۱۳۹۵ مهر ۲۷, سه‌شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (349)

 
کیوان و سایه
جمعبندی از
مسعود بهبودی

ایکاش اشعار سید رضا را منتشر می کردید
تا بخوانیم و رستگار شویم.

1
سید رضای بیسواد مرحوم
بلحاظ توان تفکر و تسلط به فوت و فن شعر
قوی تر از شعرای حی و حاضر با «سواد» عیران و عنیران است.

2
پزشکزاد در طنزکتابی
از پزشکان بی سواد در کشور عه «هورا» و عا «شورا»
گزارش داده است.

3
شاعر بیسواد
در کشور عا «شوربا»
همیشه وجود داشته است.

4
برای اطبا و شعرای بی سواد
برایگان و مفت و مجانی
بگوییم، تا بیسواد نمیرند:

الف
لامصبا
اکابری مکابری دایر کنید تا بیسوادان باسواد شوند
و گرنه
به هنگام سفر به کرات بی برکت آسمانی
جهت اقامه نماز جماعت
آبروی عیران و عیرانیان در خطر خواهد بود.

ب
اطلاع رایگان دیگر
اینکه
لامصبا
بی سوادی ازلی و ابدی، سرنوشتی و سرشتی،
جبلی و لدنی نیست.

پ
بی سوادی مادر زادی رسول اکرم
استثنائی بود.
همه که نمی توانند رسول اکرم شوند.

ت
اکرم دیگر پیامی ندارد تا پیام آور بی سوادی بفرستد.

ث
پس پیش به سوی اکامر و مکابر
توانا بود هر که دانا بود
به دانش دل پیر پر نا بود

صمد بهرنگ مخرب بود
نه معلم
صمد جز چند جمله از برشت و این و آن
سرمایه فکری نداشته است.

افکار و اشعار را نباید تحت اللفظی، معنی
و بطرز فرمالیستی، تفسیر کرد.

1
هر گردی گردو نیست.

2
فردوسی قصه ای نقل می کند و قهرمانی را 
در قصه از قول مؤلف قصه ایدئالیزه می کند:

شود کوه آهن چو دریای آب
اگر بشنود نام افراسیاب

3
هنر و استه تیک
این کرد و کار را مجاز می دارد.
شناخت هنری همین است.
استه تیزاسیون چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی
همین است.

4
امروزه
«شعرا» بنا بر مد مدرن روز
خانه خرد خلایق را خراب می کنند.

5
این متدئولوژی است
این ایده ئولوژی امپریالیسم، فاشیسم و فوندامنتالیسم است.

6
اجامر جماران از همان روز اول
به تخریب زبان مشغول اند.

7
در نتیجه
دیگر کسی نه حرف زدن بلد است و نه قادر به فهم حرف همنوعانش است.

8
هر پلی بوی و پلی میت عیاشی
شاعری شده و میلیون ها «شعر» بند تنبانی
سرهم بندی می شوند و به خورد خلایق معصوم داده می شوند.

9
حیوان ها خیال می کنند که
ساختارگرائی، پست مدرنیسم و سور رئالیسم و زباله های دیگر
نشانه های نوآوری و مدرنیزاسیون و پیشرفت اند.

10
این سخن حریف را می شود با افزودن کلمه ای راسیونالیزه کرد.
چگونه؟

اگر گفتید این حرکت عنگلابی احمدی به تقلید از کیست
و مقلد احمدی در فیلیپین چه کاره است،
جایزه دوبل موبل می گیرید.

ای
دل غافل
اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی دیروز
دیری است، که بورژوا شده اند.
نوه جات کوسه های رفسنجانی
در سالن های مد میلان می گردند.
نوه جات روح الله
مدارک اکادمیک می گیرند و به رخ توده می کشند.

عطا

از اشک شبنمی تراوم
تنِ لاله های سوخته را
در سالِ شصت،
و می خوانم با دهانِ قصه گوی باد
حدیثِ دار و داغ را
به هر سو به هر کجا،
تا یادِ لاله ها
به هر سپیده دم یاد باد.
 
پایان

تراوم
از تراویدن است.
زنده باد عطای ثانی یوش.
 
می ‌تراود مهتاب
می ‌درخشد شبتاب
نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک
غم این خفته‌ ی چند
خواب در چشم ترم می ‌شکند.

نه.
در این «کتاب» ها از این خبرها نیست.

1
منبع حریف آثار کشاورز است.

2
شکی نیست که توده ای ها در غربت شوروی
خواه و ناخواه
کار کرده اند.

3
یکی تدریس کرده و دیگری کار اطلاعاتی کرده است.

4
از دید ارانی
جاسوس مجاز به عضویت در حزب کمونیست نیست.

5
اشکال حریف
اشکال ایده ئولوژیکی است که
با شیر مادر از آن خود کرده است.

6
حریف
ترفندمندانه
کا گ ب
را بطرز منفی ایدئالیزه می کند

7
سازمان اطلاعات پرولتاریا
در فلسفه اجتماعی حریف و شرکاء
از هویت طبقاتی تهی می شود و فرقی با سیا و ساواک و موساد و زباله های امپریالیستی دیگر پیدا نمی کند.
چیز منفور ماورای طبقاتی جا زده می شود.

8
حریف
جفنگیات کشاورز و یا هر کس دیگر را
همین جا
منتشر کند تا ما مورد تحلیل دیالک تیکی قرار دهیم.
یعنی جنبه های مثبت آن را تأیید کنیم
و جنبه های منفی را نقد و رد کنیم.

حقیقت و راستی و درستی وپایمردی هیچگاه میرا نیست
اکبر

1
مشد اکبر
من ـ زور از این جفنگ چیست؟

2
حقیقت به چه معنی است؟

3
حقیقت چه ربطی به پایمردی فئودالی دارد؟

4
سربازان هیتلری
تا آخرین گلوله پایمردی نشان داده اند
و مجاهدین فوندامنتالیستی قهرمانانه از اندام خود بمب و موشک می سازند.

5
اینها مگر نشانه های پایمردی نیست؟

6
فاشیسم و فوندامنتالیسم
بنا بر منطق تق و لق اکبریستی
مدافعان حقیقت عینی اند؟

ملت ایران
تنها چیز فخر انگیزی که در تمامی طول تاریخش داشته است
حزب توده بوده 
است.
بدون حزب توده
عیرانی ها در بهترین حالت فقط می توانستند
عرعر کنند.
تو کجائی تا شویم ما چاکرت
ای محتشم؟

آره.
ولی این شعار بندتنبانی است.
مسئله این است.
می توان همه این شعارهای آوانتوریستی را
که شما منتشر می کنید
تحلیل کرد:

1
آوانتوریسم ملی و بین المللی
فاقد جهان بینی پرولتری است.

2
اصلا فاقد شعور تئوریکی است.

3
آوانتوریسم جریانی همیشه همان است.

4
رشد نمی کند.

5
درجا می زند و هارت و پورت می کند.

6
اولین مشخصه آوانتوریسم
منگرائی
است.

7
به همین دلیل شاملوئیستی است.

8
دومین مشخصه اش سکسیستی است.

9
به همین دلیل
تمیز اوانتوریست (چه چپ و چه راست)
از عیاش محال است.

10
این شعار حاکی از همین مشخصه سکسیستی است.

11
فوندامنتالیسم هم همین شعار را می دهد:
ازدواج (صیغه و سکس) با دگرمذهبان و لامذهبان ممنوع

12
حجاب و ریش
برای همین اند.
چون معیار حقیقت و حقانیت
در لیفه شلوار فاشیسم و فوندامنتالیسم است.

13
ازدواج
(صیغه و سکس)
یکی از کمند های جذب نوجوانان به فوندامنتالیسم شیعی و سنی بوده و است و خواهد بود.

14
شعار «سکس با نازی ممنوع.»
فقط یک روی مدال است.

15
روی دیگر مدال:
«سکس با نمایندگان آوانتوریسم»
است.

16
مواضع آوانتوریستی دیگر را هم می توان تحلیل کرد.
اگر خواستید خبر کنید.

موضع شما نسبت به ناسیونالیسم
موضع مارکسیستی ـ لنینیستی نیست.

1
اینجا فقر فلسفه در بین است.

2
از منافع توده (طبقه کارگر) فقط می توان
 به مدد خرد کل اندیش (فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی)
دفاع کرد.

3
طبقه کارگر ملیت دارد.

4
طبقه کارگر
هویت ملی دارد.

5
طبقه کارگر
سوبژکتی است که نخست ملی و بعد بین المللی است

بحث بند تنبانی شروع شد.

1
شما اولا کی هستید؟

2
ماهیت طبقاتی تان چیست؟

3
تنها حزب طرفدار توده
حزب توده 
بوده است.

4
بقیه عه زآب و ساز و مان ها زباله بوده اند.

5
توده ای ها
ـ قبل از همه ـ
از خود و حزب توده انتقاد می کنند و پیش می روند.

6
حزب توده از بدو تشکیلش تحت فشار ارتجاع و امپریالیسم بوده است.

7
اول کودتا می کنند و حزب توده را در هم می کوبند
بعد بچه فئودال های نیهلیست و فاشیست و فوندامنتالیست
در کافه های متروپول های امپریالیستی می نشنند
و آواره های توده را خاین و مردم فروش و بی وطن و غیره جا می زنند.

ایراد ساختاری این شعر
تق و لقی وزن آن است.

1
وزن درونی آن تق و لق است.

2
«ماه از پنجره کوچید
بهار از درخت
و گوزن از قصه.»

3
این بند شعر موزون نیست
به همین دلیل این «شعر»
شعر نیست.
نثر است که بد نوشته شده.

4
فروغ به شعرای جوان
توصیه می کرد:
«وزن را فراموش نکنید.»

5
فرق فرمال و ساختاری شعر فروغ و یا مشیری
با «اشعار» خیلی ها همین جا ست.

6
تأسف انگیزتر و تأثر انگیز تر
فقر مضمونی و معنوی (معنامندی) شعر است.

7
روشنفکریت ایرانی
پیش نرفته است.
فرو رفته است.
تهوع آور شده است.

8
واژه ی روشنفکریت را به تقلید از
واقعیت، حقیقت، خریت
می سازیم.

9
فروغ غول آسا ست.

10
فروغ فیلسوف بزرگی است.

11
فروغ را با معیارهای اسکولاستیکی نمی توان شناخت.

12
فروغ شخصیتی نا شناخته است.

13
ما
ببرکت تحلیل اشعارش
اندک اندک به شناخت او نایل می آییم

14
وزن درونی این شعر مورد نظر است
این شعر از این بابت معیوب است.
این عیب در شعر شاملو که به وزن درونی مبتنی است
کمتر دیده می شود.
وزن درونی را باید حس کرد.

فهمیدن و نفهمیدن شعر خویش
توسط شاعر
مهم نیست.

1
مهم خود اندیشه ی بسته بندی شده در شولای شعر است.

2
مولد
همیشه فقط به بخشی از محتوای مولودش
وقوف دارد.

3
فرق فرمال و ساختاری شعر فروغ و یا مشیری
با «اشعار» خیلی ها همین جا ست.

گفتن خیلی حرف ها
آسان تر از خوردن آب است.

1
به همین دلیل حریفی می گوید:
به عمل کار بر آید
به سخن «رانی» نیست.

2
منگرائی خود درد بزرگی است
که دور از ما، باد

محمد علی افراشته

ای حکومت،‌ای بلای جان ما
ای بلای ملت ایران ما

ای سوار کول، وی (و‌ ای) سربار خلق
ای نبوده فکر نان و کار خلق

ای ندیده فقر را در هیچ حال
ناکشیده روی زردی از عیال

ای نرفته
ـ دستخالی ـ
خانه ات
ای ندیده گریه ی دردانه ات

ای ندیده گشنگی را هیچ بار
ای نگفته بچه ات:
«بابا نهار»

ای نبوده هیچگه دلسوخته
رخت دختر بچه را بفروخته

ای ندانی اینکه صاحبخانه کیست
معنی و مفهوم صاحبخانه چیست
(شاهکار)

ای ندیده معنی فقر و فشار
کودک بیمار و زن هم باردار

ای حکومت، دشمن ملت، توئی
فقر و جهل و ترس را علت توئی

بگذرد این روزهای تیر و تار
قرن ها نامت بماند یادگار

قرن‌‌ها یاد آید از بیداد تو
کس نیارد
ـ جز به لعنت ـ
یاد تو

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

طریق و ترفند تربیتی ترک ها
 با نحوه و نوع عرشاد عیرانی ها 
تفاوت دارد:

الف
عیرانی ها برای عرشاد اعضای جامعه
بسان صدر اسلام
از بالابر و قمه و قداره و تیر و تیرباران و تفنگ استفاده می کنند.

ب
ترک ها متمدن تر و فرهنگ مند تر و عاقل تر اند:

1
ترک ها اعضای جامعه را
از خرد تا کلان
تربیت بدنی
می کنند.

2
عیرانی ها هم در زمان شاه
همین کار را می کردند
ولی عقب عقب دویدند و به صدر اسلام رسیدند.

3
تربیت بدنی ترک ها
خاص پارلمان آنها نیست.

4
حتی اعضای تیم ملی فوتبال ترکیه
ضمن آموزش فوت و فن فوتبال
تربیت بدنی می شوند.

5
کلیپ هائی از این فرم تربیت منتشر شده است.

6
خود فوتبالیست های ترکیه
اگرچه نه مسیحی، بلکه مسلمان اند،
هر دو طرف صورت خود را
داوطلبانه
برای سیلی های تربیتی مربی
به سیل سیلی استاد می سپارند.

7
به همین دلیل خیلی رشد کرده اند.

8
البته به گرد فوتبالیست های عیران نمی رسند:
فوتبالیست های عیران برای دنیای دیگر تربیت شده اند.
در تیم فوتبال بهشت برین
عیرانی ها قهرمان فوتبال اند.

منشاء اندیشه چیست؟

1
مگر اندیشه تصویر ذهنی واقعیت امری نیست؟

2
فرض کنیم که این معلم شما هستید.

3
حتما شما به این قیاس به نفس اندیشیده اید.

4
همه احد بشری
اصولا
قیاس به نفس می کنند
تا بتوانند موضع بگیرند.

5
خیلی خوب
بیایید بحث کنیم.

6
اجامر جماران و جمکران که شما به عنوان علت
(و بدتر از آن، به عنوان علت العلل)
جا می زنید،
قبل از اینکه علت گردند
معلول بوده اند.

7
زنجیر علی (علت و معلولی)
زنجیر بی حلقه اول و آخر است.

8
به قول هگل علیه الرحمه
بی پایانی کریه
است.

9
علت روی کار آمدن جمارانیان و جمکرانیان چه بوده است؟

10
داریم حرف می زنیم.
ما که کاری به چیستائی و کیستائی خود و همنوع خود نداریم.

11
حقیقت و بطلان نظر و اندیشه در خود نظر و اندیشه است
در صاحب نظر نیست.

12
فرض کنیم ورق برگشت و شما جماران نشین شدید
و جمارانیان جمکران نشین.
چه می خواهید بکنید؟

13
به این معلم چه رهنمودی خواهید داد
و به دهاتی ها نیز به همین سان؟

نظری باندازید به کامنت خودتان:
به این میگن ایراد بنی اسرائیلی.
آخه اینهم شد ایراد!؟
همچین ایرادی بنابر قدمت و دخل و تصرف مترجمان ومفسران
 برخود قرآن وارد نیست
حریف

1
بنظر شما
انتقاد ما از عدم انطباق فاعل جمله با فعلش
ایراد بنی اسرائیلی است.

2
اگر کسی بگوید:
«سکینه، آش حسن را خوردم.»
و دیگری ایراد بگیرد که این جمله باید چنین باشد:
«سکینه آش حسن را خورد»
از دید شما ایراد بنی اسرائیلی گرفته است.

3
شما به همین مسئله گرامری (دستور زبان فارسی) بپردازید.
تا بعد به ایرادات شما از نقد فریدون از کریم و مترجم بپردازیم.

آره.

1
هنر بزرگ عیرانی ها خیال پردازی و خوش خیالی است.

2
قحط خوداندیشی است.

3
همین عکس
دال بر خریت همین معلم است.

4
حالا بیندیشید و بگویید چرا؟

5
پیرتر می شویم
ولی نه خردمندتر
بلکه خر تر

لامصبا
ویراژ ندهید و نزنید به صحرای کربلا.
از موضوع خارج نشوید:

1
خریت این معلم به چه دلیل است؟

2
اگر شما جای او بودید
چه می کردید؟

3
این خریت سابقه تاریخی دارد.

4
تازگی ندارد.
زمان شاه هم همین بوده.

آره

1
امروزه
که حق با شما ست.

2
سه سطر از متنی را رونویسی می کنند
و حداقل سه غلط املائی و انشائی بدان مزید می کنند.

3
قرآن که مقصر نیست
یا کریم حرف زدن بلد نیست یا مترجم

دم دموکراسی عرعرانی گرم

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر