۱۳۹۹ اردیبهشت ۱۲, جمعه

ایرانیان در آیینه این و آن (۹)


منبع:
وال فیسبوک هلن پطروسیان

تأملی
از
ربابه نون
 
۱
ایرانیان
در هر حال
منافع شخصی خود
را
ارجح بر منافع ملی و عمومی
می دانند.
 
دانشگاه مسکو
باید
دانش کاه
باشد
تا
چنین دکتر کودنی بیرون دهد.
شاید از یک میلیون مردم شناس در جهان
احدی به این نتیجه خرکی نرسیده باشد.
 
اولا
در ایران و در خیلی از کشورک های خاورمیانه
ملت به معنی واقعی کلمه
هنوز
تشکیل نشده است
تا
ایرانیان
منافع شخصی خود
را
ارجح بر منافع ملی و عمومی
بدانند.
 
 دلیل این فلاکت این است
که
معمار ملت
یعنی
بورژوازی کشور
طبقه ای ضد ملی و ضد خلقی و ضد پیشرفت اجتماعی و ضد عقلی است.
 
هسته سانترال بورژوازی ایران
را
بورژوازی تجاری
تشکیل می دهد
که
قشری کثیف و سفیه و وقیح و بی همه چیز
است.
 
این همان قشر از بورژوازی ایران بوده است
که
به
قول واسیلی یان
مؤلف رمان چنگیزخان
همه اسرار استراتژیکی کشور
را
در اختیار خان مغول قرار داده است
و
زمینه را برای تسخیر و تخریب کشور
فراهم آورده است.
 
همین قشر بورژوازی کثافت
سرسخت ترین دشمن انقلاب ضد فئودالی سفید
بوده
است.
 
توله های همین بورژوازی
چریک فدایی خر و مجاهد جولیانی عنتر و دیمدام و لیملام ابتر
بوده اند.
 
همین بورژوازی
پس از پیروزی عنگلاب اسلامی
روی کار آمده است
و
بر
سر تا پای کشور
لولهنگ برداشته است
و
مردم
را
به 
توپ و تفنگ بسته است.
 
۲
ایرانیان
در هر حال
منافع شخصی خود
را
ارجح بر منافع ملی و عمومی
می دانند.
 
دلیل دیگر بر خرافی و غیرواقعی بودن این ادعای حریف
این
است
که
سکنه این سامان بی سامان
فاقد زبان واحدند.
 
سکنه این کشور
به
دهها لهجه
«سخن» می گویند.

اقوام مختلف این کشور
عاجز از فهم زبان یکدیگرند.
 
«زبان» مشترک سکنه این کشور
عربی
است.
عربی
زبان قرآن کریم
است.
 
ولی
حتی
یک در صد سکنه این سامان
قادر به فهم همین زبان مشترک هم نیست.
 
فقط
طوطی وش
به این زبان نماز می خوانند و یا ضجه می زنند.
 
یکی از مهم ترین دلایل عقب ماندگی وحشت انگیز این سامان
همین است.
 
اکثریت مردم این کشور
را
آذری ها
تشکیل می دهند
که
نه
زبان خاص خود
را
می دانند
و
نه
زبان فارسی
(زبان رسمی رایج در کشور)
را.

چگونه می توان ادعا کرد
که
ایرانیان
در هر حال
منافع شخصی خود
را
ارجح بر منافع ملی و عمومی
می دانند.
 
پیش شرط ترجیح دادن منافع شخصی بر منافع ملی و عمومی
اولا
وجود ملت واحد و تشکیل شعور ملی
است.
 
ثانیا
کسب لیاقت تفکر و شناخت است.
 
ایران
نه
جامعه
بلکه
طویله است.
 
سکنه متردد، متزلزل و متشتت این کشور
توان درک منافع شخصی خود
را
حتی
ندارند.
 
اینها
جماعتی
ساده لوح، خوش خیال و وحشی و خوشباورند.
 
عاجز از تمیز دوست از دشمن اند.
 
چه بسا
تشنه به خون یکدیگرند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر