پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان
· اگر چه در فلسفه یونان باستان، اصل هویت به طور صریح فرمولبندی نشده، اما علیرغم آن می توان نظریات ماهیتا متفاوتی را در باره مفهوم هویت پیدا کرد:
۱
هراکلیت
(۵۵۰ ـ ۴۸۰ ق. م.)
فیلسوف ماقبل سقراطی یونان
· هراکلیت هویت را به شرح زیر تلقی می کرد:
۱
· به مثابه وحدت دو شقه
۲
· به مثابه هویتی که آبستن تفاوت است.
۳
· به مثابه هویت متحرک و تضادمند.
۲
پارمنیدس
· پارمنیدس ـ بر خلاف هراکلیت ـ تنها به وجود «وجود لایتغیری» باور دارد که حاوی مشخصات زیر است:
۱
· ابدی است.
۲
· مطلق و عاری از تفاوت است.
۳
· در هویت (یکسانی) با خویشتن خویش است.
۴
· شدن به نظر پارمنیدس به معنی امکان ناپذیری توسعه است.
۳
ارسطو
(۳۸۴ ـ ۳۳۲ ق. م.)
۱
· ارسطو جنبه منطقی هویت را عمده می کند:
· او بر بنیان اصل منطقی قانون تناقض ممنوع، شرط ضرور تفکر درست را در آن می داند که هر مفهوم موجود در هر قضاوت و یا استنتاج تنها به معنی واحدی و یا به معنی ثابتی مورد استفده قرار گیرد.
· (این نقطه نظر ارسطو خیلی اندیشیده، سنجیده و رهگشا ست. مترجم)
· (قانون تناقض ممنوع، به قانون منطق صوری اطلاق می شود که ارسطو فرمولبندی کرده و بنا بر آن، احکام متناقض نمی توانند حقیقی باشند.
· «حکم الف و نفی آن نمی توانند هر دو همزمان حقیقی باشند.»
· مثال:
· حسن سیاه پوست است.
· حسن سفید پوست است. مترجم)
· مراجعه کنید به قانون تناقض ممنوع
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر