۱۳۹۵ مهر ۲۰, سه‌شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (343)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

نه.
خوداندیشی
می تواند ادمی را داغان کند

1
میان من برونی و من درونی
رابطه دیالک تیکی هست.

2
من درونی
در وحدت و تضاد با من برونی است.

3
من درونی
می تواند آدمی را
چنان به چالش کشد که تار و مار شود.

4
من درونی
آدمی را شدید تر از هر کسی
به شلاق انتقاد می بندد

5
من درونی
بهترین و خیر خواه ترین یار و یاور روشنگر هر کس است.

6
من درونی
همزمان
بیرحم است و مهربان

عرفان
در قرون وسطی
جریانی ضد فئودالی
و
ضمنا ایراسیونالیستی (خردستیز) بوده است.

1
عرفان
پای استدلالیان (راسیونالیست ها، خردگرایان) را چوبین می داند.

2
عرفان
میان خدا و خلق و خر و خرما
تفاوتی نمی بیند.

3
عرفان
خرافه وحدت وجود کذائی را جار می زند.

4
امروزه امپریالیسم
برای خرکردن خلایق و خالی کردن کله و جیب شان
هر زباله عهد عتیق را از گورهای عمیق
بیرون می کشد و مد مدرن روز می کند.

5
ضمنا هر دینی و مذهبی
عرفان خاص خود را دارد.

6
عارفان کذائی بدتر از خوک اند:
کثافتکاری هائی می کنند که ذکرش تعفن انگیز و تهوع آور است.
حضرات ادرار مراد خود را می نوشند
و بر سر اطعام مدفوعات مراد و مرشد
از روی نعش یکدیگر می گذرند.

7
مراجعه کنید به عرفان
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

8
آره عرفان آرامش بخش است.
آرامش بخشی
اما دلیل بر حقانیت و حقانیت و صحت اندیشه ای نیست.

9
جریانات خردستیز اغلب آرامش بخش اند
چون وقتی خانه خرد خراب شود
دیگر دغدغه ای برای خر نمی ماند.

10
عرفان
در قرون وسطی
ایده ئولوژی اپوزیسیون ضد فئودالی بود
و مثبت بود، اگرچه خردستیز بود.
به همین دلیل سعدی و حافظ عرفان را می کوبند.

11
مراجعه کنید به تحلیل آثار و اشعار سعدی و حافظ
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

12
در قرون وسطی ایده ئولوژی بهتری نبود.
اما حالا بشریت به اعماق ذرات و کاینات نفوذ می کند.

13
حالا عالی ترین دستاوردهای فلسفی، علمی و فنی هست.

14
عرفان
امروزه شبیه تریالک و حشیش و هروئین است.
مسکن است.
ولی درمان درد بی درمان نیست.

15
برای خرد کل اندیش (فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی) و روشنگری علمی و انقلابی
بدیلی وجود ندارد.
رهائی در دانائی است و نه در خریت و خرافه و خردستیزی

گفتیم که شما کامنت ها را نمی خوانید.
این زباله
مملو از ایراد است

1
تنهائی مطروحه از سوی این اجامر،
اصلا تنهائی نیست.

2
اینها با واژه توخالی تنهائی پوز می دهند.

مثال
ما چند ساعت قبل با دوستی مجازی به نام رعنا آشنا شده ایم.

1
حالا اگر کامپیوتر قطع شود
رابطه ما با او قطع می شود؟

2
آدم که ماشین مکانیکی نیست.

3
آدم روابط که سهل است،
حتی اشارات در محل کار و کوچه و خیابان را
تا لحظات پایان عمر
در حافظه اش ذخیره می کند.

4
امکانات ارتباطی مدرن
نعمات عظیمی اند.

5
از همین فیس بوک می توان استفاده های رنگارنگ مثبت و متعالی کرد.

6
این اجامر نالان از دست تنهائی کذائی
روابط انسانی را در تختخواب خلاصه کرده اند.

7
فکر می کنند، که دوستی یعنی سکس
دوستی یعنی اتلاف اوقات گرانبهاتر از الماس
و غیره

8
ایراد اول این نظر نسرین
تقبیح تنهائی است.

9
تنهائی
یعنی خودبائی

10
تنهائی
یعنی خلوت کردن با خویشتن خویش

11
تنهائی
یعنی هماندیشی با خویشتن خویش
یعنی خوداندیشی

12
تنهائی
یعنی همکاری با خویشتن خویش
یعنی خودکوشی

13
تنهائی
می تواند خیلی هم حاصلخیز باشد

14
بدون تنهائی با این محتوا
احتمالا اثر فکری، فلسفی، هنری ئی
تولید نمی شد.

15
تنهائی
یعنی نجات از مزاحمت این و آن علاف و حراف
و تمرکز عمیق به انجام کارها از هر نوع

16
اصولا آدم
ـ اگر البته آدم باشد ـ
هرگز تنها نیست.

17
هر کس
همدمی بی ریا
به نام من درونی اش دارد.
تنهائی معنا ندارد.

ما را
(سوبژکت شناخت، صاحب نظر را)
رها کنید

1
به اوبژکت شناخت (موضوع، نظر) بپردازید تا رستگار شوید.

2
ما اصلا آدم نیستیم.

3
ضمنا بسان آخوند های با عمامه و بی عمامه
آیه و روایت و حدیث نیاورید.

4
سعی کنید که استدلال کنید.

5
دلایل قوی باید و معنوی

6
اگر مادران و پدران بلشویک ما خطا کرده باشند
ما حتما و قبل از همه
مورد انتقاد اوبژکتیو قرار می دهیم.

هیچ کار و هیچ چیز این اجامر با عمامه و بی عمامه ی عیرانی
اصالت ندارد.

1
شالوده این نظام را جلال آل عبا ریخته است:

الف
تقلید مو به مو از واتیکان

ب
بازسازی واتیکان در جماران

2
همین فوتبال بازی و بچه بازی و شق القمر های دیگر را
اخوندهای مسیحی پیشاپیش انجام داده اند
و کماکان انجام می دهند.

3
ابتکار و نو آوری در این دیار کیمیا و کمیاب است.

زن و شوهر فرقی با هم ندارند.

1
هر دو انسان اند.

2
ولی میان انسان ها رابطه دیالک تیکی هست:
میان برده و برده دار
رعیت و ارباب
کارگر و سرمایه دار
و یا پرولتر و بورژوا

3
زن
ـ حداقل ـ
پرولتر مضاعف است:

4
زن در خانواده، پرولتر است و شوهر، بورژوا

5
زن در خانه از هر نظر استثمار می شود.

6
ولی کسی نمی داند و یا نمی خواهد بداند.

7
رس زن در خانه کشیده می شود.

8
زن در کارخانه و شرکت و مزرعه و اداره و غیره
پرولتر است
و صاحب مؤسسات
بورژوا ست.

9
رابطه کودک با والدین
رابطه ای دیالک تیکی است
حتی در عالم نباتات و جانوران

10
کودک هم در وحدت با والدین است و هم نافی آنها ست.

11
با این دیالک تیک ها کریم هم آشنا بوده است:
انما ازواجکم و اولادکم و اموالکم فتنه
عدو لکم

زنان و فرزندان و اموال تان دشمن شما هستند
و اسباب آزمون شما

خدای کذائی مخلوق انسان است.
اگر احیانا کسی شکست خورده باشد
انسان است که خدای بهتری خلق نکرده.

اگر رعنا نبود
ما این اندیشه را نمی دانستیم

1
اندیشه، اندیشیده می شود.

2
پس ما منتکش رعناییم.

3
دیالک تیک
یعنی وحدت دو ضد

4
دیالک تیک پروتون و الکترون در هر اتم
با هم اند و بر هم اند.

5
یکی مثبت است و دیگر منفی است (ضد مثبت است)
ولی ضمن «ضدیت» با هم اند

6
دیالک تیک کودک و مادر ـ پدر
با هم اند و بر هم اند

7
وحدت اضداد یعنی دیالک تیک

8
دیالک تیک زن و شوهر

9
همه چیز هستی خصلت دیالک تیکی دارد.
از ذره تا کاینات

10
دیالک تیک فرم و محتوا
ظاهر و باطن

11
دیالک تیک چند و چون

آموزش
واژه ای دیالک تیکی است:

1
آموزش هم به معنی تعلم (یادگیری) است
و هم به معنی تعلیم (یاد دهی) است.

3
این بدان معنی است که هر آموزگاری
در عین حال
آموزنده ای است
و هر آموزنده ای
همزمان
آموزگاری است.

4
این ضمنا بدان معنی است
که رابطه برابر حقوق در هماندیشی هست
و نه رابطه مقلد و مجتهد
شاگرد و معلم
بهتر هم همین است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر