۱۳۹۵ مهر ۲۷, سه‌شنبه

عبد کلان ترها، نظام ها و «نظام» شناسی ها (4)


«نظام» را چگونه بفهميم
عبدی کلا نتری
سخنرانی در مرکز کِه ‌وُرکيان
دانشگاه نيويورک
( ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۶) 
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
 وی وی یان

تحلیلی از
یدالله سلطان پور

بنابرين پرسش ما بايد بپردازد به اينکه
مثلاً اسلام‌ های سياسی عصر ما چه رابطه ای دارند با
   سوسياليسم، کمونيسم، فاشيسم و اين قبيل.

·        منظور عبد «کلان» تر ها از سوسیالیسم و کمونیسم چیست که در کنار فاشیسم قرار می گیرند و به خورد دانش ـ «جو» های یانکی داده می شوند؟

1
سوسیالیسم و کمونیسم

·        عبد «کلان» تر ها، ظاهرا خیال می کند که سوسیالیسم و کمونیسم، ایده ئولوژی اند.
·        به همین دلیل می خواهد رابطه اسلام های سیاسی را با سوسیالیسم و کمونیسم هم کشف کند و از منبر بی بی 30 و 30 عن عن به اطلاع بشریت گیر افتاده در باتلاق خریت و خردستیزی (ایراسیونالیسم) برساند.

·        عبد «کلان» تر ها بهتر است تا دیر نشده بداند که سوسیالیسم و کمونیسم نه ایده ئولوژی، بلکه فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی اند.
·        به همان سان که فئودالیسم و کاپیتالیسم فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی اند.
·        یعنی پله های معینی در توسعه و تکامل جامعه بشری اند.

·        به همان سان که فئودالیسم جای خود را بنا بر قوانین و قانونمندی های عینی توسعه اجتماعی به کاپیتالیسم داده، کاپیتالیسم هم باید جای خود را به سوسیالیسم و کمونیسم بدهد.

·        کمونیسم مرحله بعدی توسعه جامعه بشری پس از انجام وظایف سوسیالیستی انقلاب پرولتری است.

·        مراجعه کنید به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی (جامعه اشتراکی آغازین، برده داری، فئودالیسم، کاپیتالیسم، سرمایه داری انحصاری ـ دولتی، امپریالیسم، سوسیالیسم و کمونیسم)  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

2
بنابرين پرسش ما بايد بپردازد به اينکه
مثلاً اسلام‌ های سياسی عصر ما چه رابطه ای دارند با
   سوسياليسم، کمونيسم، فاشيسم و اين قبيل.

·        کشف رابطه اسلام های سیاسی با ایده ئولوژی فاشیسم نیز اوتوپی عبد «کلان» تر ها ست.
·        چون ایده ئولوژی ها با هم رابطه برقرار نمی کنند.
·        افراد بشری و به عبارت دقیقتر، احزاب سیاسی به نمایندگی از طبقات اجتماعی معین با احزاب فاشیستی وارد سازش و یا چالش می شوند.
·        انسان ها، اقشار، طبقات و گروه ها با هم رابطه برقرار می کنند و نه ایده ئولوژی ها.

  بعضی از اصطلاحاتی را
 که من در نوشته‌ هايم به کار مي ‌گيرم چندان همه‌ گير نيستند.
در حقيقت ديد من متعلق به اقليتی در داخل اقليتی است.
من ذيل عنوان اسلام سياسی يک «ساب سِت» ، يا يک زير مجموعه باز مي ‌کنم
 به اسم «کلريکال فاشيسم».
کلريکال فاشيسم به عنوان فقط يکی از انواع اسلام سياسي.
 و بعد باز زير عنوان کلريکال فاشيسم، يک ساب ‌ست ديگر، يک زير مجموعه ‌ی ديگر به نام «تئوکراسی شيعي»
که همان مورد ايران است.
همان چيزی که در ايران اسمش را «نظام» گذاشته اند،
بعضی اوقات «نظام مقدس» هم مي ‌گويند، و در عبارت‌ هايی مثل «مصلحت نظام» يا «محاربه با نظام»، يا «دشمنان نظام» هم آن را مي ‌بينيم.
برای اين نظام، آن طور که شرح خواهم داد، مناسب ‌ترين و علمي ‌ترين نام «تئوکراسی شيعي» است
 و نه «جمهوری اسلامي»

·        عبد «کلان» تر ها در این بند سخنرانی، هندوانه ای زیر بغل خود می چپاند و اصطلاحات «من» در آوردی اش را به دانش ـ «جو» های یانکی معرفی می کند:   

1
  ديد من متعلق به اقليتی در داخل اقليتی است.

·        «دید» ئولوژیکی عبد «کلان» تر ها به زبان بعضی ها، «تحفه نطنز» است:
·        نادره ای در انبوهه نوادر است.

·        ول معطل اند، کسانی که فقط هنر را نزد عیرانیان پنداشته اند.
·        عیرانیان آخر الزمان در «دید» ئولوژی هم گوی سبقت از سکنه جهان ربوده اند و یک تنه در کانون کاینات دیدئولوژیکی ایستاده اند و هارت و پورت می کنند.

تخیل توانگر کند، فرد را
خبر کن، حریف جهانگرد را

2
  من ذيل عنوان اسلام سياسی يک «ساب سِت» ، يا يک زير مجموعه باز مي ‌کنم
 به اسم «کلريکال فاشيسم».
کلريکال فاشيسم به عنوان فقط يکی از انواع اسلام سياسي.
 و بعد باز زير عنوان کلريکال فاشيسم، يک ساب ‌ست ديگر، يک زير مجموعه ‌ی ديگر 
به نام «تئوکراسی شيعي»
که همان مورد ايران است.
همان چيزی که در ايران اسمش را «نظام» گذاشته اند،
بعضی اوقات «نظام مقدس» هم مي ‌گويند، و در عبارت‌ هايی مثل «مصلحت نظام» يا 
«محاربه با نظام»، يا «دشمنان نظام» هم آن را مي ‌بينيم.
برای اين نظام، آن طور که شرح خواهم داد، مناسب ‌ترين و علمي ‌ترين نام «تئوکراسی شيعي» است
 و نه «جمهوری اسلامي»

·        عبد «کلان» تر ها، اسلام سیاسی را مجموعه ای تصور و تصویر می کند.
·        یکی از زیرمجموعه های مجموعه اسلام سیاسی را کلریکالفاشیسم یعنی روحانیتفاشیسم می نامد.
·        بعد زیرمجموعه ای هم برای کلریکالفاشیسم سرهم بندی می کند و آن را تئوکراسی شیعی یا دینسالاری شیعی می نامد.

·        شق القمر تئوریکی عبد «کلان» تر ها کشف این نکته است که جمهوری اسلامی اصلا اصلیت ندارد.
·        به جای جمهوری اسلامی باید تئوکراسی شیعی و به زبان ایرانیان، نظام الهی شیعی نامید.

·        ما هم اصطلاحات نوبر عبد «کلان» تر ها را یکی پس از دیگری مورد تأمل قرار می دهیم تا ببینیم که کلان ترها چگونه سر جوان تر ها را شیره تئوریکی می مالند.

3
    اسلام سياسی   
  «کلريکال فاشيسم».
کلريکال فاشيسم به عنوان فقط يکی از انواع اسلام سياسي.
   «تئوکراسی شيعي»
 همان چيزی که در ايران اسمش را «نظام» گذاشته اند،
  «نظام مقدس»
  «تئوکراسی شيعي»
 و نه «جمهوری اسلامي»

·        مجموعه ی اسلام سیاسی از دید عبد «کلان» تر ها به زیر مجموعه هائی تقسیم بندی می شود.
·        یکی از این زیرمجموعه ها، کلریکال فاشیسم است.
·        کلریکال فاشیسم هم به نوبه خود به زیرمجموعه هائی تقسیم بندی می شود.
·        یکی از این زیرمجموعه ها، تئوکراسی شیعی است.

·        عبد «کلان» تر ها احتمالا در ادامه سخنرانی زیرمجموعه های دیگر را هم از خورجین تئوریکی اش بیرون خواهد آورد و نشان دانش ـ «جو» های یانکی خواهد داد.

·        از دید عبد «کلان» تر ها، در ایران به تئوکراسی شیعی، نظام و یا نظام مقدس نام داده اند.
·        آخوند ها انگلیسی بلد نیستند.
·        اگر علامه بودند، جمهوری اسلامی را هم تئوکراسی شیعی می نامیدند و نه حکومت حزب الله و یا جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر.

4
    اسلام سياسی   
  «کلريکال فاشيسم».
   «تئوکراسی شيعي»

·        ترفند ایده ئولوژیکی عبد «کلان» تر ها، رژه رفتن در روبنای ایده ئولوژیکی و گرد و خاک بلند کردن و خاک در چشم خلایق خر پاشیدن است.
·        عبد «کلان» تر ها، چیزی را به خلایق نشان می دهد که هر خری حتی می بیند:
·        روحانیت شیعی را، حکومت الله را، حزب الله را

·        عبد «کلان» تر ها، فقط عناوین آنها را عوض و فرنگی می کند.
·        حکومت حزب الله را تئوکراسی شیعی می نامد و ضمنا این فرمالیسم سطحی خود را، به مثابه نوآوری نوبرانه نطنزی به خلایق خر قالب می کند.

5

    اسلام سياسی   
  «کلريکال فاشيسم».
   «تئوکراسی شيعي»

·        ترفند ایده ئولوژیکی عبد «کلان» تر ها، پرده پوشی طبقه حاکمه است.
·        سازمان راه گار و گور هم در آغاز روی کار آمدن اجامر جماران، همین تئوری فرمالیستی را هارت و پورت می کرد و از کاست روحانیت سخن می گفت.

·        عبد «کلان» تر ها، باید از این بابت، مدیون شالگونی ها باشد.
·        در هر دو دیدگاه فرمالیستی و سطحی، پدیده، نمود و ظاهر  با علامه نمائی خارق العاده ای «کشف» می شود و ماهیت و ذات فراموش و ماستمالی می شود:
·        طبقه حاکمه متشکل از اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی واپسین، مستور می ماند و عبا و عمامه و منبر و مسجد و محراب برجسته و مطلق می شود.
·        این فرمی از استحمار خلق است.

·        این تشبثات چیزی جز استحمار فرمالیستی خلق نبوده اند و نیستند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر