۱۳۹۴ شهریور ۳۰, دوشنبه

قرآن کریم از دیدی دیگر (17)



تحلیلی از
فریدون ابراهیمی

و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده ‏ايم، شك داريد،
پس
 ـ  اگر راست مى ‏گوييد –
سوره‏ اى مانند آن بياوريد و گواهان خود را
- غير خدا-
فرا خوانيد.

·        در این آیه، قبل از هر چیز، نهی از تردید صورت می گیرد:
·        خدا از خلایق می خواهد که در وحی منزل بودن قرآن کریم تردید نکنند.
·        سؤال اما این است که دلیل تردید خلایق در وحی الهی بودن آیات قرآن چیست؟
·        به عبارت دیگر، کی کسی در صحت ادعای دیگری تردید می کند؟  

1
و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده ‏ايم، شك داريد

·        شک و تردید اولا وقتی نسبت به ادعائی صورت می پذیرد که ادعای مربوطه ضد و نقیض باشد.
·        آیات قرآن نیز همانطور که در تحلیل های قبلی روشن شده، ضد و نقیض اند.
·        به همین دلیل هم کسانی بوده اند، که وحی منزل بودن آن را زیر علامت سؤال قرار داده اند.

2
·        شک و تردید نسبت به ادعائی ثانیا وقتی صورت می پذیرد که آن ادعا بر اساس تجربه عینی قابل اثبات نباشد.

·        به قول حافظ:
·        محک تجربه، مطمئن ترین طریق و ترفند برای اثبات صحت و سقم دعاوی است.  

خوش بود، گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود، هر که در او، غش باشد.

·        حافظ در این بیت، آدمی را به زر تشبیه می کند و برای تعیین درجه خلوص آن، محک تجربه را پیشنهاد می کند:
·        در گذر از کوره تجربه (پراتیک) صحت و سقم اندیشه، حقیقت و بطلان نظر و صداقت صاحب نظر و ماهیت مدعی روشن می شود.  

3
و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده ‏ايم، شك داريد،
پس
 ـ  اگر راست مى ‏گوييد –
سوره‏ اى مانند آن بياوريد و گواهان خود را
- غير خدا-
فرا خوانيد.

·        خدای اسلام در این آیه برای اثبات ادعای خود، نه استدلال منطقی می کند و نه با تکیه بر تجربه از صحت دعاوی آیات قرآن دفاع به عمل می آورد.
·        بلکه از هر منتقدی می خواهد که سوره ای مثل سوره های قرآن نازل کند.

·        طرز استدلال بدی نیست.
·        ولی عاری از ایرادات زیر نیست:

الف
و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده ‏ايم، شك داريد،
پس
 ـ  اگر راست مى ‏گوييد –
سوره‏ اى مانند آن بياوريد و گواهان خود را
- غير خدا-
فرا خوانيد.

·        اولا کسی که متن معیوبی را به چالش می کشد، بدان معنی است که او اندیشه و اسلوبی را رد می کند که در  متن مربوطه نمایندگی می شوند.
·        مثلا اگر کسی خرافه ضد و نقیضی را به نقد می کشد، این بدان معنی است که او نه خود خرافه را قبول دارد و نه ضد و نقیض گوئی حاکم بر آن را.
·        حالا خدائی بیاید و از او بخواهد که متن مشابهی را سرهم بندی کند، این نه نشانه عقل کل بودن خدا، بلکه نشانه ساده لوحی و یا عوامفریبی او ست.

ب
پس
 ـ  اگر راست مى ‏گوييد –
سوره‏ اى مانند آن بياوريد و گواهان خود را
- غير خدا-
فرا خوانيد.

·        ثانیا منتقد متنی، اندیشه ای و یا اسلوبی حتما نباید قادر و مایل به بازتولید آن باشد.

·        از کریم و یا هر کس دیگر، چه پنهان که سرهم بندی کردن آیاتی همانند آیات قرآن او، کار دشواری نبوده و نیست.
·        به همین دلیل نسخه های مختلفی از همین قرآن کریم وجود دارد.
·        برخی از این نسخه ها توسط شیعیان تحریر یافته اند.
·        این نسخه ها کمترین تفاوتی با قرآن کریم ندارند.
·        در برخی از این نسخه ها، آیات مستحکم و محکمی در زمینه جانشین بلافصل پیامبر بودن علی ابن ابیطالب آمده است و خیلی چیزهای دیگر.
·        روحانیت شیعه در ایام قدیم در حوزه های علمیه همین نسخه ها را تأیید می کرد.
·        امروزه احتمالا تکذیب می کند و جعلی تلقی می کند.

ت
پس
 ـ  اگر راست مى ‏گوييد –
سوره‏ اى مانند آن بياوريد و گواهان خود را
- غير خدا-
فرا خوانيد.

·        فرض کنیم این کار بشود و گواهان منتخب، آن را همتراز با قرآن کریم محسوب دارند.
·        آنگاه چه خواهد شد؟
·        خدا جا خواهد زد؟

·        ضمنا چرا خدا خودش را از جمع گواهان مستثنی می دارد؟
·        چرا نمی خواهد در جوار آنها سوره جدید را مورد ارزیابی قرار دهد؟

پ
·        این طرز استدلال قرآن همان طرز استدلال رایج در جوامع عقب مانده از قافله تمدن و روشنگری است:
·        وقتی به نظری، ادعائی، شعری، رمانی کسی ایراد می گیرد، در طرفة العینی عیاشی و یا علافی از پشت پرده برون می آید و با دهن کف کرده هارت و پورت کنان می گوید:
·        گر تو بهتر می زنی، بستان بزن.


·        توهین مستور در این طرز «استدلال» جاهلانه این است که شأن نزول این مصراع شعر از قرار زیر است:

·        این مصراع یکی از مصراع های شعری از مولانای به اصطلاح اشرافیت فئودالی «بی ادب» است:     

آن یکی نایی خوش، نی می ‌زده است
ناگهان از مقعدش بادی بجست

نای را بر کون نهاد او که ز من
گر تو بهتر می ‌زنی، بستان بزن

·        نی نواز خوشنوازی مشغول نی زدن بود که بادی از مقعدش برون زد.
·        نی را بر کون خویش نهاد و گفت:
·        «اگر تو بهتر از من می نوازی، این نی و این هم میدان.
·        بستان و بنواز.»

4
پس اگر نكرديد
 - و هرگز نمى ‏توانيد كرد –
از آن آتشى كه سوختش مردمان و سنگ ها هستند
 و براى كافران آماده شده،
بپرهيزيد.

·        در این آیه از خالی بندی خدای اسلام پرده برمی افتد:
·        اول بازتولید سوره ای همانند سوره های قرآن کریم را پیشنهاد می کند و از فرط حواسپرتی بی اعتنا به آمادگی و یا عدم آمادگی منافقین و یا کفار به شرکت در این چالش، اعلام می دارد که بازتولید یاد شده، محال است.
·        بعد خط و نشان می کشد و تهدید می کند.

·         آنهم چه تهدیدی:
·        بترسید از آتشی که هیزمش آدم و سنگ است و تحفه ای برای کفار است.

·        هیزمی از آدم و سنگ هم شنیدنی است و هم شعر است و شیرین است.

·        چه کسی می گوید که خدا شاعر نیست؟  

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر