۱۳۹۴ شهریور ۲۱, شنبه

قرآن کریم از دیدی دیگر (5)


تحلیلی از 
فریدون ابراهیمی

ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ
 الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ
 وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ

·        معنی تحت اللفظی:
·        این کتاب، چراغ رهنما برای افراد متقی است.
·        افرادی که به غیب ایمان دارند، نماز می خوانند و از رزق مقرر شده توسط ما، انفاق می کنند
·        و به آنچه که بر تو نازل شده و بر آنچه که قبل از تو نازل شده و ضمنا به آخرت ایمان دارند.  

1
وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ

·        اکنون به صفات سابق پرهیزگاران، عناصر سوبژکتیو جدیدی افزوده می شوند:
·        بر ترس از خدا، ایمان به خرافه غیب، خواندن نماز و انفاق از روزی نازله از غیب، ایمان به تورات و انجیل و جهان واهی پس از مرگ اضافه می شوند.

2
أُولَٰئِكَ عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

·        معنی تحت اللفظی:
·        آنها کسانی اند که خدا آنها را به راه راست هدایت کرده است و جزو رستگاران و سعادتمندان هستند.

3
·        انسان ایدئال از دید اسلام، در ترس از خدا و در ایمان به خرافه خلاصه می شود:
·        انسان ایدئال از دید اسلام، در پدیده ای پسیکولوژیکی و معرفتی (گنوستیکی) خلاصه می شود.
·        البته پدیده پسیکولوژیکی (ترس)  حاوی اصالت بیشتری است از پدیده گنوستیکی (ایمان) کذائی است.
·        چون ایمان به خرافه نه به معنی معرفت و شناخت، بلکه به معنی صرفنظر از معرفت و شناخت است.
·        به معنی پیروی کورکورانه از دعاوی رسول طبقه حاکمه است که خود را رسول خدا جا می زند.

4
·        می توان گفت که تئوری شناخت اسلام در این آیات، اصلا تئوری شناخت نیست.
·        تئوری تکرار آیه ها و جزم ها ست.
·        ضد شناخت چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی است.
·        فرمی از شناخت زدائی انسان ها ست.
·        فرمی از جایگزین سازی علم با ادعا و چه بسا خرافه است.

5
أُولَٰئِكَ عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
آنها کسانی اند که خدا آنها را به راه راست هدایت کرده است
 و جزو رستگاران و سعادتمندان هستند.

·        استنتاج ما در این آیه تصدیق و تأیید می شود:
·        انسان های ایدئال اسلام خود به تنهائی عاجز از تمیز راه راست از کژراهه اند.
·        یعنی فاقد توان شناخت هستند.
·        این عملا بدان معنی است که آنها ساز و برگ معرفتی ـ اسلوبی (گنوستیکی ـ متدیکی)  در اختیار ندارند.
·        یعنی در حدی حتی نازل تر از حیوانات هستند.
·        چون حیوانات ساز و برگ غریزی شناخت راه راست از کژراهه را دارند.

·        آزمایشاتی که در این زمینه به عمل آمده این حقیقت امر را اثبات می کنند:
·        سگ به عنوان مثال که از دید اسلام نجس و پست مطلق تلقی می شود، می تواند از کیلومترها فاصله، خانه «صاحب» خود را با توان بویایی فوق العاده قوی اش دوباره پیدا کند.
·        ترفند سگ پی جوئی مولکول های بویناگ پراکنده از پوست «صاحب» خویش است.

6
أُولَٰئِكَ عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
آنها کسانی اند که خدا آنها را به راه راست هدایت کرده است
 و جزو رستگاران و سعادتمندان هستند.

·        انسان ایدئال اسلام اما فاقد حتی شم لازم برای تمیز راه راست از کژراهه است.
·        به همین دلیل خدای کذائی او را به راه راست هدایت می کند تا جزو رستگاران و سعادتمندان گردد.

·        اکنون هر خواننده و شنونده این آیه که ذره ای مغز در کاسه کله داشته باشد،  سؤالات استراتژیکی زیر را مطرح می سازد:

الف
·        چرا خدا میان «مخلوقات» خویش تفاوت می گذارد؟

ب
·        چرا همه «مخلوقات» خویش را به راه راست هدایت نمی کند که از او بترسند و به خرافه های غیب و آخرت ایمان بیاورند و نماز بخوانند و انفاق کنند و سعادتمند شوند؟

ت
·        کسی که به اراده خدا به راه راست هدایت شده، فی نفسه، شق القمر که نکرده تا جزو رستگاران و سعادتمندان گردد.
·        خدا هر کس دیگر را هم به راه به اصطلاح «راست» خود هدایت می کرد، او هم می توانست به خرافاتی چند ایمان بیاورد و خم و راست شود.

پ

أُولَٰئِكَ عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
آنها کسانی اند که خدا آنها را به راه راست هدایت کرده است
 و جزو رستگاران و سعادتمندان هستند.

·        این «منطق» ضد منطقی تار و پود تئولوژی (فقه، شریعت)  اسلامی را در می نوردد.
·        خدای کذائی دست کسی را می گیرد و راه راست را نشانش می دهد و بعد همان کس را جایزه باران می کند.

·        یکی از انتقادات مهم فروغ فرخ زاد جوان بویژه در سه شعر بلند خویش تحت عناوین «عصیان»، «عصیان بندگی» و «عصیان خدائی» ـ در تحلیل نهائی ـ همین  «منطق» ضد منطقی اسلام است.

·        مراجعه کنید به سیری در جهان بینی فروغ فرخزاد در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

7
أُولَٰئِكَ عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
آنها کسانی اند که خدا آنها را به راه راست هدایت کرده است
 و جزو رستگاران و سعادتمندان هستند.

·        پیامبر اسلام در این آیه، دیالک تیک داد و ستد را عملا تخریب می کند:
·        در منطق دیالک تیکی داد و ستد، بدون داد، نمی توان توقع ستد درخوری داشت:
·        خدا اما بدون ستدی از متقی کذائی، او را به راه راست هدایت می کند و او خداترس و مؤمن به خرافه می شود.
·        بعد خدا او را جزو رستگاران و سعادتمندان محسوب می دارد تا بعدا در بهشت برین، سکس بارانش کند.

8
·        تناقض منطقی دیگری که در این آیه به چشم می خورد، مسئله سؤال و جواب و مکافات و پاداش در روز کذائی رستاخیز است:
·        چون عامل و علت اصلی رهیابی کسی و گمراهی دیگری، نه خود آنها، بلکه خود خدا ست.
·        در این صورت نه کسی شایسته جایزه بهشت است و نه کسی مستحق عذاب دوزخ.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر