۱۳۹۴ آبان ۱۹, سه‌شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (205)


جمعبندی از
مسعود بهبودی


رفتی از برابر نگاهم  
ای درخت شعله ها 
و باز
چشم دارمت
کز کنار و گوشه ای، شبی زبانه آوری

بی تو، 
می کشد زمانه ام
می شود که با من، 
ای امید تهمتن
همدلی کنی، هجوم بر زمانه آوری؟


حقیقت عینی است.

1
درست به همین دلیل واحد است و نه بیشمار.

2
درست به همین دلیل
به این و آن ربطی ندارد.

3
2 ضربدر 2 مساوی با 4 است و بس.

4
مارکسیسم ـ لنینیسم به عنوان ایده ئولوژی پرولتاریا
نماینده و پاسدار حقیقت عینی است.

5
جفنگیات طبقات اجتماعی دیگر را نمی توان حقیقی تلقی کرد.

6
پرولتاریا نه خود را، بلکه نیروی کار جسمی و فکری خود را می فروشد.

7
این لومپن پرولتاریا ست که خود را و همه چیز مادی و معنوی خود را می فروشد و لجن واره می شود.

8
عدم تمیز پرولتاریا از لومپن پرولتاریا
نشانه بیگانگی با خرد اندیشنده است.
اگر عمدی نباشد.
اگر مبتنی بر خردستیزی نباشد.

9
جنده و جاکش را نمی توان سوبژکت تاریخ جا زد
و دست به خودفریبی و یا عوامفریبی نزد.

10
جنده و جاکش فقط می توانند بولدوزر راه فاشیسم و فوندامنتالیسم باشند.


رلاتیویسم (نسبیت گرائی)
به موضع معرفتی ـ نظری ئی (تئوری شناخت) اطلاق می شود که بنا بر آن، تنها روابط و مناسباتی که اشیاء نسبت به همدیگر دارند، قابل شناسائی اند.

1
از منظر رلاتیویسم
موضوع واقعی شناخت (وجود درخود) اما غیرقابل شناسائی است.

2
و لذا رلاتیویسم به این نتیجه می رسد
که حقیقت عینی مستقل از سوبژکت شناسنده وجود ندارد.

3
این بدان معنی است که نه حقیقت اوبژکتیو (عینی)،
بلکه فقط حقیقت سوبژکتیو وجود دارد.

4
بر همین اساس ادعا می شود
که هر کس حقیقت خود را دارد.
هرکس حقیقت سودآور خود را دارد.
مراجعه کنید به فیلم ژاپنی و بعد هالی وودی
موسوم به «حقیقت»

ستم بر زنان را
نمی توان با 
تئوری امپریالیستی ـ فمینیستی مردسالاری
توضیح داد.

1
ستم بر زنان ماهیت فرماسیونی ـ طبقاتی دارد و نه جنسیتی.

2
اگرچه سوبژکت ستم چه بسا نر است.

3
مفهوم «کارگران جنسی» جفنگی امپریالیستی بیش نیست.

4
نر خودفروش و زن خودفروش نه پرولتر،
بلکه لومپن پرولتر اند.
زباله اند.

5
ضمنا
دیالک تیکی جامعه سرمایه داری
مگر مرد کالا نیست؟

6
در جامعه سرمایه داری همه چیز فرم کالا به خود می گیرد.

7
از این بابت میان زن و مرد تفاوت تعیین کننده ای وجود ندارد.

8
اما ستمی که بر زنان می رود
ابعاد دیگری دارد.

9
درک این ستم
شکنجه مهیبی است.
عذاب الیمی است
که روان آدمی را به اتش می کشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر