۱۳۹۴ مهر ۴, شنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (356 )


پروفسور دکتر هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان شین میم شین

فصل هشتم
بخش چهارم
پرده پوشی ایده ئولوژیکی جامعه طبقاتی
امیل دورکهایم

پیشکش
 به
 ابوتراب باقرزاده
( ۱۳۰۹  ـ   ۱۳٦۷) 
در بابل کنار مازندران به دنیا آمد
در اوین به دار اویخته شد.  

 داوید امیل دورکهایم
آوانگاری فرانسوی
(1858 ـ 1917)
جامعه شناس بزرگ قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم

·        اهمیت مسئله فوق الذکر را می توان در حوادث فرانسه دید که به اعلام کمون پاریس و بعد به امحای بی رحمانه آن منجر می شود.

1
·        با شکست بورژوازی فرانسه از بورژوازی کوتوله تازه متحد گشته تحت الحمایه دولت پروس آلمان در سال 1870، حاکمیت بناپارتیستی لئو ناپلئون یایان می یابد.

2

·        بدین طریق، جمهوری دوم به پایان می رسد.

3

·        مارکس از آن با کلامی تلخ تحت عنوان «فصلی در تروریسم طبقاتی علنی و عریان» نام می برد.
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 17، ص 337)

4
·        مارکس می نویسد:

الف

·        «تحت حاکمیت ناپلئون، جامعه بورژوائی بر همه دلهره ها و نگرانی هایش غالب می آید و چنان رونقی می گیرد که خودش هرگز حتی فکرش را نکرده است.


ب
·        صنعت و تجارت آن به طرز خارق العاده ای بسط می یابد.

ت
·        گردش مالی بورژوازی به اوج خود می رسد.

پ
·        از سوئی ذلت توده ها به طرز چشمگیری افزایش و شدت می یابد و از سوی دیگر تجمل پر زرق و برق پر حیف و میل تعفن انگیزی به نقطه اوج بی شرمانه ای می رسد.  

ث

·        قدرت دولتی که به ظاهر بر فراز جامعه شناور است، به مفتضح ترین افتضاح جامعه بورژوائی بدل می شود و ضمنا به پرورشگاه تمامی فساد مبدل می گردد.     

ج
·        فساد خود منجی و فساد جامعه بورژوائی نجات یافته توسط منجی توسط سرسپردگان پروس که در اشتیاق آن می سوخت، افشا می شود و مرکز ثقل این رژیم از پاریس به برلین منتقل می گردد.

ح
·        (مارکس در اینجا اشاره بدان دارد که لوئی ناپلئون اسباب تجلیل از خویشتن به عنوان منجی جامعه بورژوائی را فراهم می آورد.)  

خ
·        امپریالیسم (متجسم در بناپارتیسم و دولت ویلهلمی)، خودفروش ترین و همزمان  آخرین فرم قدرت دولتی بوده است که توسط جامعه بورژوائی نو پدید به مثابه اسباب رهایی بورژوازی از فئودالیسم پدید آمده بود و جامعه بورژوائی کاملا توسعه یافته، همان را به اسباب برده سازی کار توسط سرمایه  بدل کرده است.»
·        (همانجا، ص 328)    

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر