۱۳۹۴ شهریور ۲۸, شنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (350 )


پروفسور دکتر هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان شین میم شین

فصل هشتم
بخش سوم
کاپیتالیسم به مثابه نقطه پایانی تاریخ بشریت
هربرت اسپنسر     

پیشکش
 به
آصف رزم دیده
(۱۳۱۷ـ  ۱۳۶۷)    
در اردبیل به دنیا آمد.
 در اوین به دار آویخته شد.

 هربرت اسپنسر (1820 ـ 1903)
از فلاسفه بورژوائی واپسین
جامعه شناس انگلیسی
مؤسس تئوری اوولوسیون
 از پیشقراولان سوسیال ـ داروینیسم

32
·        از دید اسپنسر، خود اوولوسیون وقتی صورت می گیرد که تغییرات ساختاری در «داخل اندام»  ارگانیسم ها ـ مرحله به مرحله ـ پیشبرد کسب می کند. 

الف
·        این روندهای تغییر، شرط توسعه از ساده به بغرنج و از بغرنج به ارگانیسم های عالی هستند.

ب
·        اسپنسر جامعه بشری را ارگانیسم عالی (سوپر ارگانیسم) می نامد.

ت
·         بنظر اسپنسر «از مواد نامعین و ملغمه های همگون و بی پیوند، واحدهای فونکسیون مند خاص، یعنی سیسم های ناهمگون، ولی پیوندمند تشکیل می یابند.»
·        (کیس، «مقدمه ای بر تئوری های سوسیولوژیکی»، جلد 1، ص 253)

پ
·        تشکیل و سلکسیون (انتخاب) این تغییرات ساختاری که به مثابه تمایزیابی، فونکسیون یابی و فردیت یابی ارگانیکی (آلی) شکوفا می شوند و در سطح انتگراسیون (همپیوندی) عالی تر یکپارچه می شوند، بنظر اسپنسر نتیجه همکاری فاکتورهای درون ارگانیسمی (درون اندامی) با برون ارگانیسمی (برون اندامی) اند:     

1
·        فاکتورهای برون ارگانیسمی (برون اندامی) بنظر اسپنسر، نتیجه محیط زیست فیزیکی اند.
·        محیط زیستی که ارگانیسم ها بر پایه فعالیت های خویش، خود را با آن دمساز می سازند. (تطبیق می دهند.) 

2
·        فاکتورهای درون ارگانیسمی (درون اندامی) به مثابه مسئول هدایت این فعالیت ها، نتیجه تجهیز «اصولی» ارگانیسم ها به گرایش فونکسیونی مبتنی بر قانون عام در جهت توسعه، انتگراسیون، تعادل و کمال هستند. 

ث
·        بنظر اسپنسر، ارگانیسم هائی بهترین شانس حیات و انطباق را دارند که این گرایش ها در آنها، اشکارا پیشبرد کسب می کنند و لذا با فاکتورهای برون ارگانیسمی ـ بنا بر تز اسپنسر معروف به «بقای تندرست ترین ها» ـ بطرز مطلوبی دمساز می شوند. 

33
·        اسپنسر همین نظرات را وارد جامعه شناسی خویش می کند. 

34

·        اینجا بار دیگر، تفاوت طرز استدلال اسپنسر با طرز استدلال داروین آشکار می گردد: 

الف
·        اسپنسر در مغایرت با داروین، به پیروی از لامارک، اوولوسیون را نتیجه فعالیت ارگانیسم می داند.
·        یعنی بر پایه توارث مشخصات مکسوبه می داند.

ب
·        اوولوسیون اما از دید داروین، ناشی از انتخاب طبیعی است.

ت
·        اسپنسر اوولوسیون را با تکیه بر تمایزیابی دم افزون و تخصص یابی فونکسیون های ارگانیسمی می داند که در توسعه ارگانیکی (آلی) همواره به مرحله «عالی تر» سطح انتگراسیون و سطح تعادل منجر می شود.

پ
·        «داروین اما برعکس او، اوولوسیون را به مثابه سطح «سوئی گنه ریس» می داند، به مثابه سطحی می داند که در آن، خود سلکتورها (گزیننده ها) (یعنی ارگانیسم ها) به مثابه بخشی از سیستم فراگیر در نظر گرفته می شوند:
·        یعنی به مثابه زیرسیستم های طبیعت ارگانیکی (آلی)، به مثابه سیستم بیولوژیکی فراگیر، در نظر گرفته می شوند.»
·        (ک. ادر، «تشکیل دولتی جوامع سازمان یافته»، 1976، ص 121)  

·        (اصطلاح «زیرسیستم»  را به تقلید از اصطلاح ریاضی «زیرمجموعه» می سازیم. مترجم.

·        «سوئی گنه ریس»
·        معنی تحت اللفظی:
·        به مثابه نوع خاص خود، با تاریخ خاص خود.
·        اندیشه و یا چیزی که نمی توان آن را تحت طرح عالی تری تصور کرد.
·        چیزی که خود به تنهائی طبقه ای را تشکیل می دهد. مترجم)  

ث
·        اسپنسر بدین طریق، به توضیح راه گذار از از ارگانیسم های تک سلولی به ارگانیسم های بغرنج و نهایتا به ارگانیسم های انسانی نایل می آید.

ج
·        اسپنسر ارگانیسم های انسانی را هم  به نوبه خود، به مثابه ارگانیسم های بلحاظ ارگانیکی تا درجه عالی تمایزیافته و تا درجه عالی فردیت کسب کرده ی «مسئله نهائی بیولوژی» می داند که بنظر او، «آغاز جامعه شناسی» است.
·        (کلرمن، «هربرت اسپنسر»، ص 172) 
                                           
ح
·        اسپنسر ارگانیسم های انسانی را نیز به دلیل داشتن گرایش «طبیعی جبری» به انتگراسیون و تعادل، فرمی از یکپارچه گردی، یعنی «جامعه» تلقی می کند.
·        «جامعه» ای که محصول ارگانیسم ها و جمعبندی ارگانیسم ها ست و خود نیز خصلت ارگانیسمی دارد.
·        اسپنسر جامعه را سوپر ارگانیسم می نامد.
·        (ریتسر، «آنالوژی ارگانیسم و اقتصاد سیاسی. راجع به مفهوم جامعه در قاموس هربرت اسپنسر»، جلد 1، 1966، ص 55) 

ج
·        اسپنسر بدین معنا، شعار می دهد:
·        «جامعه یک ارگانیسم است.»
·        (اسپنسر، «اصول جامعه شناسی»، عنوان فصل)

35
·        این بدان معنی است که مسائل اجتماعی به مثابه «امتداد» مستمر اوولوسیون ارگانیکی (آلی) بر «سطح انسانی»، توضیح داده می شوند.

36
·        اسپنسر بدین سان، دو نکته مهم زیر را نادیده می گیرد: 

الف
·        رابطه دیالک تیکی میان تاریخ طبیعت و تاریخ جامعه را 

ب
·        توسعه «سطح انسانی» را و کیفیت تعین اجتماعی فرم «سطح انسانی» را.
·        (کون، «پوزیتیویسم در جامعه شناسی»، ص 35)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر