۱۴۰۰ آذر ۵, جمعه

سیری در شعری از سیاوش کسرایی تحت عنوان «آرش کمانگیر» (۲۳)

 Siyavash Kasraei.jpg

 

تحلیلی

از

شین میم شین

 

آرش کمانگیر

(شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۳۷)

 

     ۶

او ـ  به جان ـ  خدمتگزار باغ آتش بود.

 

·    اکنون معرفی مارکسیستی ـ لنینیستی آرش با صراحت و روشنی تام و تمام صورت می گیرد:

·    آرش خادم باغ آتش بوده است!

·    به زبان ستارخان، «آرش سگ توده بوده است!»

 

·    سیاوش با معرفی آرش به مثابه خادم باغ آتش، حساب خود را   از حساب قلمفرسایان طبقات اجتماعی دیگر به طرزی رادیکال جدا می کند.

 

·    این به لحاظ فلسفی ـ به لحاظ جهان بینی ـ به معنی بسط و تعمیم دیالک تیک شخصیت و جامعه به شکل دیالک تیک آرش و باغ آتش است.

·    این اما هنوز هنر بزرگی نیست.

·    هر روشنفکری از هر طبقه اجتماعی کم و بیش به همین بسط و تعمیم جامه عمل پوشانده است.

·    مرزبندی میان شاعر توده با شاعر اقلیت ممتاز در تعیین قطب تعیین کننده در این دیالک تیک است.

·    به همین دلیل وابستگان به اردوی ارتجاع از مفهوم «نقش تعیین کننده» در دیالک تیک عینی، همانقدر دل خوشی دارند که از حصبه و وبا و طاعون و ایدز و مالاریا و سرطان.

 

·    سیاوش اما شاعر طراز نوین است و بی کمترین تردید و دو دلی نقش تعیین کننده را از آن جامعه (توده) می داند.

·    به همان سان که در واقعیت عینی هست و در آئینه ضمیر کلاسیک های بزرگ مارکسیسم ـ لنینیسم منعکس و از سوی آنها با صراحتی بی چون و چرا فرمولبندی شده است:

·    آرش ها بزرگ و مهم اند، اما تاریخ را نه آرش ها، بلکه توده ها می سازند.

·    سیاوش در روند توسعه و تکامل حماسه آرش ضمنا نشان خواهد که خود آرش ها را هم در تحلیل نهائی خود توده می سازد.

·    البته آرش های حقیقی را و نه آرش واره های قلابی، تصنعی و تحمیلی و پر هارت و پورت را. 

 

·    در روند سرایش شعر از سوی سیاوش،  مفاهیم او نیز رشد و نمو کمی و کیفی می کنند، توسعه و تکامل می یابند.

·    زیباتر و پویاتر و شاداب تر و ژرفتر و پرمعناتر می گردند:

·    اکنون مفهوم مرده و بی جان و منجمد «آتشگه زیبای زندگی» با مفهوم زنده و پویا و بالنده باغ آتش جایگزین می گردد:

·    باغ به مثابه سمبل رویش و شادابی و شادی و بالندگی.

·    باغ به مثابه سمبل بی چون و چرای زندگی!

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر