۱۴۰۰ آبان ۲۳, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۴۷۴)

خوداندیشی

 شین میم شین

باب اول

در عدل و تدبیر و رأی

حکایت نوزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۴۸ ـ ۴۹)

بخش چهارم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

 

۱

ملک را بود بر عدو دست چیر

چو لشکر دل آسوده باشند و سیر

 

بهای سر خویشتن می خورد

نه انصاف باشد، که سختی برد.

 

معنی تحت اللفظی:

پادشاه به شرطی می تواند بر دشمن غالب آید که سپاهیان آسوده و سیر باشند.

سپاهیان به ازای نان، جان می دهند.

انصاف نیست که زندگی سختی داشته باشند.

 

سؤال

 

سعدی

در بیت اول شعر،

دیالک تیک (۱) و ستد

را

به شکل دیالک تیک لشکرنوازی و شکست ناپذیری بسط و تعمیم می دهد.

 

جواب

 

سعدی در بیت اول شعر، دیالک تیک داد و ستد را به شکل دیالک تیک لشکرنوازی و شکست ناپذیری بسط و تعمیم می دهد.

 

سؤال

 

پشت این نظر سعدی، درک ژرفی از ماهیت (۲) لشکر  نهفته است :

 

جواب

 

پشت این نظر سعدی، درک ژرفی از ماهیت طبقاتی لشکر  نهفته است:

لشکر در جامعه فئودالی از فرزندان رعایا و جنگجویان حرفه ای تشکیل می یابد.

 

سیری و دل آسودگی لشکر به معنی سیری و رفاه نسبی رعایا ست:

خراج از رعیت آری، ولی رعیت ستیزی، هرگز.

جور وجفای شاهانه، آری، ولی افراط در ستمگری هرگز:

 

سلطان که خشم گیرد، بر بندگان حضرت

حکمش رسد ولیکن حدی بود جفا را

 

معنی تحت اللفظی:

پادشاه حق دارد که بر زیردستان خشمگین شود.

ولی نباید زیاده روی کند.

 

سعدی در این بیت،

واقع بینی خود را نشان همگان می دهد.

 

او آخرین اندیشمندی است که دچار خیالبافی شود.

 

او می داند که جامعه فئودالی بدون زورگوئی و ستمگری نمی تواند حتی لحظه ای به حیات خود ادامه دهد.

 

اما ستم باید حدی عینی داشته باشد.

 

ستم بیش از حد نتیجه منفی معکوس خواهد داد و زمینه را برای طغیان و قیام و فتنه فراهم خواهد ساخت.

 

مفهوم فلسفی بسیار مهم حد را سعدی هرگز فراموش نمی کند:

 

رعیت نشاید به بیداد کشت

که مر سلطنت را، پناهند و پشت.

 

معنی تحت اللفظی:

ستم بیش از حد بر رعیت روا نیست.

برای اینکه رعایا پشت وپناه سلطنتند.

 

سعدی

در این بیت شعر،

 از بابت بیداد بر رعایا به پادشاه هشدار می دهد و رعایا را پشت و پناه سلطنت می داند

و

ضمنا دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای سیاسی ـ نظامی را در خاطر پادشاه زنده می کند.

 

شهی که پاس رعیت نگاه می دارد

حلال باد خراجش، که مزد چوپانی است

 

و گر نه راعی خلق است، زهر مارش باد

که هرچه می خورد او جزیه مسلمانی است.

 

معنی تحت اللفظی:

پادشاهی که از رعایا پاسداری می کند، حق دارد که خراج بگیرد.

اگر پادشاهی پاسدار خلق نباشد، خراج از خلق زهرمارش باشد.

چون چنین خراجی به معنی جزیه گرفتن از مسلمانان است.

 

لحن سعدی در این ابیات،

نشانگر جدی بودن مسئله است.

 

سؤال

 

خراج آری، ولی فراتر گذشتن از (۳) عینی به معنی تخریب اقتصاد کشاورزی، فروپاشی ارتش، غلبه دشمنان و وابستگی به بیگانه خواهد بود.

 

جواب

 

خراج آری، ولی فراتر گذشتن از حد عینی به معنی تخریب اقتصاد کشاورزی، فروپاشی ارتش، غلبه دشمنان و وابستگی به بیگانه خواهد بود.

 

سعدی

ستم بر رعایا

را

 با جزیه بر مسلمانان یکسان می شمرد و به طور غیرمستقیم اشراف بنده دار، فئودال و روحانی را به کفر و الحاد متهم می کند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر