اسماعیل خوئی
در گستره ی زبان (۲ )
خبط ها و خطاهای
زبانی ی احمدِ شاملو
سرچشمه :
اخبار روز
تحلیل و
ویرایشی شتابزده از
مسعود بهبودی
احمد جانِ شاملو، در جوانی، سالیانِ درازی را
به شاگردی ی نیما یوشیج می گذارند.
در این سال ها، به کمتر شعرِ موزونی از او بر
می خوریم که سطر یا جمله یا پاره ای از آن نزدیک به رونویسی آشکار از سطر یا جمله
یا پاره ای از این یا آن شعرِ نیما نباشد.
چند نمونه:
چند نمونه:
1
در شعرِ «صبرِ تلخ»
«آه!
دوستان دشمن با من
مهربانان در جنگ،
همرهان بی ره با من
یکدلان ناهمرنگ»
در شعرِ «صبرِ تلخ»
«آه!
دوستان دشمن با من
مهربانان در جنگ،
همرهان بی ره با من
یکدلان ناهمرنگ»
2
در شعرِ «مرغ باران»
«با چنین هر در زدن، هر گوشه گردیدن،
در شبی که اش وهم از پستان چونان قیر، نوشد زهر
رهگذار مقصد فردای خویشم من
ور نه در اینگونه شب، اینگونه باران اینچنین توفان
که تواند داشت منظوری که سودی در نظر با آن بندد نقش؟»
در شعرِ «مرغ باران»
«با چنین هر در زدن، هر گوشه گردیدن،
در شبی که اش وهم از پستان چونان قیر، نوشد زهر
رهگذار مقصد فردای خویشم من
ور نه در اینگونه شب، اینگونه باران اینچنین توفان
که تواند داشت منظوری که سودی در نظر با آن بندد نقش؟»
3
در شعرِ «رانده»
«دست بردار از این هیکل غم
که ز ویرانی ی خویش است آباد»
در شعرِ «رانده»
«دست بردار از این هیکل غم
که ز ویرانی ی خویش است آباد»
·
آنچه در این تحلیل اسماعیل خوئی از
شعر شاملو به چشم می خورد، بینش فرمالیستی خود اسماعیل خوئی است، بینشی که یکی از گشتاورهای
مسلط در شعر و جهان بینی شاملو ست.
1
·
اسماعیل خوئی در سطح و فرم و ساختار
شعر شاملو پرسه می زند و نمی تواند و یا اصلا نمی خواهد که به محتوای آن بیندیشد.
2
·
اسماعیل خوئی از شاگردی شاملو در
محضر نیما و از تقلیدات فرمال او از نیما سخن می گوید، ولی به تضاد ایدئولوژیکی ژرف
شاملو با نیما اشاره ای حتی نمی کند.
·
در حالیکه تفاوت و تضاد جهان
بینانه نیما با شاملو از زمین تا آسمان است.
3
·
نیمایوشیج شاعری خردگرا، خلقی و انقلابی
است.
·
در حالیکه شاملو شاعری خردستیز، نخبه گرا و تا
مغز استخوان ارتجاعی است.
4
·
شاملو تنها دردی که دارد، درد بی
درمان «من» خویشتن او ست.
·
در حالیکه درد نیما، درد مردم
زحمتکش «بی همه چیز» است.
5
·
تحلیل شعر نیما آسان نیست.
·
ولی بر اساس تحلیل های ستایش
انگیزی که سیاوش کسرائی از چند شعر بلند نیما به عمل آورده، می توان به جرئت گفت
که نیما ضد آشتی ناپذیر افرادی از قبیل شاملو ست.
6
·
نیما بلشویکی طراز نوین است.
·
در حالیکه شاملو نیچه ئیست و
فاشیستی بیش نیست.
7
·
ما همین سه شعرپاره را که اسماعیل
خوئی از اشعار شاملو برگرفته، مورد تأمل قرار می دهیم تا معلوم شود که اسماعیل
خوئی به چه آسانی از کنار تفاوت ها و تضادهای ایدئولوژیکی نیما با شاملو گذشته
است:
در شعرِ «صبرِ تلخ»
«آه!
دوستان دشمن با من
مهربانان در جنگ،
همرهان بی ره با من
یکدلان ناهمرنگ»
«آه!
دوستان دشمن با من
مهربانان در جنگ،
همرهان بی ره با من
یکدلان ناهمرنگ»
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای دشمنان دوست نمای من!
·
ای «مهربانان» تشنه به خون من!
·
ای بی رهان همره با من!
·
ای یکدل نمایان بیگانه با خلق و خوی
من!
8
·
در همین بند شعر شاملو، گرایش نیچه
ئیستی ـ فاشیستی غلیظ او عربده می کشد:
·
این همان نفرت نیچه ئیستی از توده زحمتکش
و نخوت نیچه ئیستی نسبت به بشریت مولد و زحمتکش است.
9
·
در همین بند شعر، تئوری فاشیستی نخبگان
عملا نمایندگی، تبلیغ و استه تیزه می شود:
·
نخبه در هیئت شاملو خود را به
مثابه اشرف موجودات در عرش اعلی هستی تصور می کند و بشریت برایش حتی پشیزی ارج و
ارزش ندارد.
10
·
تحقیر و تخفیف توده های مولد و
زحمتکش که هنوز چیزی نیست.
·
نخبه در هیئت شاملو بشریت را بی
شرمانه تحریف می کند:
«آه!
دوستان دشمن با من
مهربانان در جنگ،
همرهان بی ره با من
یکدلان ناهمرنگ»
دوستان دشمن با من
مهربانان در جنگ،
همرهان بی ره با من
یکدلان ناهمرنگ»
·
بشریت در عین خصومت، به دوستی با
نخبه پر نخوت تظاهر می کنند.
·
در عین ستیز با نخبه، به مهربانی با
او تظاهر می کنند.
·
در عین همراهی الکی با نخبه، قصد
گمراه کردن او را دارند.
·
در عین ناهمرنگی با نخبه، تظاهر به
یکدلی با او می کنند.
·
این اگر تحریف توده مولد و زحمتکش نیست، پس
چیست؟
·
این اگر غلیان اگوئیسم نیست، پس
چیست؟
·
این اگر اوج توده ستیزی نیست، پس
چیست؟
·
این اگر حد اعلی اگوسنتریسم،
خودمحوربینی، خودستائی و خودخشنودی نیست، پس چیست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر