سعدی شیرازی
( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت چهاردهم
(گلستان باب اول، ص 34 ـ
38)
تحلیلی
از
شین میم شین
نبینی که پیش خداوند جاه
ـ نیایش کنان ـ دست بر بر نهند
اگر روزگارش در آرد ز پای
همه عالمش، پای بر سر نهند
·
معنی تحت اللفظی:
·
فریب ظاهر چیزها را نخور:
·
اینکه این و آن در برابر صاحبان
جاه و مقام زبان به مدح و ثنا می گشایند و تعظیم و تکریم می کنند، نه به دلیل خود آنها،
بلکه به دلیل جاه و مقام آنها ست.
·
اگر سلب جاه و مقام شوند، همه از
دم آنها را لگدمال خواهند کرد.
1
نبینی که پیش خداوند جاه
ـ نیایش کنان ـ دست بر بر نهند
اگر روزگارش در آرد ز پای
همه عالمش، پای بر سر نهند
·
در این دو بیت شعر، دانش تجربی
سعدی که نتیجه حلاجی تجارب خویش و امثال خویش است، تبیین می یابد:
·
سعدی بر آن است که عزت و احترامی
که مردم به اعضای هیئت حاکمه قایل می شوند، به دلیل قدرت سیاسی و غیره آنها ست.
·
این اندیشه سعدی، امروزه در جوامع امپریالیستی
به شرح زیر فرمولبندی می شود:
·
ثروت و قدرت آدمیان را سکسی می کند.
·
سؤال ولی این است که چرا و به چه
دلیل؟
2
·
شاید کسی بگوید، صاحبان جاه، که
قبلا کسی برای شان تره خرد نمی کرد، پس از کسب جاه، به مردم خدمت می کنند.
·
به همین دلیل کوسه سابق و چه بسا
نفرت انگیز، پس از کسب قدرت، بلافاصله کسب محبوبیت هم می کند.
·
تجربه ولی عکس این قضیه را نشان می
دهد.
·
کوسه ها چه بسا قبل از کسب قدرت، مردمی
تر بوده اند.
3
·
دلیل این محبوبیت اولا می تواند با
مفهوم «نمایندگی» توضیح داده شود.
·
فرم و ظاهر نماینده خود حداقل نصف
اعتبار لازمه است.
·
وقتی دهی نماینده ای به شهر می
فرستد، کسی را به عنوان کدخدا می فرستد که ریخت و قیافه و ظاهر و رفتار و افکار و
گفتار نسبتا مقبولی داشته باشد.
·
به همین دلیل کدخدای ده، به مثابه
نماینده دهاتی ها کسب محبوبیت می کند و نه فقط به خاطر شخصیت خودش.
·
این بدان معنی است که دهاتی ها در
حقیقت، خود را در وجود کد خدا باز می یابند و دوست می دارند.
4
·
این در مورد شخصیت های سیاسی مثبت
و منفی نیز صادق است.
·
وقتی جامعه و همبودی دستخوش بحران
است.
·
مردم بطور خودپو به دنبال کسی می
گردند که کشتی کشور را به ساحل نجات رهنمون شود و بر بحران خاتمه دهد.
·
در چنین جوی است که توده بی حزب و
بی سردار، خمینی و امثالهم را ایدئالیزه می کنند، عکسش را در آیینه ماه و مویش را در
لا به لای قرآن می بینند.
·
این نه به معنی ارجمندی خود خمینی،
بلکه به معنی اعطا اراده خویش و بازشناسی اراده خویش در امثال خمینی از سوی مردم
است.
·
مردم در حقیقت به نیایش از خویشتن خویش
و به تعظیم در مقابل خویشتن خویش می پردازند.
·
یعنی در شخصیت های مثبت و منفی،
جزئی از اراده خود را باز می یابند و می پرستند.
5
·
دلیل دیگر سکسی بودن ثروت و قدرت،
از خودبیگانگی مردم است.
·
مردم دچار بت پرستی مدرن گشته اند.
·
کالاپرست گشته اند و ثروت و قدرت
چیزی جز انباشت کالا نیست.
·
چیزی جز سرمایه مرده نیست.
·
وقتی دختر و یا زن جوانی دوست دختر
مردی می شود که گاهی همسن پدر او ست، نه به خاطر جفنگ های پسیکولوژیکی در زمینه
عشق دختر به پدر، بلکه به دلیل بت پرستی است که مذهب مدرن جوامع سرمایه داری است.
·
دختر و زن جوان نه به خاطر خود پیر
مرد، بلکه تحت جاذبه کهربائی ماشین مدل بالای او، خیل کنیزان و کلفت ها و
بادیگاردهای او، کشتی تجملی او و شرکت و کارخانه و پست و مقام او ست.
6
نبینی که پیش خداوند جاه
ـ نیایش کنان ـ دست بر بر نهند
اگر روزگارش در آرد ز پای
همه عالمش، پای بر سر نهند
·
اگر او ثروت و قدرت خود را از دست
دهد، سلب بت وارگی می شود.
·
جاذبه و سکسوئالیته خود را از دست
می دهد و کسی اعتنائی به او مبذول نمی دارد.
·
با سلب مالکیت از اعضای طبقه حاکمه،
برابری عینی و مادی (اقتصادی ـ اجتماعی) برقرار می گردد.
·
آنگاه میان سرکوزی وبرلسکونی و لات
های محل تفاوتی به چشم نمی خورد.
·
دخترهای زیبای فرانسه و ایتالیا و
اوکراین و غیره دیگر برای شان لخت نمی شوند
و سرتاپای شان را نمی لیسند.
7
نبینی که پیش خداوند جاه
ـ نیایش کنان ـ دست بر بر نهند
اگر روزگارش در آرد ز پای
همه عالمش، پای بر سر نهند
·
سعدی ولی بر آن است که مردم پس از سلب جاه از
صاحبان جاه، نحوه رفتار بکلی وارونه و معکوسی را پیش می گیرند:
·
به نظر سعدی اگر سارکوزی وبرلسکونی
و امثالهم سلب قدرت و ثروت شوند، همه عام تف بر روی شان می اندازند.
·
سعدی به احتمال قوی خود به تجربه شاهد
این وارونگی رفتار از سوی مردم بوده است.
·
سؤال ولی این است که چرا و به چه
دلیل؟
8
·
دلیل اول این است که صاحبان جاه ـ در
جوامع طبقاتی ـ مشتی قلدر و ستمگر بوده اند.
·
به همین دلیل، پس از سلب قدرت مورد
آزار و تحقیر و توهین و تخریب از سوی مردم قرار می گیرند.
·
کسی که فرزندش را صاحب جاه تا حد
مرگ شکنجه کرده، پس از سلب قدرت و ثروت از او، طبیعی است که در صدد انتقام برآید.
9
·
دلیل دیگرش آن است که سلب قدرت و
ثروت از کسی، همیشه با تصرف و تصاحب قدرت و ثروت از سوی کس دیگر همراه است:
·
دیالک تیک سلب و اثبات.
·
دیالک تیک سلب مالکیت و تصاحب.
·
از این رو، تحت آزار و تهدید و تخریب
و ترور قرار دادن صاحب جاه قبلی، بخشی از روند تصرف و تصاحب و تثبیت و تحکیم جاه از
سوی صاحب جاه بعدی است.
·
«پا نهادن همه عالم بر سر صاحب جاه» سرنگون شده،
بخشی از برنامه پیش برنامه ریزی شده صاحب جاه بعدی است.
·
دادگاه ها و غیره عناصر فرمال
ماجرا را تشکیل می دهند.
ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر