۱۴۰۰ آبان ۳۰, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۴۸۰)

خوداندیشی

 شین میم شین

باب اول

در عدل و تدبیر و رأی

حکایت نوزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۴۹ ـ ۵۰)

بخش پنجم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

۱

جوانان شایسته بختور

ز گفتار پیران نپیچند سر

 

معنی تحت اللفظی:

جوانان سعادتمند به اندرز پیران گوش می دهند.

 

سؤال

 

سعدی

 در این بیت شعر،

 دیالک (۱)

 را

 به شکل دیالک تیک پیر و جوان بسط و تعمیم می دهد.

 

جواب

 

سعدی

در این بیت شعر،

دیالک تیک اوتوریته

را

 به شکل دیالک تیک پیر و جوان بسط و تعمیم می دهد و نه تنها نقش تعیین کننده را از آن اوتوریته (پیر) می داند، بلکه دیالک تیک یاد شده را به دوئالیسم همه چیز و هیچ تنزل می دهد.

 

بدین طریق

جوان

 به نوچه، دنباله رو و مطیع اوتوریته (پیر) بدل می شود و خودمختاری، خرد و استقلال عمل و اندیشه خود را از دست می دهد.

 

بدین طریق

رابطه نسل ها به رابطه واره ارباب و بنده تقلیل می یابد و یکسویه می شود.

 

پیر دیگر از جوان نمی آموزد.

 

سؤال

 

این رابطه واره یکسویه را (۲) می نامند.

 

جواب

 

این رابطه واره یکسویه را وابستگی می نامند.

 

اگر این وابستگی منحط و زیانبار، فقط به رابطه پیر و جوان محدود می شد، می شد از سر آن گذشت.

 

این وابستگی تمام شئون جامعه فئودالی را در بر می گیرد

 و

سلسله مراتبی

 از سلول های اولیه جامعه (خانواده ها) تا خدا

 قوام می یابد

که

هیچکس خودمختار، آزاد و مستقل عملی و فکری

 تلقی نمی شود.

 

حتی پادشاه،

به مثابه عالی ترین مقام جامعه فئودالی

بنده خدا

 قلمداد می شود:

سعدی در انتقاد از ظهیر فاریابی و خطاب به او می گوید:

 

مگو:

پای عزت بر افلاک نه

بگو:

روی اخلاص بر خاک نه

 

به درگاه فرمانده ذوالجلال

چو درویش، پیش توانگر، بنال

 

که پروردگارا، توانگر توئی

توانا و درویش پرور توئی!

 

نه کشورگشایم، نه فرمانده ام

یکی از گدایان این درگهم

 

چه برخیزد از دست کردار من

مگر دست لطفت شود یار من.

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸ ـ ۱۰)

 

بدین طریق

 نسل هایی از انسانواره های نوکرصفت

 تربیت می یابند که هنوز هم برای امرار معاش رقت بار خود

 به هر پستی و خواری تن در می دهند.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر