داشته، این بود که میان مصراع اول این بند شعر و مصراع دوم آن، چه پیوند معنوی وجود دارد؟

1
حیدربابا،
 ایگیت اَمَک ایتیرمز
عؤموْر کئچر، افسوس بَرَه بیتیرمز

·        شهریار احتمالا در مصراع دوم شعر، هشداری را برای خواننده و شونده شعر گنجانده است:
·        اگر زحمت و خدمت همنوع را فراموش کنی، عمرت بسان کاروانی تیز رو خواهد گذشت و پشیمان خواهی گشت.
·        پشیمانی اما چاره ساز نخواهد بود.

·        می توان به این نتیجه رسید که بیت اول این بند شعر، حاوی فرمان است.

·        این ـ فی نفسه ـ شاهکار به تمام معنی است.  

2
حیدربابا،
 ایگیت اَمَک ایتیرمز
عؤموْر کئچ، افسوس بَرَه بیتیرمز
نامرد اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز

·        اکنون صحت استنباط ما اثبات می شود:
·        فرمان اخلاقی نهفته در این بند شعر، ایگیت بودن و نامرد نبودن است.
·        به عبارت ساده تر، سعادتمند و عاقبت به خیر، کسی است که قدر زحمت و خدمت توده زحمت را بداند.
·        در غیر این صورت، جزو اشرار خواهد بود و نگونبخت خواهد بود.


·        همشهری شهریار، گوهر مراد، نمایشنامه ای تحت عنوان «آرامش در حضور دیگران» دارد که اثبات صحت محتوای مصراع سوم همین بند شعر شهریار است:

نامرد اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز

·        در این نمایشنامه که به صورت فیلم هم منتشر شده، سیر و سرگذشت سرهنگی (؟) تشریح می شود که دستش به خون فرزندان توده آلوده است.
·        از دید شهریار، نامرد است.

·        وجدان سرهنگ اما به او امان «آرامش» نمی دهد:
·        آرامش او در حضور این و آن است.
·        آرامش او تصنعی و نمایشی است.
·        آرامش او عاری از اصالت است.

·        به همین دلیل، به محض تنها شدن جنون می گیرد.
·        ظاهرا شخصیت هائی که به دست او و یا به فرمان او ترور شده اند، در پرده سینمای ذهنش پدیدار می شوند و به جنونش می کشند.

3
حیدربابا،
 ایگیت اَمَک ایتیرمز
عؤموْر کئچر، افسوس بَرَه بیتیرمز
نامرد اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز

·        شهریار در این بند شعر، دیالک تیک خیر و شر را به شکل دیالک تیک ایگیت و نامرد بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن خیر (ایگیت) می داند.
·        این عاقبت به خیری ایگیت و نگونبختی نامرد اما قابل بحث است.
·        از این رو، این مصراع شعر شهریار را نباید تحت اللفظی معنی کرد و به این نتیجه رسید که نان مرد در روغن است و عمرش عمر نوح.
·        برای درک عمیق و دقیق منظور شهریار باید دیالک تیک کمیت و کیفیت را به خدمت گرفت:

4
نامرد اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز

·        منظور شهریار نه کمیت زیست نامرد، بلکه کیفیت زیست او ست.
·        نامرد مورد نظر شهریار، طرفدار زور و زر است.
·        توده ستیز است.
·        استثمارگر و ستمگر است.
·        در نتیجه، بلحاظ ثروت مادی، کم و کسری ندارد.

·        ژرفای این سخن شهریار در این نکته است که کیفیت زندگی نامرد ذلت بار است.
·        نامرد درست به دلیل همین عذاب روحی و روانی نمی تواند از ثروت و نعمت موجود بهره برگیرد.
·        در نتیجه، جنون می گیرد.
·        از دست اجنه درون دست به انتحار می زند.
·        به زبان شهریار، نمی تواند به مرگ طبیعی در آرامش روحی و روانی بمیرد.
·        پیشاپیش می میرد.
·        بسان لاشه «زندگی» می کند.
 
5
بیزده، واللاه، اونوتماریق سیزلرى

·        شهریار در این مصراع شعر، حیدر بابا را مظهر خیر و خدمت قلمداد می کند و سوگند می خورد که ایگیت واره باشد و خدمات و زحمات حیدر بابا را فراموش نکند.
·        شهریار در مفهوم «حیدر بابا»، به احتمال قوی، توده های مولد و زحمتکش آن منطقه از آذربایجان را تجرید می کند.

6
گؤرنمسک، حلال ائدوْن بیزلرى

·        شهریار ضمنا وظیفه خود می داند که شخصا به دیدار حیدر بابا بشتابد و قدر دانی اش از خدمات و زحمات او را شخصا بر زبان راند.
·        به همین دلیل، از او تقاضای عفو و بخشش دارد، اگر احیانا بمیرد و فرصت دیدار نیابد.

·        برای درک آثار هنری آذری باید آذری بود.

·        اگر کسی با کارگران آذری آشنا باشد، محتوای اشعار حیدر بابا را بهتر می تواند درک کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر