۱۳۹۵ آبان ۱۰, دوشنبه

اشرف دهقانی ـ مصطفی کردستانی ـ ادوارد برنشتاینی (15)


اشرف دهقانی
«رویکرد جدید» حزب دموکرات کُردستان ایران
در خدمت کیست؟
سرچشمه:
صفحه فیسبوک اشرف دهقانی
ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

بنابراین کاملاً قابل تعمق است که
چه فاکتور تازه ای در معادلات و تضادهای جاری پدیدار شده
که چنین تغییر آشکاری در سیاست های حزب دموکرات کُردستان ایران
ایجاد کرده است؟
چگونه چنین فضایی در اختیار این جریان گذاشته شده
و از آن مهم تر
اجازه فعالیت نظامی را به حزب دموکرات کُردستان ایران داده است؟

·        در این جملات اشرف دهقانی، ذراتی از حقیقت هست.
·        ذراتی از حقیقت که هر شیرخواره ای در شیرخوارگاه ها هم متوجه آنها می شود.

·        یکی از نواقص بینشی اشرف دهقانی (و نه فقط او) در این جملات (و نه فقط در این جملات)  آشکار می گردد:     

1
چگونه چنین فضایی در اختیار این جریان گذاشته شده
و از آن مهم تر
اجازه فعالیت نظامی را به حزب دموکرات کُردستان ایران داده است؟

·        اشرف دهقانی همه چیز دور و بر خود را در دوئالیسم استقلال و وابستگی می بیند.
·        در جهان بینی دوئالیستی اشرف دهقانی، ابنای بشر و احزاب و سازمان ها و دار و دسته های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و نظامی یا هابیل اند و یا قابیل.
·        یا مظهر خیر و سرافرازی و استقلال اند و یا مظهر شر و سرافکندگی و وابستگی.

·        با این قطب نمای دوئالیستی است که به عنوان مثال، جمهوری اسلامی ایران و عرعرستان و عزرائیل وابسته به امپریالیسم و پاسداران جمهوری اسلامی ایران مزدور تلقی می شوند.

·        این بینش دوئالیستی (متافیزیکی و ضد دیالک تیکی)  اما به چه معنی است و نتیجه نهائی آن، خواه و ناخواه چیست؟  

2
چگونه چنین فضایی در اختیار این جریان گذاشته شده
و از آن مهم تر
اجازه فعالیت نظامی را به حزب دموکرات کُردستان ایران داده است؟

·        در این بینش دوئالیستی که اشرف دهقانی ـ به احتمال قوی تحت تأثیر ایده ئولوژیکی جلال آل احمد، احمد شاملو و آخوند های دیگر ـ چشم بسته و کورکورانه و شاید هم ناخود آگاهانه از آن خود کرده، جامعه به نطع شطرنج شباهت کسب می کند و اعضای جامعه به مهره های شطرنج.
·        مهره های خنثی و بی خاصیت که توسط دو حریف دوئالیستی بسته به میل و علاقه و هوس شان جا به جا می شوند.

·        در پرتو این بینش دوئالیستی است که پاسدار و یا مصطفی کردستانی و امثالهم مهره واره نمودار می گردند.
·        مزدور و جیره خوار و نوکر و وابسته این و آن نمودار می گردند.

·        این اما به چه معنی است؟  

3
چگونه چنین فضایی در اختیار این جریان گذاشته شده
و از آن مهم تر
اجازه فعالیت نظامی را به حزب دموکرات کُردستان ایران داده است؟

·        این به معنی برهنه کردن مثلا پاسداران و یا حزب دموکرات کردستان از منافع طبقاتی خاص شان و تبدیل سوبژکتیو آنها به لومپن پرولتاریا ست.

·        چون فقط لومپن پرولتاریا ست که فاقد جایگاه اجتماعی و نتیجتا فاقد پایگاه طبقاتی تعیین شده و تعریف شده ی روشن است:
·        لومپن پرولتاریا هم می تواند به عملة الابلیس (عمال شر)  بدل شود و هم می تواند به عملة الله (عمال خیر از در عقب).

·        لات ها، لاشخورها، جاکش ها، جنده ها، ولگردها، چاقوکش ها، دزدها و غیره هم در کودتای 28 مرداد به عملة الابلیس امپریالیستی ـ مونارشیستی بدل شده اند و هم در عنگلاب اسلامی به عملة الله فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی ـ بورژوائی ـ بازاری.

4
چگونه چنین فضایی در اختیار این جریان گذاشته شده
و از آن مهم تر
اجازه فعالیت نظامی را به حزب دموکرات کُردستان ایران داده است؟

·        این از سوی دیگر نشانه ی بارز طرز «تفکر» سوبژکتیویستی اشرف دهقانی (و نه فقط اشرف دهقانی) است:
·        اشرف دهقانی ـ به احتمال قوی ـ تصور رئالیستی روشنی از کردستان ایران و سپاه پاسداران ندارد.

·        اصلا کسی در تاریخ معاصر ایران ویران از خود نپرسیده که فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی حاکم در این مناطق «ملی» از آذربایجان تا کردستان، از بلوچستان تا لرستان و غیره از چه قرار است؟

·        اگر اشرف دهقانی و یا احزاب خیلی خیلی انقلابی تحلیل فرماسیونی و طبقاتی روشنی از این مناطق داشتند، قضیه از ریشه فرق می کرد.
·        در آن صورت تعیین خط مشی روشن در رابطه با این مناطق هم علمیت کسب می کرد و هم عینیت.

·        در آن صورت جای خیال پردازی های ایرئالیستی و ایراسیونالیستی را روشن بینی های رئالیستی و راسیونالیستی می گرفت و خطا پشت خطا صورت نمی گرفت.

5
چگونه چنین فضایی در اختیار این جریان گذاشته شده
و از آن مهم تر
اجازه فعالیت نظامی را به حزب دموکرات کُردستان ایران داده است؟

·        یکی از ثمرات تلخ تر از زهر طرز تفکر سوبژکتیویستی این است که همان کسی که سوبژکت را در کانون هستی قرار می دهد، به دلیل بیگانگی با طرز تفکر دیالک تیکی از شناخت همان سوبژکت و جنبه های سوبژکتیو دیگر عاجز می ماند:
·        همان اشرف دهقانی که جامعه را و شرایط عینی جامعه را، (در این مورد بخصوص، شرایط اجتماعی ـ اقتصادی کردستان را) فراموش می کند و فقط حزب دموکرات کردستان و یا دار و دسته های دیگر را می بیند، همان اشرف دهقانی است که عاجز از شناخت همان دار و دسته ها ست.

·        پارادوکس می نماید، ولی جز این نیست.
·        ما با این فرم معرفتی سوبژکتیویسم هم در طویله استالینیسم  سر و کار داریم و هم در اسطبل تروتسکیسم.

·        این دو جریان آنتی کمونیستی که یکی استالین را ایدئالیزه می کند و دیگری تروتسکی را، عاجز از شناخت رئالیستی و راسیونالیستی استالین و تروتسکی اند.

6
چگونه چنین فضایی در اختیار این جریان گذاشته شده
و از آن مهم تر
اجازه فعالیت نظامی را به حزب دموکرات کُردستان ایران داده است؟

·        اشرف دهقانی خیال می کند که سران نیمه فئودال و نیمه بورژوای کرد در رأس حزب دموکرات کردستان ایران فاقد هویت و منافع فئودالی خاص خویش اند.
·        مهره اند تا شخصیت.

·        شناخت ما از دار و دسته های سیاسی ایران ناچیز است.
·        ولی بعید به نظر می رسد که چنین باشد.

·        این وضع فقط درصورتی می تواند برقرار باشد که رهبری حزب دموکرات کردستان ایران و پاسداران چیزی در حد بلاک واتر و کلاه سبزهای یانکی باشند.
·        مشتی آدمکش حرفه ای بی هویت و به قول معروف، «بی همه چیز» باشند.

·        باید بقیه نظرات اشرف دهقانی را هم بشنویم   

ادامه دارد.

۳ نظر:

  1. حضرت ش.م.ش.که حتی قیافه توده ای شمارا بز
    هم.تشخیص میدهد ودر پوشش دفاع ازپهلوی به جنگ
    کمونیستها برود اگرقصدشما به فلسفه پرداختن است
    چه ربطی به شاه یامخالفین اودارد چه ربطی به شرایط امروز دارد.درندرنگاه کلی ونهایی بله.اما درد
    اصلی شما همان شاه میباشد.همان سگ زنجیری امریکا
    این همه تبلیغ و هزینه های دیگر را به خاطر کمونیستها دلیلش چیست؟اصولادرنهایت میچرخید و
    میچرخید اوضاع.هم میچ.وتارنمای ان زین برقراروسبیل توده ای شما بز کلفترمیشود .

    پاسخحذف
  2. خودت حرف دهن مبارک خود را می فهمی تا ما هم بفهمیم.
    اکابری در محله تان یافت نمی شود.
    تو هر جمله ای را که معیوب می دانی ذکر کن
    بعد با اقامه دلیل رد کند

    پاسخحذف
  3. سراغ از اکابرگرفتم اما ظاهرا زمان شما اکابربوده شرمنده
    نشد.سراغ دلیل رفتم اماکدام دلیل ؟معیاردلیل نزدهرکس
    چیزیست که او میگوید واین درحالیست که کسی نه قانع
    میشودونه قانع.میکند.واین تکرارهمچنان ادامه دارد.
    سخن کوتاه. اعتراض این بود که. گفتم با این ادعا
    سلطنت طلب بودن خود کوچک کردن است وگفتم شما
    چه برنامه ونظری درمقابل دیگران دارید.

    پاسخحذف