محمد
زهری
(
۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۳)
تحلیلی از
ربابه نون
ربابه نون
پیشکش
به
مادر،
فریده، مسعود
از گزندِ گریز من،
مخروش.
- به خدا -
نیش من،
شکرخند است.
·
معنی تحت اللفظی:
·
از گریز من آزرده
دل مباش و شکوه مکن.
·
باور کن.
·
نیش من شکرخند
است.
1
از گزندِ گریز من،
مخروش.
·
این بند شعر حاوی
و حامل عنوان شعر است:
·
گزند گریز.
·
سؤال این است که چرا شاعر عنوان شعرش را از این بند شعر انتخاب می کند و نه از
جای دیگر آن؟
·
ضمنا منظور از مفهوم «گزند گریز» چیست؟
2
از گزندِ گریز من،
مخروش.
·
در این مفهوم «گزند
گریز»، دیالک تیک منفی جنگ پارتیزانی بسط و تعمیم می یابد:
·
دیالک تیک منفی حمله و فرار به شکل دیالک تیک منفی گزند و گریز بسط و تعمیم می
یابد.
·
به عبارت دیگر به شکل دیالک تیک گریز و گزند.
·
شاعر با گریز از مدعی عشق، به او آسیب می رساند، احساسات او را
جریحه دار می سازد.
·
دلیل برجسته کردن این مفهوم، عذاب هومانیستی
وجدان شاعر شاید باشد.
·
شاعر بشر دوست از آزردن همنوع رنج می برد.
·
ولی چاره ای جز گریز ندارد.
·
چون خودش اسیر عشق دیگری است.
3
- به خدا -
نیش من،
شکرخند است.
·
شاعر برای تعریف
گزند خویش، دیالک تیک نیش و نوش را توسعه می دهد.
·
او نیش (گزند) حاصل از گریز خود را نوش
(شکرخند) محسوب می دارد.
·
اما چرا و به چه دلیل؟
·
فرار از مدعی عشق چرا باید نه نیش بر او، بلکه نوش باشد؟
4
از گزندِ گریز من،
مخروش.
- به خدا -
نیش من،
شکرخند است.
·
نوشخند وارگی گریز
شاعر شاید به دلیل درسی باشد که شاعر به مدعی عشق می دهد.
·
شاید به معنی سرمشق وارگی در تنظیم رفتار در آینده برای او باشد.
·
در این صورت است که نیش دیروز به نوش فردا استحاله می یابد.
·
در این صورت است که خسارت روحی و روانی ناشی از آزار دیروز به سرمایه آسایشی
در آینده بدل می شود.
5
باری،
از من،
نگاه مهر مخواه.
دل من
جای دیگری
بند است.
·
شاعر حتی حاضر به
عرضه نگاه مهر آمیزی نیست.
·
دلیل او هم روشن است:
·
دلش در بند عشقی دیگر است.
·
انضباط آهنین در روابط ساده عاطفی، حتی؟
·
اما چرا و به چه دلیل؟
6
·
دلیل این رفتار
منضبط در جنگ درونی و روانی خود شاعر شاید باشد.
·
در ستیز آرامش زدای عقل با غریزه شاید باشد.
·
در ستیز بی امان راز با نیاز.
7
·
غریزه با برجسته کردن نیاز به جنگ عقل عاقبت اندیش می رود تا آن را به طمع برخورداری
از چشمه لذت به تمکین وادارد، به زانو در اندازد.
·
هدف و آماج غریزه درهم شکستن مقاومت عقل است.
·
به همین دلیل شاعر حتی نگاه مهر آمیزی به مدعی عشق نمی اندازد و می گریزد.
·
چون ستیز غریزه و عقل شوخی بردار نیست.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر