۱۳۹۴ مهر ۵, یکشنبه

راسیونالیسم (خردگرائی) (3)


پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر مانفرد اشتارکه
برگردان شین میم شین

ب
راسیونالیسم در مکتب پوتاگوریست ها

 پوتاگوراس فون ساموس (570 ق. م)
فیلسوف آنتیک یونان
مؤسس جنبش مذهبی ـ فلسفی مهم
در چهل سالگی به ایتالیا مهاجرت می کند
و پس از تأسیس مکتب خود به فعالیت سایسی می پردازد.
از پیشاهنگان فلسفه یونان، ریاضیات و علوم طبیعی

1
·        پوتاگوریست ها بمثابه دومین گروه با خلاصه کردن تفکر در ریاضیات به تعریف مثبت تفکر «محض» اقدام می کنند.

2
·        بدین طریق با تعریف منطقی و ریاضی از سوی پوتاگوریست ها، نوعی تفکر ایدئال، ساختاربندی می شود که هم مورد قبول راسیونالیسم ایدئالیستی و هم مورد قبول راسیونالیسم ماتریالیستی بوده است:

الف
راسیونالیسم ماتریالیستی

 دموکریت (460 ـ 371 ق. م.)
فیلسوف ماتریالیست یونان باستان
از فلاسفه پیشاسقراطی
شاگرد لویکیپ و بزرگترین فیلسوف طبیعتفلسفه
نماینده ماتریالیسم اتمیستی
او کل طبیعت را متشکل از ذرات تقسیم ناپذیر (اتم) می دانست.
شعار اصلی او:
چیزها فقط به ظاهر رنگ دارند،
فقط به ظاهر شیرین و یا تلخ اند.
در واقع
 فقط اتم ها در فضای خالی وجود دارند و لاغیر.

·        راسیونالیسم ماتریالیستی در سیستم ماتریالیستی دموکریت یافت می شود که حاوی سمتگیری مبتنی بر علوم طبیعی بوده است.

ب
راسیونالیسم ایدئالیستی


·        راسیونالیسم ایدئالیستی اما تابع آماج اخلاقی (اتیکی) بوده است.

3
·        دموکریت در آنالوژی (قیاس) با ریاضیات، واقعیتی را ساختاربندی می کند که از واحدهای کوچک (اتم ها) تشکیل یافته است:
·        اتم ها بنظر او فقط کیفیت اند و تنها در رابطه کمی با یکدیگر قرار دارند.
·        حواس برای شناخت این عمارت واقعیت بسیار خام و ناپخته اند.
·        رنگ، مزه، بو، گرمی، سردی تنها بمثابه احساس های حسی وجود دارند، در حالیکه شالوده آنها را نظم و ترتیب مختلف اتم ها تشکیل می دهند.

4
راسیونالیسم افلاطونی ـ ارسطوئی

·        راسیونالیسم افلاطونی ـ ارسطوئی ـ برخلاف راسیونالیسم الئاتی ـ اگرچه شناخت حسی را بطور کلی منکر نمی شود، ولی به موضع دموکریت ارتقا نمی یابد.
·        راسیونالیسم افلاطونی ـ ارسطوئی راسیونالیسمی ایدئالیستی است.
·        زیرا آن در راستای شناخت واقعیت عینی حرکت نمی کند، بلکه درپی ایجاد جهان درونی ئی از ایدئال های بشری و قبل از همه، در صدد ایجاد نوعی جهان درونی اخلاقی است.

·        مراجعه کنید به اتیک (اخلاق) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

5
 سقراط (469 ـ 399 ق. م.)

·        ریشه و بنیان این راسیونالیسم اخلاقی ـ ایدئالیستی فرضیه بندی سقراط بر ضد تردید  و سوفیسم بوده است که بنا بر آن، انسان باید صاحب حقیقت استواری باشد تا بتواند رفتار مبتنی بر اخلاق از خود نشان دهد.

·        مراجعه کنید به سوفیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

6
·        اگرچه این فرضیه بندی حاوی پیشداوری الئاتی مربوط به سیالیت و تحرک جهان ادراکات است، ولی با این حال ارسطو کسب حقیقت استوار را از جهان ادراکات بکمک روش استنتاج امکان پذیر می داند.

·        (استنتاج به متد علمی برای گذار از موارد خاص به عام، برای گذار از منفرد به قانونمندی های عام اطلاق می شود. مترجم)

7
·        بنظر ارسطو، حقیقت در کسوت مفاهیم برای تفکر قابل اکتشاف است و عالی ترین مفهوم بر طبق جریان اصلی اخلاقی مفهوم خیر است.

·        مراجعه کنید به نیکی (خیر، خوبی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

8
 افلاطون (447 ـ 347 ق. م.)
فیلسوف یونان باستان و از شاگردان سقراط

·        افلاطون مفهوم سازی را به معنای سقراطی اش دنبال می کند و در آموزش ایده ای خود آن را بدرجه عالی تری ارتقا می دهد.

9
·        چون مفاهیم بر خلاف سراب حسی مورد نظر افلاطون، حاوی دانش راستین اند و ماهیت خود همانند چیزها را (به معنای الئاتی آن) نشان می دهند، پس می توان آنها را مفاهیم نوعی (ایده) تلقی کرد که شامل حال واقعیت یعنی حقیقت می شوند.

10
·        به نظر افلاطون، «ایده ها» عالم خاص خود را دارند، عالمی که مستقل از جهان حسی است.
·        و لذا از طریق ادراک حسی نمی توان ایده ها را شناخت.
·        ادراک حسی فقط می تواند انگیزه ای برای شناخت ایده ها باشد. 

11
·        خود شناخت را افلاطون بمثابه یک روند اسطوره ای توصیف می کند که در آن روح بکمک یادآوری ایده هائی که قبل تولد خود در خلوص غیرحسی کامل شان تماشا کرده، بدان دست می یابد.

12
·        افلاطون آموزش ایده های مادرزاد را بر مبنای گرایش راسیونالیستی اش بوجود می آورد تا برای شناخت، بنیانی مستقل از تجربه اعطا کند.

13
·        افلاطون اگرچه ـ برخلاف الئات ها ـ جهان ادراکات را منکر نمی شود و برای هر پدیده، هستی واقعی در مفهوم نوعی (ایده) قایل می شود، اما رشته پیوند میان جهان ادراکات و جهان مفاهیم را بکلی از هم می گسلد و به پیوند میان ادراک و تفکر اعتنائی نمی کند.  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر