میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313) (1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار
بیلمه دیم
(کلیات میرزا علی معجز صفحه 25)
جرم اول
بنده نی
عفو ایلیه ملت گرک
معبده میخانه دیدیم، بیلمه دیم.
باشینی
دیواره ووروب سیندیرن
عاقله
دیوانه دیدم، بیلمه
دیم.
مرا ملت ببخشاید، که معبد را
اگر میخانه نامیدم، غلط کردم.
·
چرا باید شاعر روشنگری
معبد را میخانه بنامد؟
1
·
از دو حالت، قصه خالی نیست:
الف
·
یا شاعر روشنگری ابله و
کودن و کور است و عناصر هستی را در آئینه ضمیرش وارونه می نماید
ب
·
و یا جامعه و جهان وارونه
است و نام ها و نمود ها نه انعکاس راستین ماهیت و
ذات چیزها، بلکه انعکاس واژگونه آنها هستند.
2
·
یا شاعر وارونه بین است و یا او با معبدی وارونه سر و
کار دارد، که نه مرکز بر قراری پیوند با روح مطلق
ـ به قول هگل ـ نه مرکز روشنگری، بلکه مرکز تخدیر
است و تخت تزریق سرم رخوت، خریت و بیهوشی است:
الف
·
معبدی وارونه که روح تعالی جو
را به غل و زنجیر می کشد و پروازش را محال می سازد.
ب
·
معبدی وارونه، که انسان را از خویشتن خویش تهی می کند، وابسته و نوکر و بیگانه می سازد.
3
·
چنین معبدی نه معبد که میخانه است.
·
افیونخانه است.
·
چنین معبدی ـ به معنی واقعی کلمه ـ ضد خویشتن خویش است.
جرم دوم
بنده نی عفو ایلیه ملت گرک
معبده میخانه دیدیم، بیلمه دیم.
باشینی دیواره ووروب سیندیرن
عاقله دیوانه دیدیم، بیلمه
دیم.
مرا ملت ببخشاید، که عاقل را
ـ که سر بر سنگ می کوبید و خونین بود ـ
اگر دیوانه نامیدم، غلط کردم.
·
این جرم دوم شاعر روشنگری
است:
·
دیوانه خواندن عاقل.
1
·
عقل و جنون دو ضد دیالک تیکی یکدیگرند.
2
·
عقل و جنون دو ضد دیالک تیکی آنتاگونیستی
(آشتی ناپذیر) یکدیگرند.
3
·
شاعر روشنگری ـ اکنون ـ پا فراتر می نهد و شعور انتقدی رهائی بخش را
در جان جامعه وارونه و گیج و سردرگم می دمد:
·
او به توصیف عاقل کذائی برمی خیزد.
4
·
او پراتیک
(تجربه، عمل) را به مثابه محک حقیقت ادعاها به خدمت می گیرد و شیوه رفتار عاقل
کذائی را نشان همگان می دهد:
·
عاقل کذائی سر بر دیوار می کوبد.
5
·
سر بر دیوار کوبیدن، حاکی از خود ستیزی (اگو نیهلیسم) و خرد ستیزی (ایراسیونالیسم) است.
6
·
جرم شاعر دلیل تبرئه بی چون و چرای او و ضمنا، گواه محکومیت جامعه و همبود وارونه است.
7
·
جرم کذائی شاعر، گواه محکومیت جامعه
و همبود وارونه ای است که خرد را و در نتیجه خود مختاری انسان را به بند می کشد و از او موجودی خود ستیز و دگرستیز (جامعه ستیز) می سازد.
8
·
هومانیسم (بشردوستی) را بهتر از این
نمی توان نمایندگی کرد.
9
فریدریش شیللر (1759 ـ 1805)
شاعر، نمایشنامه نویس، مورخ، فیلسوف آلمانی
ویلند، گوته، هردر و شیللر
ستاره های چهارگانه جمهوری وایمار محسوب می شوند.
·
هومانیسم و روشنگری را شیللر، بهتر از معجز
نمایندگی نکرده است.
10
·
این چه جامعه ای است که چیزها را به نام نمی خوانند و
شاعر حقیقت گو را تحقیر و تکفیر و تبعید می کنند؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر