۱۴۰۰ آبان ۲۴, دوشنبه

سیری در شعری از سیاوش کسرایی تحت عنوان «آرش کمانگیر» (۲۰)

 Siyavash Kasraei.jpg

 

تحلیلی

از

شین میم شین

 

آرش کمانگیر

(شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۳۷)

 

«جنگل ای روییده آزاده

بی دریغ افکنده روی کوه ها دامان

آشیان ها بر سر انگشتان تو جاوید

چشمه ها در سایبان های تو جوشنده،

آفتاب و باد و باران بر سرت افشان

جان تو خدمتگر آتش،

سر بلند و سبز باش ای جنگل انسان!»

 

·    سیاوش در این بند حماسه هومانیستی «آرش کمانگیر»، مقوله انسان را زیر ذره بین استه تیکی ـ تئوریکی ـ هنری قرار می دهد و به سلیقه و سیاق خود بازتعریف می کند.

·    بازتعریفی بی هارت و پورت، رئالیستی و در عین حال لبریز از تصویر و تصور و تخیل و تئوری.

 

۱

جنگل ای روییده آزاده

 

·    جنگل انسان به زعم سیاوش، جنگلی آزاده روییده است.

 

·    چرا و به چه دلیل سیاوش به این نتیجه می رسد؟

 

·    برای پاسخ به این پرسش باید آزادی را به مثابه مقوله ای فلسفی تعریف کرد.

·    آزادی و یا اختیار را فقط و فقط می توان در دیالک تیک ضرورت و آزادی و یا در دیالک تیک جبر و اختیار تعریف و تعیین کرد و نه در ورای این دیالک تیک و نه به عنوان چیزی مجرد و انتزاعی.

·    دلیل سیاوش به احتمال قوی این است که تشکیل انسانیت انسان، یعنی گذار انسان از عالم حیوانی به عالم انسانی، یعنی تمایز طبیعت دوم (جامعه و انسان) از طبیعت اول، به معنی گذار از جهان جبر به خطه اختیار و یا آزادی بوده است.

 

·    این اما به چه معنی است؟ 

 

۲

جنگل ای روییده آزاده

 

·    این بدان معنی است که در فلسفه سیاوش آزادی با تفکر و شناخت و شعور همگام بوده است:

·    انسان در روند کار و به برکت کار شروع به تفکر و تکلم می کند و گام به گام بر جبر طبیعی غلبه می کند و حیطه آزادی نوبنیاد خود را تشکیل می دهد و رفته رفته وسعت می بخشد:

·    انسان با توسعه شناخت خویش ضمنا آزادی خود را توسعه می دهد:

·    رویش جنگل انسان به همین دلیل رویشی مبتنی بر آزادی است.

 

·    هگل خواهد گفت:

·    «آزادی درک ضرورت است!»

·    «اختیار شناخت جبر است»، شناخت قوانین و قانونمندی های عینی هستی است. 

·    هرچه شناخت بشری توسعه می یابد، بنی بشر آزادتر می گردد.

·    به عبارت دیگر، خرد و خودمختاری (استقلال نظری و عملی) دست در دست با هم می آیند و می روند.

 

۳

بی دریغ افکنده روی کوه ها دامان

 

·    این دومین خصیصه جنگل انسان است:

·    دامن گستردن بی دریغ بر روی کوه ها.

·    اشاعه سرسبزی، خرمی و زیبائی.

·    سیاوش بدین طریق بر بخشندگی، سازندگی، زیبا سازی و سرسبز سازی بشریت تأکید می ورزد:

·    انسان در قاموس سیاوش نه موجودی مخرب و دگرستیز، بلکه موجود جنگل آسا ست:

·    گسترنده بی دریغ سرسبزی و صفا و صمیمیت و زیبائی است.

 

·    سیاوش ضمنا بر نقش صرفنظرناپذیر انسان اشاره دارد:

·    بدون انسان جهان به بیغوله ای درندشت بدل می شود و از زیبائی و رویش و خرمی بی نصیب می ماند.

·    بدون انسان جامعه و جهانی تشکیل نمی یابد.

 

·    سیاوش عملا دیالک تیک طبیعت و جامعه را به شکل دیالک تیک کوه و جنگل بسط و تعمیم می دهد، جنگل به معنی بشریت مولد، سازنده و بی دریغ بخشنده.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر