۱۳۹۵ آبان ۱, شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (352)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

فكر مى كنم مفاهيم را بايد ياد بگيرم،
دايره لغاتم را بايد وسعت بدم
براى ساختن يك بنا
ابزار و مصالح لازم است
فكر مى كنم محتواى ظرف را از هر زاويه اى نمى توان ديد ، جهت و زاويه ديد بايد مشخص باشد
تا به محتواى عينى و واقعى پى برده شود
حریف

1
مفاهیم
تصاویر ذهنی چیزهای عینی هستند.

2
در روند بررسی چیزی
مثلا نمکدانی
دیالک تیک ظرف و مظروف
فرم و محتوا
کشف می شود

3
مثلا دیالک تیک نمکدان و نمک

4
یاد گرفتن طوطی وش مفاهیم
یعنی در خارج از چارچوب کار (تحلیل، تفهیم)
نه امکان پذیر است و نه اصالت دارد.

5
خیلی ها
آثار مثلا مارکس را خوانده اند و برای عیاشی
حتی بعضی از جملات او را از بر کرده اند
تا هارت و پورت کنند و جنس مخالف را خر کنند.

6
ولی نمی توانند حتی جمله ای از جملات مارکس را بفهمند
چه رسد به کسب توان خود اندیشی.

7
بهترین آموزشگاه و پرورشگاه جسم و روح و روان
کار است.

8
تأثیر متقابل میان چیزها و آدم ها
یکی از قوانین دیالک تیکی است.

9
دست خود آدم ها هم نیست.
بد هم نیست.

10
فرق حریف با بقیه
استقلال فکری حریف است.

11
تحت تأثیر تفکری و سبکی قرار گرفتن
فرم قضیه است.

12
ما به احتمال قوی
تحت تأثیر شدید سعدی هستیم.

13
این
اصلا تعیین کننده نیست.

14
البته این ترفند بعضی ها ست.

15
این فرمی از بیماری همگانی در ایران شده است.

16
این فرم دیرینی از اوپورتونیسم است:
اول با نظرات کسی آشنا می شوند
بعد برای خر کردنش نظرات او را
چه بسا مو به مو
تحویلش می دهند.
تا کیف خر کند و خر شود.

17
خیلی ها اصلا واژه (مفهوم) ندارند.

18
فحش هم که می دهند با واژه های خودت به تو فحش می دهند.

19
بعضی ها که خیلی علامه اند
هر روز واژه ای را بطور مکانیکی ازبر می کنند
و زیر هر مطلبی با واژه جدید خود هارت و پورت می کنند
که خواندنش حتی خریت است.

20
چه فکر می کنید:
ما علامه ی مادر زادی هستیم؟

21
همین چند سال قبل
فرقی با بقیه نداشتیم.

22
این خود کار است که پرورشگاه است.

23
با خواندن تحلیل این و آن
نمی توان رشد کرد.

24
با تحلیل مستقلانه
اما
می توان زیر و رو شد و زیر و رو کرد.

25
خیلی ها
اصلا مغز اندیشنده ندارند.

26
به همین دلیل
لیاقت هماندیشی ندارند.

ما سگ هستیم
نه خر.

1
فرق توهین با تحلیل را می دانیم.
2
حریف کلی فحاشی کرده بود.

3
خلق یعنی چی؟

4
ما این مطلب را در صفحه حریفی
نقد کرده ایم که از جنس کر و لال و کور است
و نقد بکنیم و یا نکنیم
برایش فرقی ندارد.

5
خلق به چه معنی است که شما مدعی خدمت به آن هستید؟

6
خادم خلق که به دگر اندیشان توهین نمی کند.

7
خادم خلق نظر همنوعش را نقد می کند.

8
روشنگری علمی و انقلابی می کند.
نه هارت و پورت

9
خادم خلق اصلا اهل منم منم نیست

10
شما
به احتمال قوی
از اعضای طبقه حاکمه اید.

دلیلی تلخی هسته میوه ها چیست؟
بادام تلخ حاوی سمی مهلک است.
می تواند به مرگ منتهی شود.

دو پهلو نیست.

1
از دید ما سگ سرسپرده ی خلق بودن
فخر بزرگی است.

2
ما چگونه می توانیم از صفحه شما
مطلبی را شر کنیم
در حالیکه نه در لیست دوستان کذائی ما هستید
و نه اصلا اسمی از همدیگر شنیده ایم؟

3
ما نسبت به این پست ابراز نظر کرده ایم.

4
نظر ما می تواند نادرست باشد
در آن صورت می توان نقدش کرد.

برهنه ترين زنان امن خواهند ماند
در ميان مردانى كه نگاه شان پر باشد
از حجاب مردانگى
حریف

1
مگر این ادعا قضاوت نیست؟

2
مگر مجسمه وارگی خواهی از مردان
قضاوت نیست؟

3
اولا
غول غریزه سیری ناپذیر است

4
ثانیا
غول غریزه زن و مرد نمی شناسد.

5
ثالثا
نیاز غریزی را
نمی توان با هارت و پورت و پند و اندرز ارضا کرد.

6
برای کنترل و ارضای راسیونال (عقلی) نیازهای غریزی
به ترفند زیر نیاز هست:
؟

هنر
تحلیل دیالک تیکی نظرات است
نه تخریب صاحب نظران.

1
صاحب نظران می توانند در نظرات شان
تجدید نظر کنند
و یا حتی بمیرند.

2
آنچه می ماند و مؤثر می افتد
نظر است.

3
فحاشی
دال بر غوطه وری در منجلاب سوبژکتیویسم
است.

4
فحاشی و لعن و نفرین
در شأن سگان سرسپرده ی خلق نیست.

خیلی ها
اصلا متوجه نیستند که اندیشیدن چقدر توانفرسا ست

1
تفکر
فرمی از کار است.

2
مورد تأمل قرار دادن شعری و یا سخنی
واقعا آدم را از پا می اندازد.

3
به همین دلیل به عوض قدر دانی
فحاشی می کنند و همانیدش را به ستوه می آورند.

ای ملای ملاستیز روم
کسی
جفت بدحالان نمی شود
اگر حتی خر باشد

حریف
 
هيج كجا
شب
از اعصاب راه پله
به غوغاي كبوترهاي سحر راه باز نكرد،
حفره هاي بي امان
با عقربه هاي بُرنده
آرايش صورت را به كهنگي زخم
سلام چند باره دادند
و
از جاده نپرسيدند
آمدن چرا سر وقت نيامد، (؟)
چرا انگشت هاي كسي
از متن صدا بلند نشد
كه تصوير گندم را به صبحِ ايوان نشان دهد.
 
پایان

با اجازه سعدی و دلار و لیره
 
دلایل قوی باید و معنوی
نه دعوی ذهنی هر مدعی

1
ویرجینییا ولف می نویسد:
زنان موجوداتی هستند که
از نظر خیالی و ذهنی اهمیت زیادی دارند.

(احتمالا سوبژکتیو بوده
که مترجم عظیم الشأن به «خیالی و ذهنی» ترجمه کرده)
(عجب عجبا ویرجینیا خورجی نیا)

2
ویرجینییا ولف می نویسد:
ولی (زنان) در واقع کا ملا بی اهمیت اند.

(آدم باید خیلی خر باشد که مولدان مضاعف جامعه و جهان را
«بی اهمیت» جا بزند.
چه رسد به «کاملا بی اهمیت.»
چه رسد به اینکه آدم زن باشد و زنان را نشناسد.
یعنی در جهل مرکب باشد.
یعنی خر اندر خر باشد
یعنی جد اندر جد خر باشد.)

3
ویرجینییا ولف می نویسد:
زن موجودی است که درهمه کتاب های شعر نقش عمده ای دارد
اما از تاریخ به کلی غایب است

(حتما منظور خورجینی ها از زن
زنان اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی بوده است و نه توده های مولد و زحمتکش زنان)

4
ویرجینییا ولف می نویسد:
زنان بر زندگی و فاتحان داستان حکومت می کنند
ولی در واقع برده ی هر پسری بوده که والدینش حلقه ای به انگشت اومی گردند
 
(لامصب حلقه در عنگشت زنان اشرافی می کردند و نه می گردند)

5
ویرجینییا ولف می نویسد:
برخی از نغز ترین کلمات، برخی از ژرف ترین افکار در ادبیات از زن جاری می شود
ولی درزندگی واقعی به زحمت قادر بود بخواند،
بندرت می توانست بنویسد و مِلک مطلق شوهرخود بود .

(ای بی خبر ز تاریخ
پس عصر چندین ده و یا صد هزار ساله مادرسالاری
چی می شود؟)

6
ویرجینییا ولف می نویسد:
اکنون که زنان قلم به دست گرفته ومی نویسن....
نباید سعی کنند تا خود را با معیارهای ادبی و متداول،
که به احتمال قوی مردانه است منطبق کنند .

(معیارهای ادبی مدبی وجود ندارند.
معیارهای طبقاتی وجود دارند.
همین بی سوادی ها نشانه همان وابستگی های طبقاتی اند.)

ویرجینا وولف
 
 (ولف یعنی گرگ)
 
نویسنده ی اتگلیس (انگلیس) (1882/1941)
فرشته ای درخانه
تأملی در عاشقانه های احمد شاملو
نوشته منصوره اشرافی صفحه ی هفده (ص 17)
 
(با اینهمه غلط املائی ـ انشائی
در چهار خط جفنگ؟)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر