۱۴۰۰ آذر ۲, سه‌شنبه

سیری در شعری از سیاوش کسرایی تحت عنوان «آرش کمانگیر» (۲۲)

 Siyavash Kasraei.jpg

 

تحلیلی

از

شین میم شین

 

آرش کمانگیر

(شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۳۷)

 

 

«زندگانی شعله می خواهد!»، 

صدا سر داد عمو نوروز

 «شعله ها را هیمه باید روشنی افروز

کودکانم، داستان ما ز آرش بود

او ـ  به جان ـ  خدمتگزار باغ آتش بود.»

 

·    معنی تحت اللفظی:

·    عمو نوروز با صدائی رسا اعلام می کند:

·    «زندگانی به شعله نیاز مبرم دارد و شعله ها به هیمه نیاز مبرم دارند.

·    داستان ما، کودکان من، از آرش بود و آرش از جان و دل خدمتگزار باغ آتش بود.»

 

۱

«زندگانی شعله می خواهد!»، 

صدا سر داد عمو نوروز

 

 

·    عمو نوروز و در حقیقت سیاوش، پس از تعریف جامعه با مقولات فلسفی زندگی و انسان، به مثابه موجودی جنگل آسا، دست به ریشه می برد و ساز و برگ تعیین کننده زندگی انسانی را به طرزی جمع بندی شده ـ تقطیریافته با صراحتی سوزان خاطرنشان می شود:

·    زندگانی به نور و روشنائی و روشنائی به شعله نیاز مبرم دارد.

·    اینجا سیاوش در سنت مانی و نیما دوئالیسم نور و ظلمت و دیالک تیک روز و شب را از پرده پهناور خاطر خروشان خویش خطور می دهد:

·    بدین طریق، سنتی دیرینه و دیرنده تداوم می یابد:

·    نبرد بی امان و بی پایان نور بر ضد ظلمت از مانی تا نیما!

 

۲

«زندگانی شعله می خواهد!»، 

  صدا سر داد عمو نوروز

 «شعله ها را هیمه باید روشنی افروز»

 

·    سیاوش اما شاعری دیالک تیکی اندیش است و نه سطحی و ساده لوح و عوامفریب.

·    او در سنت مارکس و انگلس و لنین در تئوری و پراتیک، در نظر و عمل پیگیر و قاطع و رادیکال است:

·    به همین دلیل راه و رسم تأمین شعله و نور و طریق و ترفند غلبه بر ظلمت را به خواننده می آموزد:

·    شعله ها به هیمه نیاز دارند.

·    روندهای اجتماعی به سوبژکت های انقلابی نیاز دارند.

 

۳

·    اینجا سیاوش از سوئی دیالک تیک آتش را به شکل دیالک تیک وسیله و آماج و بلافاصله به شکل دیالک تیک هیمه و شعله بسط و تعمیم می دهد و بر نقش تعیین کننده وسیله (هیمه)  تأکید می ورزد. 

·    روند و روال زندگی در جهان و جامعه واقعا هم از این قرار است:

·    در جامعه و جهان در دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت، نقش تعیین کننده از آن سوبژکت است.

·    این یکی از کشفیات بزرگ مارکس و انگلس است.

·    تاریخ بی سوبژکت (فاعل انسانی) نبوده و نیست و نخواهد بود.

·    اوتوماتیسمی در جامعه و یا تاریخ وجود ندارد.  

 

۴

·    سیاوش اما از سوی دیگر دیالک تیک ساختار و فونکسیون را به شکل دیالک تیک هیمه و شعله بسط و تعمیم می دهد تا ساز و برگ تهیه و تولید آتش را به خواننده خاطرنشان شود و از نقش صرفنظرناپذیر آرش پرده بردارد.

 

۵

کودکانم، داستان ما ز آرش بود

 

·    اکنون محتوای داستان عمو نوروز به اطلاع خواننده و شنونده رسانده می شود:

·    اینجا سخن از آرش است.

 

·    آرش اما کیست؟

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر