۱۳۹۴ آذر ۱۱, چهارشنبه

سیری در جفنگیات عبدالکریم سروش (14)


(حسین حاج فرج دبّاغ)   
 
ویرایش و تحلیل از
شین میم شین

پیشکش به

 پور هرمزان
(۱۳۰۰ ـ ۱۳۶۷) 
سردار سلحشور توده 
افسر توپخانه /  مترجم
 اعدام در  زندان اوین

اینان می گویند همه جهان مسلمان شوند، تا سعادتمند شوند
آنها هم می گویند همه باید کمونیست شوند.
آنها می گویند خدا با ما ست
 اینها می گویند تاریخ با ماست الخ .

·        برای پی بردن به پریشان اندیشی و حواسپرتی مفرط عبدالکریم، فقط باید به فاعل های جملات او توجه کرد:

1
اینان می گویند همه جهان مسلمان شوند، تا سعادتمند شوند
آنها هم می گویند همه باید کمونیست شوند.

·        منظور عبدالکریم از «این ها» ، ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی است و منظورش از «آنها»، کمونیست ها هستند.
·        در جمله بعدی، اما عبدالکریم سوراخ دعا را گم می کند و اعلام می دارد:

2
آنها می گویند خدا با ما ست
 اینها می گویند تاریخ با ماست الخ .

·        خواننده این جفنگ اکنون به این نتیجه می رسد که کمونیست ها می گویند:
·        «خدا با ما ست» و ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی می گوید:
·        «تاریخ با ما ست.»   

3
 احمد کسروی (1269 ـ 1324)
تاریخ‌نویس، زبانشناس و پژوهشگر برجستهٔ ایرانی
آثار
تاریخ مشروطهٔ ایران و تاریخ هجده‌ سالهٔ آذربایجان
سرانجام احمد کسروی در ساختمان کاخ دادگستری تهران در سکوت دولت و روشنفکران وقت، 
توسط فدائیان اسلام به اتهام الحاد و ارتداد، با ضربات متعدد چاقو به قتل رسید. 
قاتلین وی هیچگاه مجازات نشدند.

آنها می گویند خدا با ما ست

·        از عبدالکریم و شرکاء چه پنهان که این شعار در تاریخ معاصر ایران، نه شعار ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی، بلکه شعار سید احمد کسروی بوده و کماکان شعار پیروان او ست که به دست همین ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی ترور شده است و سید علی همین چندی قبل در مصاحبه ای از این ترور دفاع به عمل آورده است.

4

اینها می گویند تاریخ با ماست الخ .

·        این شعار نیز شعار کمونیست ها نبوده و نیست.  
·        کمونیست ها تاریخ را نه بی سوبژکت، بلکه سوبژکت مند می دانند.
·        سوبژکتیویته در تاریخ یکی از کشفیات مهم مارکس بوده است.

·        این اما به چه معنی است؟

5
·        این بدان معنی است که پدیده ها و روندهای طبیعی با پدیده ها و روندهای اجتماعی متفاوت اند:

الف
·        وقوع زلزله و توفان و رعد و برق و غیره ـ به عنوان پدیده های طبیعی ـ بی نیاز از فاعل (سوبژکت) انسانی است.
·        چه انسان باشد و چه نباشد، تأثیری در وقوع زلزله و توفان و آتشفشان و رعد و برق و باد و باران نخواهد داشت.

·        پدیده ها و روندهای طبیعی بی سوبژکت انسانی اند.  

ب
·        اما وقوع انقلاب علمی، صنعتی، فنی و اجتماعی ـ به عنوان پدیده ها و روندهای اجتماعی و یا تاریخی ـ بدون شرکت فعال انسان ها، امکان ناپذیر است.

·        حرف حساب کمونیست ها این است.

·        این اما در تاریخ ایده ها (اندیشه تاریخ)  به چه معنی است؟  

4
·        مارکس و انگلس با استدلال و اثبات سوبژکتیویته در تاریخ،  برای هر دوران تاریخی، سوبژکتی را کشف می کنند:

الف
·        سوبژکت تاریخ در دوران کمونیستی آغازین، توده های مولد و زحمتکش بوده اند.
·        هر پیشرفت و توسعه مادی  و فکری در این جامعه را بشریت مدیون زحمات توده های مولد و زحمتکش بوده است.

ب
·        در دوران برده داری، سوبژکت تاریخ عوض می شود.
·        سوبژکت تاریخ در این دوران ـ باز هم در مقیاس جهانی ـ اشرافیت برده دار می گردد.
·        اشرافیت برده دار موتور تحول اقتصادی و اجتماعی در این دوران است.

ت
·        پس از تبدیل اشرافیت برده دار به سدی در مقابل سیر تاریخ، سوبژکت جدیدی قد علم می کند که نافی حاکمیت طبقاتی اشرافیت برده دار بوده و آن، اشرافیت فئودال بوده است.
·        تمام تاریخ قرون وسطی در مقیاس جهانی، تحت هژمونی (سرکردگی) این طبقه اجتماعی بوده است.
·        این طبقه اجتماعی سوبژکت تاریخ بوده است.

پ
·        پس از تبدیل اشرافیت فئودال به سدی در مقابل سیر تاریخ، یعنی پس از گذار از قرون وسطی به عصر جدید، بورژوازی به عنوان سوبژکت تاریخ وارد صحنه تاریخ می شود و توده های مولد و زحمتکش را برای نیل به آماج طبقاتی خود بسیج و رهبری می کند.
·        تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیره در این دوران در مقیاس جهانی، تحت هژمونی بورژوازی صورت می گیرند.
·        بورژوازی در این دوران، سوبژکت تاریخ محسوب می شود.
·        همه حملات ناپلئون به عنوان مثال، چیزی جز برقراری مناسبات کاپیتالیستی در جهان نبوده است.  

ث
·        پس از تبدیل بورژوازی به سدی در مقابل سیر تاریخ، طبقه اجتماعی طراز نوینی به نام پرولتاریا وارد صحنه تاریخ می شود و در مقیاس جهانی به مثابه سوبژکت تاریخ، توده های مردم را برای گذار از جامعه کاپیتالیستی به جامعه سوسیالیستی (برای گذار از جامعه طبقاتی به جامعه بی طبقه، برای گذار از ماقبل تاریخ به تاریخ واقعی)  بسیج و رهبری می کند.
·        به همین دلیل، محتوای دوران کنونی، دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم در مقیاس جهانی است.

·        مراجعه کنید به دوران  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

5
اینها می گویند تاریخ با ما ست  

·        کشف سوبژکتیویته در تاریخ اما ضمنا به معنی گذار کیفی از ماتریالیسم متافیزیکی و مکانیکی و علم الاشیائی ـ بورژوائی به ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی است.
·        ماتریالیسم متافیزیکی فویرباخ و ماتریالیسم مکانیکی فلاسفه فرانسه، پدیده ها و روندهای تاریخی (جامعه) را ناتورالیزه می کردند.
·        یعنی میان پدیده ها و روند های طبیعی و تاریخی (جامعه بشری) علامت تساوی می گذاشتند.
·        به همین دلیل، ماتریالیسم ماقبل مارکس و انگلس، ماتریالیسمی منفعل و تماشاچی بوده است.
·        از دیدگاه آنها، گذار از فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کهنه به نو، بطور خود به خودی و خودپو و بدون شرکت طبقات اجتماعی و بدون انقلاب اجتماعی صورت می گیرد.
·        از دیدگاه ماتریالیسم دیالک تیکی ـ تاریخی مارکس و انگلس و لنین اما تاریخ سوبژکت مند است و شرکت فعال انسان ها برای تحولات اجتماعی از هر نوع صرفنظرناپذیر است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر