۱۴۰۱ اسفند ۱۱, پنجشنبه

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۹۶)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین

 

اما به گشت روز و شب و ماه و سالیان

دندانه زمان

زر بفت عمر و وقت خوشت را

خاموش وار می جود و پاره می کند

 

آن مهره هر پلیدی و هر پستی

ناداری و ندانی و بیداد و بیم را

پیش تو

همچو نقش پدیدارمی کند

و این گونه

چشم های تو

بر درد روزگار

بیدار می کند

 

معنی تحت اللفظی:

اما با گذشت زمان، زربفت عمر و وقت خوشت تخریب می شود.

آن مهره چشم تو را به روی واقعیت زندگی می گشاید.

تو را با پستی و پلیدی و فقر مادی و فکری و بیداد و بیم آشنا می سازد و از خواب غفلت از درد روزگار بیدار می کند.

 

سیاوش در این بند شعر به فونکسیون مهره سرخ اشاره دارد.

 

۱

اما به گشت روز و شب و ماه و سالیان

دندانه زمان

زر بفت عمر و وقت خوشت را

خاموش وار می جود و پاره می کند

 

این روند و روال ربط زیادی به مهره سرخ ندارد:

با گذشت زمان همه پیر و خرد و خراب می شوند.

این روند و روال حتی شامل حال جمادات و نباتات و جانوران می گردد:

این همان سیکل طبیعی ئی است که هر چیز به ناچار طی می کند:

پدید می آید، رشد کمی و کیفی می کند و رو به زوال می رود.

 

۲

آن مهره هر پلیدی و هر پستی

ناداری و ندانی و بیداد و بیم را

پیش تو

همچو نقش پدیدارمی کند

و این گونه

چشم های تو

بر درد روزگار

بیدار می کند.

 

در این بند شعر صحت حدس ما تأیید می شود:

ما گفتیم که سیاوش مهره سرخ را به مثابه نماد و سمبل جهان بینی پرولتاریا به خدمت می گیرد:

اکنون مهره سرخ بسان جام جهان نما سوبژکت حامل خود را با دیالک تیک وجود جامعتی آشنا می سازد:

 

الف

با دیالک تیک پاکی و پلیدی

 

ب

با دیالک تیک بزرگواری و پستی

 

پ

با دیالک تیک ثروت و فقر

 

ت

با دیالک تیک دانائی و نادانی

 

ث

با دیالک تیک داد و بیداد

 

ج

با دیالک تیک امید و بیم

 

۳

و این گونه

چشم های تو

بر درد روزگار

بیدار می کند.

 

آشنائی با دیالک تیک وجود جامعتی

سوبژکت حامل مهره را از خواب غفلت نسبت به درد روزگار بیدار می سازد.

 

اگر منظور سیاوش از مهره سرخ، جهان بینی پرولتاریا نیست، پس چیست؟

 

آن می کند به کار که برخیزی

با اردوی ستم

تا پای جان بمانی و بستیزی

هر چند دل به خدمت کاشانه می نهی

اما جهان به پیش تو لشگر کند به صف

بر تیر هر بلا

آنک تویی هدف

شمشیر می خوری

شمشیر می زنی

 

معنی تحت اللفظی:

مهره سرخ کاری می کند که تو برخیزی و با اردوی ستم قاطعانه و پیگیرانه بستیزی.

اگرچه قصد تو خدمت به میهن است،

 اما جهان بر ضد تو لشکر می آراید.

آنگاه تو بر تیر هر بلا هدف می شوی.

زخم برمی داری و زخم می زنی.

 

۱

آن می کند به کار که برخیزی

با اردوی ستم

تا پای جان بمانی و بستیزی

 

جذب جهان بینی پرولتاریا

همان،

مقاومت در برابر اردوی ستم و مبارزه بی امان تا پای جان

همان!

 

چرا؟

 

بستن مهره سرخ نشسته بر بازوبند به بازو

چه ربطی به مقاومت در برابر اردوی ستم و مبارزه بی امان تا پای جان بر ضد آن دارد؟

 

۲

وقتی می گوییم که سیاوش شاعری حکیم و فیلسوف است،

به همین دلیل است:

نفوذ تئوری در جان کسی،

 همان

و

بی تابی مهارناپذیر او،

 همان.

 

وقتی کسی هنر پرورش مرغ را فراگیرد،

تنها سودائی که بر سر خواهد داشت،

دایر کردن مرغداری و جامه عمل پوشاندن به تئوری مرغ پروری است.

 

وقتی کلاسیک های مارکسیسم می گویند

که

 تئوری پس از نفوذ در ضمیر توده

به قدرت مادی بدل می شود،

منظورشان همین است:

از آن خود کردن جهان بینی طبقه کارگر

 بنی بشر

را

 به لحاظ کیفی زیر و رو می کند:

سوبژکت واره می کند.

سوبژکت وارگی (فاعلیت) با شناخت  و شعور پیوندی ناگسستنی دارد.

 

۳

سیاوش

در همین چند واژه،

 پاسخی روشن به یاوه های هر روزی این و آن می دهد:

بدون شعور انقلابی،

 انتظار خیزش توده ای و تحول بنیادی جامعه و جهان ابلهانه است.

و

شعور انقلابی

 نه مادر زادی و جبلی و خود به خودی، بلکه اکتسابی است،

آموختنی است.

یاد دادنی است.

یاد گرفتنی است.

 

کار عرقریز فکری و تا حدودی جسمی است.

 

پیش شرط مقاومت در مقابل زور و ستم و مبارزه بر ضد آن

تسلط به جهان بینی علمی و انقلابی است.

در غیر این صورت بنی بشر بسان خر، مادام العمر ستم می بیند و زجر می کشد و روزگارش رفته رفته بدتر می شود تا بهتر.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر