۱۳۹۴ شهریور ۲۹, یکشنبه

رویاروئی های ایدئولوژیکی هر روزه (132)

تحلیلی از
مسعود بهبودی 

مرگ قسطی 
نویسنده: لویی فردینان سلین
مترجم: مهدی سحابی

ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

سرنوشت باشد یا هر چیزی،
بد بلایی ست پیری.

مرگ قسطی 

·        سؤال این بود که اقساط «مرگ قسطی» را چگونه می توان پرداخت؟   


1 
مرگ قسطی 

·        در آئینه ضمیر طبقاتی ـ ارتجاعی حریف، اولین تجربه کودک برای تمرین راه رفتن، اولین زمین خوردن کودک، در عین حال، اولین قسط مرگ است.


2 
مرگ قسطی 

·        هر تلاش آدمی برای آموزش حرف زدن، خواندن، نوشتن، کار کردن، اخراج شدن از از کار، شکست در عشق، شکست در کسب و کار و کلا هر تجربه منفی و مثبتی، قسطی است برای عزرائیل علیه السلام و الاجمعین.
·        پرداخت آخرین قسط، بدین ترتیب، به معنی پایان پرداخت بدهی و ورود عنقریب عزرائیل و حواریون و قبض روح است.


3 
مرگ قسطی 

·        روشنفکر ارگانیک طبقه حاکمه انگل با تئوریزه کردن تئوری امپریالیستی ـ فاشیستی ـ فوندامنتالیستی «مرگ قسطی»، بشریت را عملا از هر تجربه عملی نهی می کند.

·        بدون تجربه اما از انسان اجتماعی چه باقی می ماند؟

4
·        تجربه از هر نوع، سرچشمه تفکر است.

·        حتی تجارب توأم با شکست، درس اند و درس آموزند.
·        بدون تجربه سرچشمه تفکر می خشکد و از اعضای جامعه مشتی مهره تهی مغز عاجز از تمیز خیر از شر باقی می ماند.

·        این همان چیزی است که اقلیت انگل از جامعه مطلوب خویش انتظار دارد.
·        چون استثمار انسان اندیشنده و عملا انقلابی بمراتب دشوار تر و پر مشقت تر از نهادن یوغ بر گرده مشتی مهره است که غیر از توان تفکر و شناخت، همه چیز دارند.

·        اکنون محتوای طبقاتی ـ ارتجاعی تئوری «مرگ قسطی» اندکی آشکار می گردد.
·        برای کسب یقین و برای تعیین صحت و سقم تحلیل خود به تحلیل این فراز از کتاب حریف خطر می کنیم:


5 
سرنوشت باشد یا هر چیزی،
بد بلایی ست پیری.

·        این فراز با موضعگیری معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) حریف فرانسوی شروع می شود:
·        پیری بزعم حریف، می تواند چیزی از جنس سرنوشت باشد و یا هر چیز دیگری باشد.

·        هر خواننده خرفت و خر حتی از خود خواهد پرسید:
·        «این دیگر چه نویسنده ای است که از تعریف پیری حتی عاجز است؟
·        پیری چه ربطی به سرنوشت و قضا و قدر دارد؟
·        پیری را که در روز کذائی الست، با جوهر نامرئی قضا بر پیشانی هر کس و هر چیز نمی نویسند.
·        ضمنا چرا باید پیری بلای بدی باشد؟»


6 
سرنوشت باشد یا هر چیزی،
بد بلایی ست پیری.

·        روند و روال طبیعی و عینی این است که هر چیزی و هر موجودی در سیکل عینی قانونمندی متشکل از تریاد پیدایش ـ رشد ـ زوال بسر می برد:
·        هر چیز جامد و جاندار روزی پدید می آید، رشد می کند و نهایتا زوال می یابد تا به عناصر متشکله اش تجزیه شود و از نو در فرم دیگری ترکیب شود.
·        زندگی بدین طریق است که توقف نمی یابد و ساز شورانگیز خود را مرتب از سر می گیرد.

·        سیکل لایزال هستی و حیات همین است و استثناء نمی شناسد.

·        پیری هر کس نقطه اوج رشد و توسعه و تعالی او ست.

·        پیری نه بلای بد، بلکه نعمت بی بدیلی است.

·        پیری مرحله متعالی حیات هر کسی است.

·        پیری قله شکوهمند زندگی است.

·        پیری مرحله گذار از خریت و جهالت و بربریت به مرحله انباشت تجربه و تفکر و خرد و خودمختاری است.

·        سؤال ولی این است که چرا پیری در ایده ئولوژی طبقه حاکمه انگل به مثابه فاجعه جا زده می شود و جوانی ایدئالیزه و تجلیل می شود؟


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر