۱۳۹۴ آبان ۱۶, شنبه

بینایی

 سیاوش کسرائی  
(1305 ـ 1374) 
(اصفهان ـ وین)   
بینایی 
از مجموعه شعر با دماوند خاموش  
(۵ اسفند ۱۳۰۵ - ۱۹ بهمن ۱۳۷۴)     

با سپاس از  
مسعود

•      ستمی آوردند
•      سخت، ای دوست به چشم من و تو
•      که ز آیینه بسی نقش پذیرا تر بود.

•     چشم بندی کردند
•     آسمان را به زمین آوردند
•     و زمین را چون مرغ
•     به هوا پر دادند.

•     چشم بندی کردند
•     و در این معرکه، ما
•    هر چه را دیگر چیزی دیدیم
•     هر چه را دیگر چیزی خواندیم
•     راست گفتیم، ولی راست نیامد به درست.

•    از سراشیبی این گردنه ی لغزنده
•     کور رهیاب - که از دست و دل خویش مدد می گیرد -
•     به سلامت بگذشت
•     و تو و من،  ای جان
•     اندر امید آن آتش افروختنی بر سر کوه
•    در تک تاریک دره ی هول
•     بینوا تر ماندیم.

•    شب جادو را دیدی به سمندش، که از این خطه گذشت
•     و گیاه و گل این واحه به نعلش کوبید

•    خیز و اکنون که به دشت
•    صبح شبنم زده ای می دمد از دورادور
•     بار دیگر با من
•     این جهان را بر چشم اندازی شسته، ببین
•    و ببین
•     این گل تازه که در پنجره ام می شکفد، خواب آلود.


 

ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر