مکاتب ادبی
علی دهقانی
اگزیستانسیالیسم
(هستی گرایی)
اساس فلسفهی اگزیستانسیالیسم
بر این باور استوار است که هستی موجودات دو جنبه دارد:
ذات یا ماهیت
(اسانس)
و
وجود
(اگزیستانس)
برای تعریف و تعیین هر مکتب فلسفی
قاعدتا
باید
جهان بینی آن
پیشاپیش تعیین شود.
یعنی
پاسخ و راه حل آن به مسئله اساسی فلسفه تعیین شود.
مسئله اساسی فلسفه این است
که
آیا ماده (وجود) بر روح (شعور) مقدم است و یا برعکس؟
اگر مکتب فلسفی معینی
ماده را مقدم بر روح ویا وجود را مقدم بر شعور بداند،
جهان بینی اش
ماتریالیستی
است
و
اگر روح را مقدم بر ماده و یا شعور را مقدم بر وجود بداند،
جهان بینی اش
ایدئالیستی
است.
جهان بینی فلسفه حیات (در آلمان) و اگزیستانسیالیسم (در فرانسه)
ایدئالیستی است.
فلسفه حیات در آلمان
آبشخور فاشیسم بوده است.
اگزیستانسیالیسم در فرانسه
نماینده رویزیوینسم بوده است.
جریان هارت و پورتیستی چپنما بوده است.
روی مفاهیم اگزیستانسیالیسم
باید کار کرد:
۱
ذات یا ماهیت
(اسانس)
و
وجود
(اگزیستانس) ماهیت و یا ذات
ضد دیالک تیکی پدیده و یا نمود است.
دیالک تیک پدیده و ماهیت.
ترجمه اگزیستانس به وجود، اساسا و اصولا غلط است.
اگزیستانس باید به حیات ترجمه شود و ترجمه هم شده است.
در این صورت
ضد دیالک تیکی حیات، ممات (مرگ) خواهد بود:
دیالک تیک حیات و ممات.
در مذاهب از دوئالیسم حیات و ممات دم زده می شود.
چون
طرز تفکر مذهبی
متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) است.
دوئآلیسم حیات و ممات
فرمی از بسط و تعمیم دوئآلیسم عدم و وجود (به معنی فقهی و مذهبی اش) است
که
دوئآلیسمی مذهبی ـ فقهی است.
مفهوم فلسفی وجود
(زاین) (sein) است و نه (اگزیستانس).
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر