فصل اول
خصلت عام استالینیسم
ادامه
۸
· علاوه بر آن، برای تضمین نهادین حاکمیت، فرم های دیگر نیز وجود دارند.
· مثلا فرم های حقوقی، نظامی، سیاسی ـ عام و غیره.
۹
· پایه قدرت می تواند حاکمیت اجتماعی باشد.
۱۰
· قدرت می تواند از حاکمیت اجتماعی منشق شده باشد و یا بدون حاکمیت اجتماعی برقرار شود.
· (مثلا «قدرت» و به طور کلی، اوتوریته پدر در خانواده، نه بر حاکمیت استوار می شود و نه در خدمت برخورداری اجتماعی است.)
۱۱
· حاکمیت، مشخص کننده یک مناسبت بنیادی اجتماعی است.
۱۲
· قدرت ـ اما بر عکس ـ در عرصه روابط اجتماعی عمل می کند.
۱۳
· حاکمیت از آن نظام اجتماعی است.
۱۴
· اعمال قدرت (حکومت، مترجم) از آن قانون اساسی جامعه است.
· از آن بخشی از نظام اجتماعی است که آگاهانه تشکیل یافته است.
۱۵
· بنابرین، حاکمیت یک واقعیت امر اجتماعی ـ اقتصادی بنیادی است و نه یک واقعیت امر سیاسی.
۱۶
· تنها به لحاظ هدف اجتماعی عام، که استفاده از وسایل سیاسی قدرت و دیگر وسایل در خدمت آن قرار دارند، می توان گفت که آیا فرم های اعمال قدرت (حکومت) حاوی خصلت حاکمیتی اند و یا نه.
۱۷
· این یکی از نواقص شرم انگیز و زیانبار جامعه شناسی سیاسی کنونی است که درک روشنی (مفهوم روشنی) از حاکمیت ندارد.
· مفهومی که از عناصر متشکله آن محسوب می شود.
۱۸
· از این رو ست، که قادر به تمیز محتوای ماهوی یک جامعه از تصویر نمودین آن نمی شود.
(ورنر هوفمن در این حکم ـ بسان مارکس ـ به ترکیب دو جفت مقوله دیالک تیکی مبادرت می ورزد.
او از ترکیب مقولات محتوا و ماهیت، مقوله محتوای ماهوی را می سازد و از ترکیب مقولات فرم و نمود، فرم نمودین و یا تصویر نمودین را.
مراجعه کنید
به
دیالک تیک فرم نمودین ـ محتوای ماهوی
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری.
مترجم
۱۹
· اغلب سوء تفاهم های مربوط به خودویژگی کشورهای نوع شوروی می تواند به سبب عدم شناخت معیار ماهوی تمیز نظام های اجتماعی صورت گیرند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر