۱۳۹۴ آبان ۱۳, چهارشنبه

سیری در شعری از محمد زهری (4)


محمد زهری
( ۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۳)

تحلیلی از
ربابه نون

پیشکش به
مادر، فریده، مسعود

از گزندِ گریز من،
مخروش.

- به خدا -
نیش من،
شکرخند است.

·        معنی تحت اللفظی:
·        از گریز من آزرده دل مباش و شکوه مکن.
·        باور کن.
·        نیش من شکرخند است.

1
از گزندِ گریز من،
مخروش.

·        این بند شعر حاوی و حامل عنوان شعر است:
·        گزند گریز.

·        سؤال این است که چرا شاعر عنوان شعرش را از این بند شعر انتخاب می کند و نه از جای دیگر آن؟
·        ضمنا منظور از مفهوم «گزند گریز» چیست؟

2
از گزندِ گریز من،
مخروش.

·        در این مفهوم «گزند گریز»، دیالک تیک منفی جنگ پارتیزانی بسط و تعمیم می یابد:
·        دیالک تیک منفی حمله و فرار به شکل دیالک تیک منفی گزند و گریز بسط و تعمیم می یابد.
·        به عبارت دیگر به شکل دیالک تیک گریز و گزند.

·        شاعر با گریز از مدعی عشق، به او آسیب می رساند، احساسات او را جریحه دار می سازد.
·        دلیل برجسته کردن این مفهوم، عذاب هومانیستی وجدان شاعر شاید باشد.
·        شاعر بشر دوست از آزردن همنوع رنج می برد.
·        ولی چاره ای جز گریز ندارد.
·        چون خودش اسیر عشق دیگری است.  

3
- به خدا -
نیش من،
شکرخند است.

·        شاعر برای تعریف گزند خویش، دیالک تیک نیش و نوش را توسعه می دهد.
·        او نیش (گزند)  حاصل از گریز خود را نوش (شکرخند) محسوب می دارد.

·        اما چرا و به چه دلیل؟
·        فرار از مدعی عشق چرا باید نه نیش بر او، بلکه نوش باشد؟

4
از گزندِ گریز من،
مخروش.

- به خدا -
نیش من،
شکرخند است.

·        نوشخند وارگی گریز شاعر شاید به دلیل درسی باشد که شاعر به مدعی عشق می دهد.
·        شاید به معنی سرمشق وارگی در تنظیم رفتار در آینده برای او باشد.
·        در این صورت است که نیش دیروز به نوش فردا استحاله می یابد.
·        در این صورت است که خسارت روحی و روانی ناشی از آزار دیروز به سرمایه آسایشی در آینده بدل می شود.

5
باری،
از من،
نگاه مهر مخواه.

دل من
جای دیگری
بند است.

·        شاعر حتی حاضر به عرضه نگاه مهر آمیزی نیست.
·        دلیل او هم روشن است:
·        دلش در بند عشقی دیگر است.

·        انضباط آهنین در روابط ساده عاطفی، حتی؟

·        اما چرا و به چه دلیل؟

6
·        دلیل این رفتار منضبط در جنگ درونی و روانی خود شاعر شاید باشد.

·        در ستیز آرامش زدای عقل با غریزه شاید باشد.
·        در ستیز بی امان راز با نیاز.

7
·        غریزه با برجسته کردن نیاز به جنگ عقل عاقبت اندیش می رود تا آن را به طمع برخورداری از چشمه لذت به تمکین وادارد، به زانو در اندازد.
·        هدف و آماج غریزه درهم شکستن مقاومت عقل است.
·        به همین دلیل شاعر حتی نگاه مهر آمیزی به مدعی عشق نمی اندازد و می گریزد.

·        چون ستیز غریزه و عقل شوخی بردار نیست.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر