۱۳۹۵ مهر ۱۸, یکشنبه

هماندیشی با مریم (65)


میم نون
  
علل و دلایل تشکیل دیالک تیک تجلیل و تحقیر
در جامعه بشری

مریم
اهلی کردن و مفید کردن

·        با برقراری فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمونیستی در مقیاس جهانی، دیالک تیک بر باد رفته و از یاد رفته ی تربیت کمونیستی آغازین نیز احیا می شود.
·        تربیت اعضای جامعه بدین طریق، تحول ماهوی می یابد:

1
اهلی کردن و مفید کردن

·        دیالک تیک تربیت، دیالک تیک مربی و مربا ماهیتا به دیالک تیک مادر ـ پدر ـ کودک استحاله می یابد.
·        مادر ـ پدری در پله تکاملی طراز نوین.
·        مادر ـ پدری در هیئت همبودین (اجتماعی) نوین
·        بدین طریق، جامعه به مثابه کل به تربیت اعضایش به مثابه جزء می پردازد.

·        این به چه معنی است؟ 

2
·        این به معنی تحول ماهوی اوتوریته است:
·        اوتوریته ـ بسان مادر ـ پدر ـ حامی بی انتظار و بی توقع و بی سود جویی اعضای جامعه است.
·        اوتوریته مادر ـ پدر واره حاوی و حامل عشق به اعضای جامعه است.
·        اوتوریته ای است که نیت بر خور داری از اعضای جامعه را ندارد.
·        بسان مادر ـ پدر است که فاقد انتظار برخورداری از فرزند است.

3
·        بدین طریق هر نسلی مربی نسل بعدی می گردد.
·        مربی ئی که عاشق مربا ست.
·        از این به بعد، نحوه و نوع و محتوای تربیت نیز دگرگون می شود.

·        چگونه؟  

4
اهلی کردن و مفید کردن

·        اولا ببرکت انطباق سطح توسعه نیروهای مولده با مناسبات تولیدی کمونیستی، نیروهای مولده بطرز سریع و غول آسائی رشد می کنند.

5
·        با توسعه سریع نیروهای مولده، تسلط جامعه بر طبیعت افزایش می یابد.
·        این تسلط بر طبیعت اما همان خصلتی را دارد که تسلط مادر ـ پدر به فرزند دارد.
·        تسلط انسان و جامعه بر طبیعت، در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمونیستی سرشته به عشق است.
·        سرشته به ناتورالیسم است.
·        کمونیسم یعنی احیای هارمونی و هماهنگی بر باد رفته میان طبیعت و انسان و جامعه.

6
·        با توسعه غول آسای نیروهای مولده و مفید و اهلی سازی طبیعت، طبیعت آدمی (به قول سعدی، طبع آدمی) رام و متمدن و اهلی می شود.
·        توحش و بربریت چندین هزار ساله جامعه طبقاتی، رفته رفته با تمدن و فرهنگ متعالی جایگزین می شود.

7
·        با تشکیل مناسبات تولیدی کمونیستی به مثابه زیر بنای اقتصادی جامعه و جهان، زمینه شالوده ای (اقتصادی) لازم و ضرور برای تحول  روبنای ایده ئولوژیکی فراهم می آید.

·        ایده ئولوژی توده ای (پرولتری) جای ایده ئولوژی اشرافی، بنده داری، فئودالی، روحانی، فوندامنتالیستی و بورژوائی ـ امپریالیستی را می گیرد.

·        انقلاب کمونیستی با انقلاب فرهنگی همراه می گردد.
·        روشنگری تمام اجتماعی و تمام ارضی شروع می شود.

·        فلسفه به تریج ولی بطرز پیگیر، توده ای می شود.
·        با توده ای شدن فلسفه (خرد کل اندیش) اعضای جامعه و جهان یعنی بشریت، فیلسوف (کل اندیش) می شود و خرافه را به مصاف می طلبند.

8
·        تئوری های جنگ و بربریت و خریت نقد و حذف می شوند.
·        خرد، خود اندیشی و خود مختاری در مقیاس ملی و بین المللی  بر تخت می نشنید.
·        حقیقت عینی بسان مردمک چشم حراست می شود و «جنگ هفتاد و دو ملت»، که به قول حافظ به دلیل «بیگانگی با حقیقت» و دلبستگی به «افسانه» قرن های متمادی جامعه و جهان را به جهنم جنگ و همنوع کشی مبدل کرده بود، از جامعه و جهان رخت برمی بندد و «صلح ابدی» که ایمانوئل کانت می خواست، برقرار می شود.

9
·        از این به بعد تضادهای مختلف از قبیل تضاد های ملی، مذهبی، جنسیتی، اخلاقی، نژادی، طبقاتی، شهری ـ  روستائی  و کار عمدتا جسمی و کار عمدتا فکری و هنری و غیره یکی پس از دیگری حل می شوند.

·        در این فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی، توده به خود پروری می پردازد.
·        روشنگری با خود روشنگری، انتقاد اجتماعی با انتقاد از خود، همیاری با خود یاری، رهایش اجتماعی با خودرهانی (رهایش فردی) گره می خورد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر