۱۳۹۵ مهر ۲۲, پنجشنبه

سیری در جهان بینی شهریار (49)


حیدر بابایه سلام
سید محمد حسین بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)

  ترجمه، ویرایش و تحلیل از
میمحا نجار

1
دوْنیا قضوْ- قدر ، اؤلوْم - ایتیمدى
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى

·        از دید شهریار، دنیا مبتنی بر دیالک تیک قضا و قدر است.
·        این نظر شهریار ـ بی اعتنا به جفنگیات تئولوژیکی راجع به قضا و قدر ـ می تواند بدان معنی تفسیر و پذیرفته شود که در جامعه و جهان دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی) حاکم است:

الف
·        در مقوله فلسفی جبر (قضاء) همه چیزها، پدیده ها، سیستم ها، روندها، قوانین و قانونمندی های عینی تجرید می یابند.

·        مراجعه کنید به جبر (ضرورت) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ب
·        در مقوله فلسفی اختیار (قدر) فرم های مختلف و متنوع و متفاوت سوبژکتیویته انسانی تجرید می یابند.

·        مراجعه کنید به سوبژکت، سوبژکتیویته، اختیار (آزادی)، دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری   

2
دوْنیا قضوْ- قدر ، اؤلوْم - ایتیمدى
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى

·        دنیا از دید شهریار ضمنا، دنیای مرگ و میر و گمگشتگی است.
·        از این جفنگ شهریار طرز تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی)، ضد علمی و خرافی او و ضمنا ساده لوحی او آشکار می گردد.

·        چرا و به چه دلیل؟  

3
دوْنیا قضوْ- قدر، اؤلوْم - ایتیمدى
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى

·        طرز تفکر متافیزیکی، طرز تفکر کسی است که به جای دو چشم، یک چشم در کاسه کله دارد:
·        چنین کسی یکسو نگر است.

·        مثلا شهریار در این بیت شعر، مرگ و میر و گم و گور شدن موجودات را می بیند، ولی تشکیل مجدد آنها در فرم های دیگر را نمی بیند.

·        پراتیک (تجربه، آزمون، آزمایش، عمل) و علوم طبیعی نشان می دهند که چیزی گم و گور نمی شود.
·        آنچه که مرگ و میر و گمگشتگی جلوه گر می شود، حلقه ای از حلقات تریاد جاویدان هستی است:
·        حلقه ای از تریاد سیکلی پایان ناپذیر پیدایش ـ رشد ـ زوال است.
·        آنچه زوال می یابد و به قول شهریار می میرد، در واقع به اجزای متشکله اش تجریه می شود تا در فرم دیگری دوباره تشکیل شود:
·        هیچ چیز از بین نمی رود.

·        چیزهای هستی فقط فرم عوض می کنند.
·        نبات و جانور و انسان پس از پیدایش (تولد)، رشد و توسعه (بلوغ) رفته رفته فرسوده و پوسیده (پیر) می شود تا به عناصر شیمیائی متشکله اش تجزیه شود:
·        مثلا به مولکول های های کربن و هیدروژن و اکسیژن و آب و ازت و مس و آهن و غیره تجزیه می شوند.

·        این مواد شیمیائی دو باره تحت شرایط دیگر وارد سیکل لایتناهی پیدایش ـ رشد و زوال می شوند.
·        مثلا به صورت نباتات عرض اندام می کنند.
·        نباتاتی که توسط جانوران و انسان ها در فرم های مختلف از علف تا دانه و میوه و نان و غیره خورده می شوند.

·        ماده خلق ناپذیر و فنا ناپذیر است.
·        ازلی و ابدی است.

4
دوْنیا قضوْ- قدر، اؤلوْم - ایتیمدى
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى

·        از دید شهریار همه اعضای جامعه و جهان دیالک تیکی از پدر مرده و پسر مرده است.
·        کسی در این میان، استثئاء نیست.

·        تأکید شهریار بر این دیالک تیک از آن رو ست که او خود را فرزند حیدر بابا تصور می کند و پیشاپیش به او تسلی خاطر می دهد:
·        منظور شهریار این است که روزی خودش هم خواهد مرد و حیدر بابا بسان پدر فرزند مرده عزادار فرزندش خواهد بود.

·        شهریار نمی خواهد که حیدر بابا از این بابت سوگوار باشد.
·        دلیل شهریار این است که اکثریت قریب به اتفاق اعضای جامعه و جهان همین دیالک تیک را به ناچار تجربه می کنند:
·        مادر شان،  پدر شان و  چه بسا حتی پسر شان می میرد.
·        پس بهتر است که حیدر بابا غم از دست دادن پسرش را نخورد.

5
 
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى

·        دلیل اینکه شهریار مرگ پسر را و نه مرگ دختر را در این بند شعر، برجسته می کند، اشاره به رابطه خود با حیدربابا ست:
·        بابا یعنی پدر و اوغول یعنی پسر.
·        شهریار دیالک تیک پدر و پسر را به شکل دیالک تیک حیدر بابا و شهریار بسط و تعمیم می دهد.
·        این شعر شهریار لبریز از احساس و عشق و عاطفه نسبت به حیدر بابا و در تحلیل نهائی، نسبت به طبیعت مادر است.
·        شهریار در این منظومه حیدر بابا، عملا و عینا، یعنی بی آنکه خود بخواهد و یا بداند، ناتورالیسم را نمایندگی می کند.
·        ناتورالیسم فئودالی را.

·        تفاوت شهریار تبریز با اخوان ثالث این است که ناتورالیسم اخوان هومانیستی و چه بسا فمینیستی است.

·        اخوان والا ترین نماینده ناتورالیسم در جهان است.

·        یادش به یاد باد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر