۱۳۹۴ آذر ۱۹, پنجشنبه

سیری در شعری از فریماه شکوهی ایرانی (16) (بخش آخر)


رابطه عاشق و معشوق
در قاموس طبقات اجتماعی واپسین

تحلیلی از
مسعود بهبودی

پیشکش به
اعظم کاشی

۱
در این مجلس آن کس به کامی رسید
که در دور آخر به جامی رسید

معنی تحت اللفظی:
در این مجلس، کسی کامیاب می شود که در دور آخر باده پیمایی، جامی به نصیب می برد.


عاقبت خردستیزی دچار گشتن به تناقضات رنگارنگ است.

سعدی ظاهرا فراموش کرده که در بیت قبلی از سرکشیدن جرعه ای توسط حریفان در روز الست و مستی تا نفخ صور، خبر داده است:


حریفان خلوتسرای الست
به یک جرعه تا نفخه صور مست

حالا دریافت جامی در دور آخر باده پیمایی را پیش شرط کامیابی قلمداد می کند.
منظور سعدی همان است که قبلا از قول عاشق خودستیز بی شخصیت گفته است:
تحمل هر ذلت و نفرت و تحقیر و تهدید و تخریب از سوی شاهد ستمگر و خونریز و عشق قلمداد کردن این روند و رفتار و فخر بدان. 


۲

حریفان خلوتسرای الست
به یک جرعه تا نفخه صور مسست

در این مجلس آن کس به کامی رسید
که در دور آخر به جامی رسید

اکنون اما تعریف دیگری از عشق عرضه می شود:
عاشق خدای کذایی نه عاشق بی واسطه و بی نیاز از واسطه، بلکه عاشق مانی پولیزه گشته و قلابی است:
مستی او از عشق معشوق آسمانی ـ انتزاعی در هر صورت در نتیجه نوشیدن جرعه ای در روز الست و یا در نتیجه سرکشیدن جامی در دور آخر باده پیمایی در مجلس جانان است.


عشق اما اگر عشق باشد، باید بیواسطه و خودپو باشد.

۳

خدای کذایی در قاموس سعدی به ترفند بازی شباهت پیدا می کند که کسی را مست کند و بعد او را در عالم بیهوشی و بی خبری به خود وابسته سازد.

این کسب و کار همه عیاشان در همه جای جهان است:
پیاله پشت پیاله باده در حلق معشوق کذایی خالی می کنند تا نرم و گرم و خام و خر شود و به سازشان برقصد.

 
این کمترین ربطی به عشق اصیل ندارد.
این اصلا عشق نیست.

 
این فرمی از مانی پولاسیون همنوع است به نیت آلت دست قرار دادن او.


۴
بهشت تن آسانی آنگه خوری
که بر دوزخ نیستی بگذری

معنی تحت اللفظی:
زمانی بهشت خوشگذرانی و آسودگی به نصیب می بری که از دوزخ نیستی بگذری.


سعدی در این بیت دیالک تیک خیر و شر را به شکل دیالک تیک بهشت و دوزخ بسط و تعمیم می دهد و تحمل عذاب دوزخ را پیش شرط برخورداری از بهشت قلمداد می کند.

همین نظر سعدی در تئولوژی اسلامی هم در تحلیل نهایی نمایندگی می شود:
برای رفتن به بهشت باید از راهی به باریکی مویی (صراط) عبور کرد که در زیر آن دوزخ قرار دارد و هر لحظه خطر سقوط به دوزخ وجود دارد.


برای تصور عذاب پسیکولوژیکی عبور از این صراط، به قوه تخیل خارق العاده ای نیاز نیست.

سادیسم خدای ادیان آسمانی بازتاب انتزاعی سادیسم اشرافیت برده دار است که گلادیاتورها را به جنگ مرگ و زندگی بر ضد یکدیگر وامی داشتند و از مرگ برده ها کیف خر می کردند.


مراجعه کنید به فیلم اسپارتاکوس

۵
بهشت تن آسانی آنگه خوری
که بر دوزخ نیستی بگذری

اگر منظور سعدی از بهشت تن آسانی، وصل با معشوق باشد، این بدان معنی است که بنظر او، تحمل ذلت و نفرت و تحقیر و تهدید و تخریب از سوی شاهد ستمگر و خونریز اجتناب ناپذیر است.
 
وصل در ایده ئولوژی برده داری ـ فئودالی ـ روحانی تنها زمانی جامه عمل می پوشد که عاشق لت و پار شده است و شهد وصل به کامش شرنگ می شود.


این چیزی جز استه تیزاسیون هنری ایده ئولوژی نظامات برده داری و فئودالی نیست که در زر ورق عشق تبلیغ می شود.

۶
دل تخمکاران بود رنجکش
چو خرمن بر آید، بخسبند خوش

معنی تحت اللفظی:
پیش شرط تهیه خرمن و آسایش کشاورزان، رنج بذر افشانی بردن است.


محتوای این بیت، محتوای همان بیت معروف شیخ شیراز است: نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.

منظور سعدی در این بیت نیز، تحمل هر ذلت و نفرت و تحقیر و تهدید و تخریب توسط شاهد ستمگر و خونریز است.
 
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر