سرچشمه:
صفحه فیسبوک مانلی
من تا خود انقلاب بهمن هيچ ارتباطي با رهبري حزب توده نداشتم
و با همان شيفتگي جواني از حزب و انديشه ماركسيسم و سوسياليسم
در ايران دفاع مي كردم.
من تا خود انقلاب بهمن هيچ ارتباطي با رهبري حزب توده نداشتم
و با همان شيفتگي جواني از حزب و انديشه ماركسيسم و سوسياليسم
در ايران دفاع مي كردم.
• سیاوش که تا سنین 55 سالگی با شیفتگی جوانی، یعنی در غیاب دانش تجربی و عقل اندیشنده از حزب توده و مارکسیسم و سوسیالیسم دفاع کرده است.
• اما اکنون پس از آشنائی تجربی و عینی با رهبری حزب توده و شوروی به غلط بودن کرد و کار مادام العمر خود پی برده است.
1
• سؤال اول این است که طرز و طریق دفاع کسی از حزبی چه ربطی به ارتباط او با رهبری حزب دارد؟
• چون هویت و ماهیت حزب را که نمی توان با رهبری اش در دوره معینی مورد ارزیابی قرار داد.
• اگر رهبری هر حزب معیار مطمئنی برای تعیین هویت و ماهیت طبقاتی آن حزب باشد، اکنون باید احزاب سوسیال ـ دموکرات و احزاب کارگر را با استناد به اینکه روزی روزگاری رهبران شان مارکس و انگلس و لنین بوده اند، جزو احزاب کارگری ـ کمونیستی محسوب داشت.
2
• ثانیا رهبری هر حزب پس از تشکیل هر کنگره ای می تواند عوض شود.
• بی آنکه هویت و ماهیت آن تغییر یابد.
3
• این طرز استدلال سیاوش و یا مانلی و یا هر کس دیگر حاکی از آن است که فرد مورد نظر دیالک تیک توده حزبی و رهبری حزبی را وارونه می سازد.
• یعنی ایرئالیستی و ایراسیونالیستی (ضدا واقعگرائی و ضد خردگرائی) می اندیشد:
• چون در دیالک تیک توده حزبی و رهبری آن نقش تعیین کننده از آن توده حزبی است.
• دیالک تیک بدنه حزب و رهبری حزب، فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک توده و شخصیت است که خود بسط و تعمیم دیالک تیک کل و جزء است.
4
و با همان شيفتگي جواني از حزب و انديشه ماركسيسم و سوسياليسم
در ايران دفاع مي كردم.
و با همان شيفتگي جواني از حزب و انديشه ماركسيسم و سوسياليسم
در ايران دفاع مي كردم.
• سؤال دوم این است که با «شیفتگی جوانی» یعنی در غیاب دانش تجربی و عقل اندیشنده، چگونه می توان از مارکسیسم دفاع کرد؟
• مارکسیسم که برج و باروی فئودالی نیست تا تفنگ بدست در بام آن بنشینی و در مقابل هر مهاجمی از آن دفاع کنی.
• برای دفاع از مارکسیسم اولا باید مارکسیسم را بشناسی، ثانیا باید آن را، مفاهیم، مقولات، قوانین و قانونمندی های آن را دمبدم به محک تجربه تاریخی و زندگی زنی، ثالثا باید آن را توسعه دهی، سوهان زنی و در مقابل ایده ئولوژی طبقات اجتماعی دیگر از آن به دفاع مستدل برخیزی.
• با «شیفتگی جوانی» که نمی توان از عهده این کارها بر آمد.
5
و با همان شيفتگي جواني از حزب و انديشه ماركسيسم و سوسياليسم
در ايران دفاع مي كردم.
و با همان شيفتگي جواني از حزب و انديشه ماركسيسم و سوسياليسم
در ايران دفاع مي كردم.
• سؤال سوم این است که با «شیفتگی جوانی»، چگونه می توان از سوسیالیسم دفاع کرد؟
• سوسیالیسم یک فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی است که جای فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کاپیتالیستی را می گیرد.
• مانلی و یا سیاوش اگر این سخنان از او باشد، ظاهرا نمی دانند که سوسیالیسم به چه معنی است.
• مانلی و یا سیاوش ظاهرا سوسیالیسم را در مبارزه با بی سوادی و بیمه رایگان و عدالت کذائی اجتماعی خلاصه می کنند.
• شاید تقصیری نداشته باشند.
• از سوسیالیسم به این معنا و با این محتوا همان بهتر که با «شیفتگی جوانی» دفاع شود.
• چون با عقل اندیشنده فقط می توان با سوسیالیسمی به این معنا و با این محتوا مخالفت ورزید.
6
و با همان شيفتگي جواني از حزب و انديشه ماركسيسم و سوسياليسم
در ايران دفاع مي كردم.
و با همان شيفتگي جواني از حزب و انديشه ماركسيسم و سوسياليسم
در ايران دفاع مي كردم.
• این سخن سیاوش و یا مانلی بدان معنی است که سیاوش بلحاظ معرفتی ـ نظری، یعنی در عرصه تئوری شناخت، امپیریست (تجربه گرا) و یا سنسوئالیست (حسگرا) بوده است.
• مراجعه کنید به حسگرائی (سنسوئالیسم)، تجربه گرائی (امپیریسم) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
7
• این بدان معنی است که سیاوش در عرصه تئوری شناخت صدها سال عقب مانده تر از مارکس و انگلس بوده است.
• یعنی در قرون 17 و 18 بسر برده است.
• چنین کسی را اصلا نمی توان مارکسیست قلمداد کرد تا با «شیفتگی جوانی» و یا با پختگی پیری از چیزی دفاع کند.
8
و با همان شيفتگي جواني از حزب و انديشه ماركسيسم و سوسياليسم
در ايران دفاع مي كردم.
و با همان شيفتگي جواني از حزب و انديشه ماركسيسم و سوسياليسم
در ايران دفاع مي كردم.
• حسکرائی و تجربه گرائی، مثلا دست بزنی به آتش و به این نتیجه برسی که آتش می سوزاند و یا بارها این خاصیت آتش را تجربه کنی و به این دانش تجربی دست یابی که آتش سوزاننده است، کسب و کار دهاتی های بی سواد است.
• با شناخت حسی و تجربی فقط می توان به شناخت سطحی و ساده لوحانه چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی نایل آمد.
• برای نفوذ در ذات چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی به شناخت عقلی و نظری (راسیونال و تئوریکی) نیاز بی چون و چرا هست.
9
• می توان به یک کشور سوسیالیستی سفر کرد و به این نتیجه رسید که بدترین نظام سرمایه داری بهتر از بهترین نظام سوسیالیستی است.
• ارج و ارزش و اهمیت نظام سوسیالیستی را اما با شناخت حسی و تجربی نمی توان کشف کرد.
• برای کشف آن باید به ساز و برگ خرد اندیشنده، به ساز و برگ شناخت عقلی و تئوریکی مجهز گشت.
• به قول کلاسیک بزرگ مارکسیسم ـ ولادیمیر لنین ـ باید چیزها را از صراحت گذراند.
• باید نامرئی ها را دید.
• باید وسعت نظر و ژرفای نگرش کسب کرد.
9
• طرفداران شناخت حسی و تجربی اگر ابله نباشند، تبهکارند:
• در غیاب دو دهه ای همان سیستم سوسیالیستی که مانلی از قول سیاوش به لجن می کشد، خاور میانه به تلی از خاک و خاکستر بدل شده است.
• میلیون ها دختر و پسر اروپای شرقی و نه فقط اروپای شرقی، به جنده های تمامعیار تنزل یافته اند و شب و روز برای سکنه کره ارض «هنرنمائی» می کنند.
• میلیون ها انسان به قتل رسیده اند و یا آواره در جهان بی سامان اند.
پ
• فاجعه هنوز ادامه دارد و خدا می داند که بر سر بشریت چه خواهد آمد.
ث
• در غیاب همان سوسیالیسم و همان حزب توده، کشور ایران و نه فقط ایران به طویله تبدیل شده است.
• سکنه این ویرانه دیگر حتی توان خواندن و نوشتن ندارند.
• فقط می توانند با شکلک های حاضر و آماده انترنتی مبادله «فکری» کنند.
• عرعر مستمر در دستور روز است.
• بعضی چیزها را بعضی ها باید در غیاب شان بشناسند و برای شان آه حسرت از سینه به سوی آسمان بفرستند.
6
و در جواب تو بايد بگم كه اگر يكبار ديگر بدنيا مي آمدم
همچنان از آزادي و برابري انسان ها و برقراري عدالت اجتماعي در
كشورم دفاع مي كردم
و در جواب تو بايد بگم كه اگر يكبار ديگر بدنيا مي آمدم
همچنان از آزادي و برابري انسان ها و برقراري عدالت اجتماعي در
كشورم دفاع مي كردم
• این جواب پدر بی پناه به سؤال پسر نان آور است:
• اگر سیاوش از صفر شروع به زندگی کند، نه از توده، نه از حزب توده، نه از مارکسیسم، نه از سوسیالیسم، بلکه از چیزهای زیر دفاع خواهد کرد:
از آزادي و برابری انسان ها
• آزادی و برابری روزی روزگاری از شعارهای برنامه ای بورژوازی ترقیخواه به سرکردگی کانت و هگل و هولباخ و روسو و روبسپیر بوده اند.
• بورژوازی پس از ورود سرمایه داری به مرحله امپریالیستی اش، فلسفه کلاسیک بورژوائی را و همراه با آن، شعارهای برنامه اش را، یعنی «آزادی ـ برابری ـ برادری» اش را به گور سپرده و گور آن را بتون ریزی کرده است تا کسی نتواند به ترفندی بیرون آورد و بر پرچم خویش بنگارد.
• سیاوش و یا مانلی و یا هر کس دیگر اگر احیانا بخواهد از آزادی و برابری بورژوائی دفاع کند، باید ـ قبل از همه ـ بولدوزر بیابد و آنها را از گور بتون ریزی شده بیرون آورد.
از آزادي و برابري انسان ها
• در کشور سیاوش، اجامر فوندامنتالیستی دختران مردم را در نهایت بی شرمی به زوار ملی و بین المللی قبور ائمه اطهار اجاره می دهند:
1
صیغه 5 ساعته
صیغه 5 ساعته
• 50 هزار تومان
2
صیغه 1 روزه
صیغه 1 روزه
• 75 هزار تومان
3
صیغه 2 روزه
صیغه 2 روزه
• 100 هزار تومان
4
صیغه 3 روزه
صیغه 3 روزه
• 150 هزار تومان
5
صیغه 2 تا 10 روزه
صیغه 2 تا 10 روزه
• 300 هزار تومان
6
مبلغ دریافتی بابت برداشتن پرده بکارت
مبلغ دریافتی بابت برداشتن پرده بکارت
• 100 هزار تومان
ت
عدالت اجتماعي در كشورم
عدالت اجتماعي در كشورم
• سومین چیزی که سیاوش از آن دفاع خواهد کرد و شق القمر خواهد کرد، عدالت کذائی اجتماعی است.
• همان عدالت کذائی که در جامعه شناسی امریکا مقام برجسته ای کسب کرده است.
• در مترپول های سرمایه داری نباید کسی از گرسنگی بمیرد تا نظم حاکم لطمه برندارد.
• به همین دلیل شکم مردم خودی باید تا حدی سیر نگه داشته شود و اسم آن برقراری عدالت کذائی اجتماعی باشد.
• در غیاب سیستم سوسیالیستی، برقراری این عدالت کذائی اجتماعی برای اجامر امپریالیستی کاری ندارد.
• تخریب جهان و چپاول دار و ندار ملل بدین طریق و با این ترفندی تضمین می شود.
ادامه دارد.






هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر