۱۳۹۹ آبان ۲۱, چهارشنبه

درنگی در سخنانی از این و آن (۲)

عکس زیبا

منبع:

به رنگ آرامش

درنگی

از

ربابه نون


فروغ فرخزاد

۱
دلت را بتکان

اشتباهاتت وقتی افتاد روی زمیـن

بگذار همانجا بماند. 

فروغ در این جمله،

دل 

را

به

مثلا

 سفره، 

تشبیه کرده است.

سفره ای که حاوی خرده های نان و غذا و غیره است.

یا 

به

 پتو و پرده و پارچه و پالان

 تشبیه کرده است

که

با گذشت زمان گرد و غبار و چرک و کثافت بر آن نشسته است.

 

شعر فروغ

شعر ناب بی غل و غش نیست.

برای اینکه فروغ فقط شاعر نیست.

 

 فروغ 

شاعر و فیلسوف همزمان

است.


شعر فروغ

شعری فلسفی است.

یعنی

در

شعر فروغ

شناخت هنری دست در دست با شناخت فلسفی 

می رود.

غنای خارق العاده شعر فروغ

از این رو ست.


۲

دلت را بتکان

اشتباهاتت وقتی افتاد روی زمیـن

بگذار همانجا بماند.

همانطور که خرده های نان و گرد و غبار تکانده شده از سفره و پتو و پرده و پالان

به حال خود گذاشته می شوند،

اشتباهات تکانده شده از سفره دل نیز باید به حال خود گذاشته شوند.

سؤال این است 

که 

منظور فروغ از دل چیست 

که

 مخزن اشتباهات صاحبدل

 است؟

 

دل یکی از معروف ترین و ضمنا مبهم ترین و تعریف نشده ترین مفاهیم هنری و توده ای است.

چه بسا دل با قلب یکسان تلقی می شود.

گاهی هم با معده و شکم.

 

قلب و معده و شکم 

اما

  مخزن اشتباهات آدمیان که نیستند.

 

پس منظور فروغ از دل چیست؟

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر