۱۳۹۵ مهر ۲۶, دوشنبه

عبد کلان ترها، نظام ها و «نظام» شناسی ها (2)


«نظام» را چگونه بفهميم
عبدی کلا نتری
سخنرانی در مرکز کِه ‌وُرکيان
دانشگاه نيويورک
( ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۶) 
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
 وی وی یان

تحلیلی از
ید الله سلطان پور

اسلام سیاسی
هم به عنوان ايدئولوژی و ديدگاه و هم به عنوان ساختار يا نظام سياسي.

·        اسلام سیاسی کذائی در قاموس عبدی کلانتری حاوی مضامین و فونکسیون های زیر است:

ایده ئولوژی است.
دیدگاه است.
ساختار سیاسی و یا نظام سیاسی است.

1
اسلام سیاسی
ایده ئولوژی است.

·        ایدئولوژی عبارت است از سیستم نظرات اجتماعی (اقتصادی، سیاسی، حقوقی، تربیتی، هنری، اخلاقی، فلسفی و غیره) که بیانگر منافع طبقاتی معینی است و شامل هنجارهای رفتاری، موضعگیری ها و ارزش گذاری های مطابق با آنها می شود.

·        معلوم نیست که منظور عبدی کلانتری از مفهوم ایده ئولوژی چیست.
·        اما ایده ئولوژی نامیدن اسلام سیاسی، ضمنا بدان معنی است که اسلام به اصطلاح غیر سیاسی، خصلت ایده ئولوژیکی ندارد.

·        سؤال ناقابل فقط این است که چه خصلتی دارد؟

·        اگر اسلام خمینی (فوندامنتالیسم شیعی) و اسلام بن لادن (فوندامنتالیسم سنی)، ایده ئولوژی اند، اسلام شریعتمداری و بروجردی و آیات عظام اردن هاشمی و غیره چه خصلتی دارند و ضمنا چه فرقی دارند؟  

2
اسلام سیاسی
دیدگاه است.

·        منظور عبدی کلانتر از واژه دیدگاه چیست؟
·        جهان بینی؟

·        مگر اسلام به اصطلاح غیر سیاسی، دیدگاه نیست؟  

3
اسلام سیاسی
ساختار سیاسی و یا نظام سیاسی است.

·        اسلام سیاسی اگر ایده ئولوژی باشد، در هر صورت پدیده ای فکری و روحی است.
·        ساختار و یا نظام اما چارچوب است، داربست است و چیزی مادی است.
·        معمولا باید میان چیزهای فکری و روحی و ساختار و قالب و فرم آنها، رابطه محتوا و فرم برقرار باشد.
·        اسلام سیاسی کذائی که نمی تواند در آن واحد هم فرم باشد و هم محتوا، هم فکری و روحی باشد و هم مادی.

اگر قرار باشد
بحث بزرگ ‌تر اسلام سياسی را باز کنيم
طبعاً پرسش‌های ما کلي‌تر خواهند بود.
مثلاً بايد اول بپرسيم:

1
 اسلام به عنوان «دين» چه نسبتی با «سياست» دارد؟

2
 از کی و در کجا به قدرت سياسی چشمداشت پيدا کرده؟

3
طی تاريخ تا امروز چه نهادهايی را ساخته که دارای اهميت سياسی بوده اند؟

4
 کجا و به چه صورت توانسته قدرت دولتی را از آن خودش کند؟

5
و امروزه، در اين دويست سيصدسال که مدرنيته و کولونياليسم اروپايی و آمريکايی 
جهان را تسخيرکرده اند، اسلام سياسی چگونه واکنش نشان داده.

·        شاید با مورد تأمل قرار دادن این نکات عبدی کلانتری بتوان بالاخره دریافت که منظور او از اسلام سیاسی چیست؟  


1
 اسلام به عنوان «دين» چه نسبتی با «سياست» دارد؟

·        اسلام به عنوان دین، یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی جامعه است.
·        سیاست هم یکی دیگر از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی جامعه است.
·        رابطه و نسبت آن دو، تعلق داشتن به روبنای ایده ئولوژیکی جامعه است.
·        وجه مشترک آن دو رقصیدن به ساز زیربنای اقتصادی جامعه است.

2
 از کی و در کجا به قدرت سياسی چشمداشت پيدا کرده؟

·        اسلام اگر دین باشد، خواه اسلام سیاسی نام دهیم و خواه اسلام غیرسیاسی، فرمی از ایده ئولوژی است و ایده ئولوژی خصلت طبقاتی دارد.
·        اسلام هم می تواند ایده ئولوژی توده های برده باشد و هم ایده ئولوژی توده های رعیت و هم ایده ئولوژی اشرافیت برده دار و یا فئودال و هم ایده ئولوژی بورژوازی.

·        در جامعه طبقاتی همه چیز خصلت طبقاتی دارند.
·        سیاست و یا احزاب سیاسی هم به همین سان.

·        ایده ئولوژی، چیزی فکری و روحی است و در کله آدم ها ست.
·        ایده ئولوژی که نمی تواند توقع کسب قدرت سیاسی داشته باشد.
·        حامل ایده ئولوژی، مثلا توده های برده، رعیت و یا اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و یا بورژوازی می توانند به کسب قدرت سیاسی خطر کنند و نه ایده ئولوژی آنها و نه اسلام سیاسی و یا غیرسیاسی.  

3
اسلام سیاسی
طی تاريخ تا امروز چه نهادهايی را ساخته که دارای اهميت سياسی بوده اند؟

·        این سؤال عبدی کلانتر نیز پرت و پلا ست:
·        طبقات اجتماعی نهاد می سازند و نه ایده ئولوژی ها و نه افکار.  


4
اسلام سیاسی
 کجا و به چه صورت توانسته قدرت دولتی را از آن خودش کند؟

·        این سؤال هم از بی سوادی سخنران خبر می دهد:
·        ایده ئولوژی هرگز قدرت سیاسی را از آن خود نمی کند.
·        طبقات اجتماعی می توانند قدرت سیاسی را قبضه کنند و کیف خر کنند.

5


و امروزه، در اين دويست سيصدسال که مدرنيته و کولونياليسم اروپايی و آمريکايی
 جهان را تسخيرکرده اند، اسلام سياسی چگونه واکنش نشان داده.

·        عبدی کلانتر معرکه تر از اجامر جماران و جمکران است.
·        دو ـ سه قرن اخیر میدان جنگ های دهقانی بود اند.
·        میدان انقلابات ضد فئودالی (انقلابات بورژوائی) و انقلابات پرولتری و جنبش های رهائی بخش ضد استعماری و یا ملی بوده اند و میدان مدرنیته و کلونیالیسم اروپائی و امریکائی.

·        از این سؤال عبدی کلانتر حواس پرتی و سطحی اندیشی او آشکار می گردد.
·        جهان بینی عبدی کلانتر فرقی با جهان بینی آخوند های متنوع ملی و بین المللی ندارد:
·        ایدئالیستی است.
·        عبدی کلانتر جهان را وارونه می بیند.
·        او خیال می کند که در دیالک تیک وجود و شعور و یا در دیالک تیک ماده و روح، نقش تعیین کننده از آن شعور و روح است.
·        به همین دلیل اسلام سیاسی را می بیند و به مخاطبین خود نشان می دهد و نه طبقات اجتماعی معینی را که اسلام سیاسی را به مثابه ایده ئولوژی به خدمت گرفته اند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر