۱۳۹۵ مهر ۲۲, پنجشنبه

سیری در شعری از مهدی اخوان ثالث (140)


مهدی اخوان ثالث
(1307 ـ 1369)
پیوند ها و باغ ها

از این اوستا
(1344)

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون  

او به چشم من نگاهی کرد
دید اشکم را
گفت:
«ها، چه خوب آمد به یادم، گریه هم کاری است
گاه این پیوند با اشک است، یا نفرین
گاه با شوق است، یا لبخند
یا اسف، یا کین
و آنچه ز این سان، لیک باید باشد، این پیوند»

·        روح باغ همسایه با مشاهده اشک راوی، به تحلیل پیوند می پردازد:

1
گاه
 این پیوند
با اشک است، یا نفرین
گاه با شوق است، یا لبخند
یا اسف، یا کین
و آنچه ز این سان، لیک باید باشد،
 این پیوند»

·        کدام پیوند؟

·        برای کشف منظور شاعر از واژه «پیوند» توجه به عنوان این شعر، رهگشا ست:    

پیوندها و باغ ها

·        ظاهرا پیوند ـ قبل از همه ـ همسایگی باغ شاعر و باغ همسایه است.
·        گفتگوی ایندو نیز قبلا راجع به همسایگی و آبیاری باغات بوده است:

سیب را بویید
گفت:
«گپ زدن از آبیاری ها و از پیوند ها کافی است
خوب
تو چه می گویی؟»

·        حالا نظری به این بند شعر می اندازیم:   

او به چشم من نگاهی کرد
دید اشکم را
گفت:
«ها، چه خوب آمد به یادم، گریه هم کاری است
گاه
 این پیوند
با اشک است، یا نفرین
گاه با شوق است، یا لبخند
یا اسف، یا کین
و آنچه ز این سان، لیک باید باشد،
این پیوند»

·        اکنون معلوم می شود که پیوند مادی باغات به تشکیل پیوند عاطفی منجر شده است:
·        گذار از پیوند مادی به پیوند روحی (عاطفی) صورت گرفته است.
·        پیوند عاطفی میان انسان ها از دید روح باغ همسایه، در فرم های مختلف، جبرا و ضرورتا در نمود های مختلف و متنوع و متضاد نمودار می گردد:
·        دیالک تیک فرم و محتوا
·        دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی

2
·        یکی از ترفندهای هستی بطور کلی (طبیعت، جامعه، تفکر) این است که محتوا و ماهیت واحدی در فرم ها و نمود های (پدیده های) متفاوت عرض اندام می کند.

·        منظور روح باغ همسایه هم همین است:

3
گاه
 این پیوند
با اشک است، یا نفرین

·        پیوند عاطفی و دلبستگی به مثابه محتوا و ماهیت واحد می تواند در دیالک تیکی از اشک و نفرین عرض اندام کند:

الف

·        اشک در این مورد، می تواند اشک شوق و شادی باشد.
·        یعنی به هنگام وصل تشکیل شود.

ب
·        اشک اما می تواند اشک درد و رنج باشد.
·        یعنی به هنگام فصل و فراق و قطع رابطه به هر دلیل باشد.

پ
·        نفرین به هنگام فصل و فراق و قطع رابطه بر زبان رانده می شود.

·        به همین دلیل پیوند عاطفی دیالک تیکی از وصل و فصل و در نتیجه دیالک تیکی از اشک و نفرین است.

·        نفرین از  مفاهیم اصلی محمد زهری است:


باز بودن (دوباره بودن)

شرم بر من باد،
ـ با این بی تو بودن –
باز  بودن
 بی تو، گفتن،
 بی تو، خواندن،
  بی تو، دیدن.

درد بر دل باد،
-         بی آن آرزو-
 دیگر تپیدن
·        از در و دیوار هم،  نَفرین شنیدن

·        محمد زهری فصل و فراق عاشق از معشوق را در مفهوم «از در و دیوار نفرین شنیدن» تجرید می کند.  

·        محمد زهری در شعر دیگری انواع مختلف فصل و فراق را باز هم در مفهوم «نفرین» تجرید کرده است:  

نفرین به باد 
محمد زهری 
از مجموعه برای هر ستاره
(تهران ـ شهریور ۱۳۳۹)

سرسبز و سایه گستر و مغرور و استوار
انگشت برگ ها همه بر گیسوان ماه
در آفتاب شسته، تن نرم شاخسار
مرغان بی بهار
بی لانه و پناه
در هر غروب تنگ، بدان سو کشیده‌ راه
تخت بلند راهنشینان انتظار

نفرین به باد، باد،
زان سبز استوار،
بی برگ و بار شاخهٔ خشکی به جا نهاد.

 ای مرغ بی بهار که روزی دل مرا، 
کردی پناهگاه شب سازگار خویش،
اینک ز چشم پاک تو هم اوفتاده ام
تا جسته ای ز شاخهٔ دیگر، بهار خویش

روزی نگفتی آخر:
«ز آن مانده، یاد باد!
ز آن برگ و بار ریخته و رانده، یاد باد!
دور از من اش (دور از من، او را)، زمین و زمان، بر مراد باد!
سرسبز و جاودانه و رنگین و شاد باد

نفرین به باد، باد!
نفرین بر آن که رسم ستم را نهاد، باد!
نفرین بر آنکه خاطره بر باد داد، باد
!

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

4
گاه با شوق است، یا لبخند

·        پیوند عاطفی از دید روح باغ همسایه گاهی با شوق همراه است و گه با لبخند.
·        تنوع این پیوند احتمالا به درجه توسعه رابطه عاطفی وابسته است و یا به محیط برقراری پیوند:

الف
·        شوق در صورتی تشکیل می شود که پیوند عاطفی توسعه یافته تر باشد و محیط پیرامون برای ابراز آن مساعد باشد.

ب
·        لبخند احتمالا در اوایل برقراری رابطه عاطفی و یا پس از قطع رابطه عاطفی رد و بدل می شود.  

پ
·        لبخند ضمنا حامل و حاوی احتیاط و پرهیز است.
·        شوق وقتی بروز می کند که عاشق و معشوق مرزهای احتیاط را در نوردیده باشند.

5
یا اسف، یا کین

·        تأسف و خصومت حاکی از قطع پیوند عاطفی میان عاشق و معشوق است.
·        عشق در این صورت به نفرت استحاله یافته است:
·        دیالک تیک عشق و نفرت در بحران های عاطفی وارونه می شود:

الف

·        در دیالک تیک عشق و نفرت در آغاز برقراری رابطه عاطفی، نقش تعیین کننده از آن عشق است.

ب 

·        دیالک تیک عشق و نفرت پس از بحران عاطفی وارونه می شود و نقش تعیین کننده از آن  نفرت و حتی خصومت می گردد.

·        آدم، آدم است.
·        آدم می تواند دیروز، کشته مرده همنوعی باشد و فردا تشنه به خون او.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر