۱۳۹۴ مهر ۸, چهارشنبه

سیری در نقل قولی از وایدمن (4)



اثری از الوارو شیکوه ئیروز

ویرایش و تحلیل  از 
مسعود بهبودی
 
به نظر مادرم، زندگي با آدم، شوخي ندارد.

·        در این جمله مادر نویسنده، تلی از تجربه و دانش تجربی تجرید یافته است.

·        زندگی در این جمله اما به چه معنی است؟ 

1
به نظر مادرم، زندگي با آدم  شوخي ندارد.
 
·        منظور مادر از زندگی، طبیعت است.
·        طبیعت اول و طبیعت دوم (جامعه)  است.
·        جبر مضاعف طبیعی است.
·        جبر طبیعت اول و جبر جامعه است.

·        مادر در این جمله، با تکیه بر غریزه طبقاتی، یعنی شم پرولتری، دیالک تیک طبیعت و انسان را به شکل دیالک تیک زندگی و آدم بسط و تعمیم می دهد و از جبر کور طبیعت و جامعه پرده برمی دارد.

·        قضیه حقیقتا از همین قرار است:
·        نه طبیعت چیزی را داوطلبانه به کسی هدیه می کند و نه جامعه کسی را مورد ملاحظه قرار می دهد.

2
به نظر مادرم، زندگي با آدم  شوخي ندارد.

·        می توان گفت که مادر علاوه بر این، دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی) را به شکل زندگی و آدم (دیالک تیک جدیت و شوخی) بسط و تعمیم می دهد و ضمنا بر نقش تعیین کننده جبر (ضرورت، زندگی، جدیت) تأکید می ورزد.

·         پیش شرط آزادی (اختیار، مختاریت) شناخت جبر (ضرورت، زندگی) است و پیش شرط پرهیز از شکست، تدارک مقاومت و مبارزه بر ضد جبر کور طبیعیو اجتماعی است.

·        مادر در این زمینه نمونه وار است:
·        هم به تئوری تسلط دارد و هم تئوری را مادیت می بخشد.
·        هم از رسم و روال زندگی با خبر است و هم از ضرورت آمادگی برای مقابله با رسم و روال زندگی.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک جبر و اختیار در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

3
به نظر مادرم، زندگي با ادم شوخي ندارد.

·        می توان گفت که مادر در عین حال، دیالک تیک خودپوئی و آگاهی را به شکل دیالک تیک زندگی و آدم بسط و تعمیم می دهد:
·        مادر خودپوئی روندهای هستی طبیعی و اجتماعی را با مفهوم  «بیگانگی زندگی با شوخی» تبیین می دارد.
·        برای مقابله با این خودپوئی آهنین زندگی به آگاهی نیاز است.

·        به قول حکیم سرخ طوس، به دانائی نیاز است که پیش شرط توانائی است.
·        انسان ها هر چه بیشتر به فوت و فن و تله و ترفند زندگی آگاه باشند، به همان اندازه کمتر غافلگیر می شوند.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک خودپوئی و آگاهی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

4
به همين دلیل، مادر وقت و نيروي فراواني صرف مي کند
تا براي روز مبادا آماده شود
.

·        نویسنده در این جمله عملا و عینا، یعنی بی اعتنا به اینکه خود می داند و یا نمی داند، دیالک تیک تئوری و پراتیک را به شکل دیالک تیک دانش و ورزش بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را عملا و عینا از آن پراتیک (ورزش) می داند.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک تئوری و پراتیک (اندیشه و عمل) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

5
براي همين وقت و نيروي فراواني صرف مي کند
تا براي روز مبادا آماده شود
.

·        در این جمله نویسنده، از بینش هومانیستی و انقلابی او پرده بر می افتد:
·        نویسنده یکی از مهمترین کشفیات مارکس را، یعنی سوبژکتیویته را بر زبان می راند:
·        تدارک جسمی و روحی و فکری برای روز مبادا را در مقابل خریت و خردستیزی و انفعال قرار می دهد.
·        تربیت بدنی و روحی و روانی و فکری را در مقابل تماشا، انتظار، عزلت و نیهلیسم قرار می دهد.

·        تفاوت و تضاد وایدمن در این نقل قول با صادق هدایت، احمد شاملو، فلاسفه، هنرمندان و علمای طبقات اجتماعی واپسین همین جا ست.

·        تفاوت رئالیسم اجتماعی ـ انقلابی با هارت و پورتیسم و لاشخوریسم و استروکتورالیسم و پست مدرنیسم همین جا ست.

6
براي آن که قوي بماند، وزنه بلند مي کند.

·        نویسنده واژه ی وزنه برداری را به معانی مختلف به کار می برد.
·        وزنه برداری مادر پرولتر، دیالک تیکی از ورزش جسمی و ورزش فکری ـ روحی و روانی (ایده ئولوژیکی)  است.
·        دیالک تیکی از عمل و اندیشه است.
·        دیالک تیکی از پراتیک و تئوری است.
·        تئوری مادر نیز از پراتیک (تجربه)  زنده زندگی استخراج شده است:

زندگي با آدم شوخي ندارد.

7
اين وزنه ها هالتر يا دمبل نيستند.

·        نویسنده اکنون مقوله «وزنه» را برای خواننده توضیح می دهد.
·        وزنه نه وزنه شیئی ـ مادی، بلکه مقوله ای فلسفی و یا مفهومی سوسیولوژیکی است.

8
هر چند بيشتر آدم هايي که با آنها سرو کار دارد،
مخصوصا پسرهاي احمقش،
عين دمبل اند
.

·        نویسنده رئالیست در این جمله ی هومانیستی کنایه آمیز از عظمت عملی مادر پرده برمی دارد:
·        نویسنده از عادی ترین و طبیعی ترین زحمت زنان پرده برمی دارد.
·        از مرئی ترین و مشهودترین و در عین حال نامرئی ترین و نامشهودترین زحمت زنان:
·        تولید و تغذیه و تربیت و شست و شو و پخت و پز و حمل و نقل و درد ها و دلهره ها و رنج ها و نگرانی های زنان.

·        از بازتولید جامعه توسط نیمه مظلوم جامعه به قول مارکس و انگلس
·        سنگین ترین کارها و در عین حال نادیده گرفته شده ترین و بی اجر و مزد مانده ترین کارها.

9

·        تضاد روند تولید جامعه و روند بازتولید جامعه، به مثابه منشاء عینی ستم بر زنان در جامعه کاپیتالیستی ـ بورژوائی، به قول مارکس و انگلس  

·        تحت سیطره این تضاد تعیین کننده است که نان آور خانواده،  پدر تصور می شود و نه مادر.

·        کرد و کار کمر شکن زنان اصلا به دیده نمی گذرد، ارزیابی و ارزشگذاری و برسمیت شناسی و اجرت دهی، پیشکش.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر