۱۳۹۴ مهر ۸, چهارشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (361 )


پروفسور دکتر هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان شین میم شین

فصل هشتم
بخش چهارم
پرده پوشی ایده ئولوژیکی جامعه طبقاتی
امیل دورکهایم

پیشکش
 به

 ابوتراب باقرزاده
( ۱۳۰۹  ـ   ۱۳٦۷) 
در بابل کنار مازندران به دنیا آمد
در اوین به دار اویخته شد. 

38
·        در جوامع بدوی (پریمیتیو)، یعنی در جوامعی که بنا بر تقسیم اجتماعی کار سازماندهی نشده اند، بنظر دورکهایم، نظام اخلاقی واحد فراگیری حاکم است.
·        در نتیجه همه اعضای جامعه مورد نظر، دارای «شعور کلکتیو» یکپارچه ای اند.
·        (همانجا، ص 84)   

39
·        در جوامع بدوی، «مجموعه استنباطات و احساسات، میانگین اعضای جامعه واحدی را در بر می گیرند» و برای همه اعضای جامعه، خطوط اصلی تفکر و عمل مکانیکی عرضه می کنند.  

40
·        اما در جوامع مبتنی بر تقسیم کار، یعنی در جوامع صنعتی، بر عکس جوامع بدوی، فرمی از همبستگی وجود دارد که با عوامل زیر منطبق است: 
الف
·        با تمایز مندی ساختاری این جور جوامع  

ب
·        با تخصص مندی کرد و کار های منفرد    

ت
·        با وجود تنوع میان گروه های اجتماعی  

پ
·        با کاهش تعلقات خانوادگی، محلی و سنتی

ث
·        با سمتگیری مبتنی بر تحرک و کارائی
·        (لیشنووسکی، «امیل دورکهایم» در اثر الف وبر، «مقدمه ای بر جامعه شناسی»، ص 145)

41
·        از آنجا که به نظر دورکهایم، افراد و گروه ها در جوامع تمایزمند نه فقط متفاوتند، بلکه ضمنا بسان اعضاء در رابطه متقابل با یکدیگر قرار دارند، هر فرمی از همبستگی باید دو فونکسیون زیر را در جامعه داشته باشد: 

الف
·        از سوئی برای انجام کرد و کار های تخصصی و فردی میدان عمل کافی فراهم آورد. 

ب
·        از سوی دیگر، باید کاری کند که کلیه قواعد عمل مکلف ساز که وجودشان شرط لازم برای تشکیل «ارگانیسم کلی جامعه» و روابط متقابل بطور کلی است، حفظ شوند. 
·        (کرکل، «تفکر سوسیولوژیکی»، 1975، ص 146)

42
·        دورکهایم این فرم همبستگی را همبستگی ارگانیکی می نامد.
·        قبل از همه به این نیت تا بتواند جوامع صنعتی مبتنی بر تقسیم کار را بسان ارگانیسم تفسیر کند.
·        (دورکهایم، «تقسیم اجتماعی کار»، چاپ دوم، 1911، ص 100، ترجمه هورست هولتسر)

43
·        فرم همبستگی ارگانیکی باید برای انتگراسیون (همپیوندی) جوامع صنعتی تمایزمند مبتنی بر تقسیم کار به مثابه ارگانیسم های فوق العاده بغرنج، به عنوان سیستم ها مناسب باشد.
·        سیستم هائی که دورکهایم نه به عنوان مناسبات اجتماعی ـ (طبقاتی)، بلکه به عنوان فونکسیون های توخالی، که درست به خاطر خلأ خویش قادر به تنظیم پیوندهای «غنی از معارف» اند.
·        (چاتلین، «ایده ئولوژی و توسعه تئوری اجتماعی»، ص 244) 

44
·        دورکهایم وابستگی ارگانیکی ـ فونکسیونال متقابل را گشتاور (ممان) ضرور برای روابط بطور فونکسیونی ساختاربندی شده ی افراد و گروه ها می داند.
·        او در این وابستگی ارگانیکی ـ فونکسیونال متقابل، زمینه لازم برای رشد ریشه های همبستگی ارگانیکی را می بیند و خیال می کند که همبستگی ارگانیکی در این عرصه در فرم این مکانیسم های انتگراسیون و قراردادهای کار و حقوق مدنی به عنوان مثال، شکوفا می شود که ضمنا ضامن رونق آن وابستگی ارگانیکی ـ فونکسیونال متقابل و شکوفائی تقسیم کار است.
·        (گیدنز، «کاپیتالیسم و تئوری اجتماعی مدرن»، ص 76)

45
·        دلبستگی دورکهایم به مقوله «وابستگی متقابل» و «فونکسیونالیسم» در چالش او با مونتسکیو و ژان ژاک روسو   تشکیل می شود.
·        (دورکهایم، «مونتسکیو و ژان ژاک روسو»، 1892، 1965
·        دورکهایم، «آثار آغازین در راستای تأسیس علوم اجتماعی»، 1981، ص 85) 

46
·        دورکهایم اما تحت پرچم همبستگی مکانیکی، پیوند اجتماعی را به مثابه همرنگ سازی اخلاقی افراد جامعه می بیند، که در تفکر و احساس و عمل شان در هر صورت یکسان و در نتیجه «کلکتیویزه» شده اند. 

47
·        او اما برای فرم همبستگی ارگانیکی، دورنمای وسیعتری می بیند.
·        این فرم همبستگی به نظر او امکان تنوع، تفاوت، تخصص و متقابلیت را به نوعی پلورالیسم مبدل می سازد.
·        (چاتلین، «ایده ئولوژی و توسعه تئوری سوسیولوژیکی»، ص 250)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر