۱۳۹۵ مهر ۲۸, چهارشنبه

سیری در جهان بینی شهریار (53)


حیدر بابایه سلام
سید محمد حسین بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)

  ترجمه، ویرایش و تحلیل از
میمحا نجار

 7
حیدربابا،
 ایگیت اَمَک ایتیرمز
عؤموْر کئچر، افسوس بَرَه بیتیرمز
نامرد اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز
بیزده، واللاه، اونوتماریق سیزلرى
گؤرنمسک، حلال ائدوْن بیزلرى

·        معنی تحت اللفظی:
·        حیدر بابا، جوانمرد، زحمت کسی را از یاد نمی برد.
·        عمر در گذر است و دریغ چاره ساز نیست.
·        نامرد عمر به پایان نمی برد.
·        ما شما را از یاد نمی بریم.
·        اگر دیدار میسر نگردد، حلال مان کنید.     

1
حیدربابا،
 ایگیت اَمَک ایتیرمز

·        محتوای معنوی این مصراع شعر شهریار، احتمالا محتوای معنوی یکی از ضرب المثل های توده های آذری است:
·        در این مصراع شعر، مشخصه اصلی ایگیت (مرد) فراموش نکردن امک (زحمت، خدمت) تلقی می شود.
·        پیش شرط مردانگی در این ضرب المثل اخلاقی ـ توده ای ـ آذری، فراموش نکردن خدمت و زحمت همنوع است.

·        این ضرب المثل، به زبان ایمانوئل کانت، یکی از امپراتیو های اخلاقی (فرامین اخلاقی) است.
·        توده آذری به ترفند این ضرب المثل، به فرزندان خود قدر دانی از زحمت و خدمت همنوع خادم و زحمتکش خود را آموزش می دهد.

·        این اما عملا و عینا به چه معنی است؟    

2
حیدربابا،
 ایگیت اَمَک ایتیرمز

·        در این مفهوم «ماستمالی نکردن و گم و گور نکردن خدمت و زحمت همنوع»، انتقاد و اعتراض تاریخی دیرمان توده تجرید یافته است.
·        چون خادم تر و زحمتکش تر از توده، کسی نیست و کسی ـ همچون توده ـ در حسرت قدردانی و برسمیت شناسی خدمت و زحمت خویش بسر نبرده است.

·        احتمالا روند و روال تشکیل ضرب المثل های توده ای از همین قرار است.
·        این تجارب میلیون ها باره توده است که در حافظه تاریخی توده تلنبار و انبار می شود و پس از تقطیر به صورت ضرب المثلی در می آید.
·        این گذار دردناک از تجربه به دانش تجربی است.

3
حیدربابا،
 ایگیت اَمَک ایتیرمز

·        در این مصراع شعر و ضرب المثل توده ای ـ آذری در مقابل  معیار فئودالی مردانگی (مردیت)، معیار توده ای مردانگی قرار داده می شود.

·        شخصیت ایدئال توده آنتی تز شخصیت ایدئال طبقه حاکمه فئودالی است:

الف
·        مشخصات مردیت در ایده ئولوژی فئودالی، شجاعت و شهامت و شق القمر و غیره است.
·        فئودال زاده ها با این سجایای اخلاقی تربیت می شود.

ب
·        شخصیت ایدئال توده و فضایل و سجایای توده ای از قرار دیگر اند.
·        شخصیت توده ای و سجایای اخلاقی توده ای، محتوائی اند و نه فرمال.
·        ماهوی و ذائی اند و نه نمودین و ظاهری.
·        شخصیت توده ای و سجایای اخلاقی توده ای، نا شناخته و بی نام و نشان می مانند.
·        بسان ذات شان.
·        بسان خود توده.

4
صابر محمد زاده

حیدربابا،
 ایگیت اَمَک ایتیرمز

·        دیالک تیک عجیبی است.

·        قهرمانان اصیل توده ای اسم و رسم و شهرت و آوازه و نام در نمی کنند، نمی توانند هم در کنند.
·        نامداری و نام آوری ـ اصولا و اساسا ـ در ذات آنان نیست.

·        پهلوانان معروف توده، قاعدتا پهلوانان توده ای اصیل نیستند.
·        از طبقات اجتماعی دیگرند که ترک پایگاه طبقاتی گفته اند،  داوطلبانه به سنگر توده خزیده اند و پایگاه توده ای کسب کرده اند.
·        پهلوانان اصیل توده، بسان توده بی نام و بی نشان و بی اعتنا به نام و نشان می مانند.
·        اسپارتاکوس و آصف رزمدیده و صابر محمدزاده و غیره، استثنائی اند.  

5
آصف رزمدیده

حیدربابا،
 ایگیت اَمَک ایتیرمز

·        سؤال این است که چرا و به چه دلیل؟

·        چرا ایگیت ایدئال توده، هرگز خدمت و زحمت کسی را فراموش نمی کند؟

·        درست است که تربیت توده ای، نحوه رفتار اینچنینی را در پی دارد، ولی اخلاقیات ـ در تحلیل نهائی ـ ثانوی اند و انعکاس نحوه زیست اند.

·        دلیل فراموش نکردن خدمت و زحمت همنوع (نه در حق خویشتن، بلکه به طور کلی) چیست؟

·        چرا وقتی گلمحمد ـ قهرمان قصه کلیدر ـ در انبار گندم روستا را می کشند و تل گندم را به آب می سپارد، دهقان زحمتکش عمیقا رنج می برد و از درون بر ضد کردوکار او می شورد؟

6
حیدربابا،
 ایگیت اَمَک ایتیرمز

·        دلیل این فضیلت اخلاقی را حکیم توده پیشاپیش تئوریزه کرده و توضیح رادیکال و ریشه ای داده است:
·        در روند کار، قوای ماهوی انسانی مادیت می یابند.
·        شیئت می یابند.
·        چیز واره می شوند.

·        در محصول کار مادی، فکری و هنری هر کس، قوای ماهوی او، تجسم (جسمیت، مادیت، شیئیت) می یابند.

·        این بدان معنی است که محصول کار هر کس، آیینه ای است که او در آن، لیاقت خود را، خلاقیت خود را تماشا می کند و به خودشناسی می رسد.
·        یعنی احساس ارجمندی و ارزشمندی می کند.
·        یعنی خویشتن را از  زباله تمیز می دهد.
·        یعنی به آدمیت خود پی می برد.
·        به سوبژکتیویته خود وقوف حاصل می کند.

7
حیدربابا،
 ایگیت اَمَک ایتیرمز

·        کریم هم از این حقیقت امر به نحوی از انحاء با خبر بوده است:
·        در قرآن کریم، خدا پس از تولید حوا و آدم، در آیینه آندو ماهیت انسانی خود را بازمی شناسد و دلش از لذت خودشناسی مالامال می شود.
·        به همین دلیل، فتبارک الله، احسن الخالقین می گوید و بقیه خلایق را به سجده در مقابل محصول کراش فرمان می دهد.

8
حیدربابا،
 ایگیت اَمَک ایتیرمز

·        دلیل قدردانی توده خادم و زحمتکش از خدمت و زحمت همنوع درست در همین دیالک تیک کار است.
·        توده در محصول کار، در خدمت و زحمت در جلوه های متنوعش، سوبژکتیویته انسانی را می بیند و بدان سر تعظیم فرود می آورد.
·        توده به همین دلیل از زحمت شناسی و خدمت شناسی، معیار مردانگی می سازد.
·        معیار ایدئالیته می سازد.

·        توده واقعا بی نظیر و بی همتا، ستایش انگیز و پرستیدنی است.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    چرا وقتی گلمحمد ـ قهرمان قصه کلیدر ـ در انبار گندم روستا را می شکند و تل گندم را به آب می سپارد، دهقان زحمتکش عمیقا رنج می برد و از درون بر ضد کردوکار او می شورد؟

    پاسخحذف