۱۴۰۰ آبان ۲۱, جمعه

مائوئیسم و رسالت تاریخی طبقه کارگر (۵)

[Mao Zedong]   


پروفسور دکتر  رولف ماکس

(۱۹۷۵)

برگردان

شین میم شین

 

فصل اول

ماهیت ضد سوسیالیستی طرح مائوئیستی جامعه

ادامه

 

۳۷

·    گذار از جامعه نیمه فئودال ـ نیمه مستعمره به سوسیالیسم در پیوند محتوایی با خصلت دوران ما ست.

·    یعنی در پیوند محتوایی با گذار گلوبال (تمامارضی، جهانشمول) از سرمایه داری به سوسیالیسم است.

 

  (محتوای دوران ما،  گذار گلوبال (تمامارضی، جهانشمول) از سرمایه داری به سوسیالیسم است.

  مراجعه کنید به دوران در تارنمای دایرة المعارف روشنگری.

  این ضمنا به این دلیل است که بورژوازی، دیگر ظرفیت انقلابی ندارد و به دره بورژوازی واپسین سقوط کرده است.

 یعنی به اتحاد با طبقات اجتماعی برده دار و فئودال رسیده است و به ایدئال های بورژوازی مترقی آغازین پشت کرده است.

  مراجعه کنید به دایرة المعارف فلسفه بورژوایی واپسین  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری.

 مترجم) 

 

۳۸

·    علل مسائل زیر نیز در همین رابطه و پیوند است:

 

الف

·    علت شووینیسم ابر قدرتی مائوئیستی در جهت کسب هژمونی (سرکردگی) در مقابل جنبش  انقلابی جهانی.

 

·    (گرایش هژمونیکی به مثابه ابزار و فرم نمودین شووینیسم ابر قدرتی مائوئیستی)

 

ب

·    علت اینکه مائوئیسم، عناصری از مارکسیسم ـ لنینیسم را و قبل از همه اصطلاحات مارکسیستی ـ لنینیستی را مجزا از ایده بنیادی جهان بینی علمی و مجزا از ایده بنیادی رسالت تاریخی ـ جهانی طبقه کارگر  اخذ کرده است و استراتژی و تاکتیک خود را در لفافه سوسیالیستی و مارکسیستی ـ لنینیستی پرده پوشی و ماستمالی کرده است.

 

پ

·    علت اینکه مائوئیسم، رابطه انگلی (پارازیتر) با مارکسیسم ـ لنینیسم دارد.

 

ت

·    علت اینکه مائوئیسم خود را در چارچوب سازمان سیاسی حزب کمونیست چین رونق بخشیده و شکوفا ساخته است.

 

۳۹

·    پرولتریزاسیون به لحاظ طبقاتی نسبتا ناچیز توسعه یافته در پیوند با فاکتورهای فوق الذکر، زمینه عینی لازم را برای مسئله ی تعیین کننده ی ملی و خودی نسبت به خارجی (بیگانه) در مائوئیسم پدید می آورد. 

 

۴۰

·    این رابطه در مائوئیسم، به مثابه تضاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی جا زده می شود که گویا باید تحت علامت ناسیونالیستی ـ شووینیستی توسط چین حل  شود. 

 

۴۱

·    از این رو، مائوتسه تونگ در کنفرانسی راجع به مسائل مربوط به سیاست خارجی در تاریخ (۱۱. ۹. ۱۹۵۹)، می گوید:

·    «ما باید کل کره ارض را تحت تابعیت خود در آوریم.

·    کل کره ارض باید اوبژکت (موضوع) تلاش های ما باشد.»

·    (کریوزوف، «مائوئیسم و شووینیسم هان بزرگ بورژوازی چین.»

 

۴۲

·    مائوتسه تونگ در سال ۱۹۵۶ گفته بود:

·    «ما باید به لحاظ توسعه فرهنگی، علمی، فنی و صنعتی به اولین کشور در جهان  تبدیل شویم.»

·    (ایضا همانجا) 

 

۴۳

 

·    اینجا طرحی نمودار می گردد که با مارکسیسم ـ لنینیسم به مثابه جهان بینی علمی طبقه کارگر بین المللی، بیگانه است و به لحاظ محتوایش، به لحاظ طبقاتی خنثی است و سمت و سوی قدرت طلبانه دارد. 

 

۴۴

·    اینجا اما همزمان از موضعی پرده برمی افتد که با قوانین اساسی «مانیفست حزب کمونیست» تضاد اصولی دارد:

·    در مانیفست آمده است که مشخصه کمونیست ها این است که «در مبارزات ملی مختلف پرولتاریا منافع مشترک و مستقل از ناسیونالیته (ملیت) پرولتاریا را ارجحیت می بخشند و جامه عمل می پوشانند.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۴، ۱۹۷۴، ص ۴۷۴)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر