۱۴۰۱ اسفند ۲۰, شنبه

درنگی در مکاتب ادبی (۱)


 
 
مکاتب ادبی 
علی دهقانی
 
  اگزیستانسیالیسم   
(هستی گرایی)

 اساس فلسفه‌ی اگزیستانسیالیسم 
 بر این باور استوار است که هستی موجودات دو جنبه دارد:
 ذات یا ماهیت
(اسانس)
 و
 وجود 
(اگزیستانس)
 
 برای تعریف و تعیین هر مکتب فلسفی
قاعدتا
باید
جهان بینی آن 
پیشاپیش تعیین شود.
 
یعنی
پاسخ و راه حل آن به مسئله اساسی فلسفه تعیین شود.

مسئله اساسی فلسفه این است
که
آیا ماده (وجود) بر روح (شعور) مقدم است و یا برعکس؟

اگر مکتب فلسفی معینی
ماده را مقدم بر روح ویا وجود را مقدم بر شعور بداند،
جهان بینی اش
ماتریالیستی 
است
و
اگر روح را مقدم بر ماده و یا شعور را مقدم بر وجود بداند،

جهان بینی اش
ایدئالیستی 
است.
 
جهان بینی فلسفه حیات (در آلمان) و اگزیستانسیالیسم (در فرانسه)
ایدئالیستی است.
 
فلسفه حیات در آلمان
آبشخور فاشیسم بوده است.
 
اگزیستانسیالیسم در فرانسه
نماینده رویزیوینسم بوده است.
جریان هارت و پورتیستی چپنما بوده است.
 
روی مفاهیم اگزیستانسیالیسم
 باید کار کرد:

۱
 ذات یا ماهیت
(اسانس)
 و
 وجود 
(اگزیستانس)
 
 ماهیت و یا ذات
ضد دیالک تیکی پدیده و یا نمود است.
دیالک تیک پدیده و ماهیت.
 
ترجمه اگزیستانس به وجود، اساسا و اصولا غلط است.
اگزیستانس باید به حیات ترجمه شود و ترجمه هم شده است.
در این صورت
ضد دیالک تیکی حیات، ممات (مرگ) خواهد بود:
دیالک تیک حیات و ممات.
 
در مذاهب از دوئالیسم حیات و ممات دم زده می شود.
چون 
طرز تفکر مذهبی
متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) است. 

دوئآلیسم حیات و ممات
فرمی از بسط و تعمیم دوئآلیسم عدم و وجود (به معنی فقهی و مذهبی اش) است
که
دوئآلیسمی مذهبی ـ فقهی است.
 
مفهوم فلسفی وجود
(زاین) (sein) است و نه (اگزیستانس).

ادامه دارد.   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر