هیئت تحریریه کلکتیو
برگردان
۱۰
· در هم تنیدگی متقابل سرمایه صنعتی با سرمایه بانکی و یا مالی، شالوده اقتصادی لازم برای تشکیل اولیگارشی مالی است که اقتصاد را تحت سلطه خود دارد و نفوذ تعیین کننده ای بر سیاست و دولت کاپیتالیستی اعمال می کند.
· مراجعه کنید به سرمایه مالی
۱۱
· مبنا و معیار برای حق رأی در شرکت سهامی، داشتن سهام است.
۱۲
· سهام داری هر چه پهناورتر باشد، یعنی هر چه بیشتر سهام داران کوچک شرکت داشته باشند (سهام خلقی)، نقش سهام در تسلط سهامداران بزرگ بر شرکت سهامی به همان اندازه ناچیزتر می گردد.
· مراجعه کنید به سهام خلقی
۱۳
· بانک ها نفوذ خود را بر شرکت های سهامی با سرمایه گذاری مستقیم و با حق رأی تام الاختیار اعمال می کنند.
۱۴
· ارگان های شرکت های سهامی به شرح زیرند:
الف
· گردهمایی اصلی سهامداران برای تصمیمگیری صوری راجع به تقسیم سود سهام، انباشت، پس انداز، افزایش سرمایه و غیره
ب
· شورای نظارت که توسط گردهمایی اصلی انتخاب می شود و ارگان کنترل شرکت های سهامی است.
پ
· شورای ریاست شرکت سهامی که توسط شورای نظارت انتخاب می شود و ارگان مدیریت و ریاست شرکت سهامی است.
ت
· رئیس ارگان مدیریت قاعدتا رئیس و یا مدیر اصلی شرکت سهامی است.
۱۵
· فرم شرکت سهامی در کشورهای سوسیالیستی برای مرزبندی حقوقی ـ قضایی بین المللی شرکت مشترک مؤسسات اقتصادی (شرکت سهامی شوروی ـ المانی ویسموت که اورانیوم استخراج می کرد) و یا برای تحدید موضع از جنبه بین المللی (مثلا شرکت سهامی تجارت خارجی آلمان) انتخاب می شود.
۱۶
· شرکت سهامی در کشورهای سوسیالیستی با شرکت سهامی در کشورهای کاپیتالیستی تفاوت اساسی دارد.
· برای اینکه سهامداران عمدتا کارخانجات و نهادهای دولتی اند و تصاحب جامعتی تضمین شده است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر