۱۳۹۶ آذر ۱۴, سه‌شنبه

سیری در شعری از معینی کرمانشاهی (۹)

 
رحیم معینی کرمانشاهی
(۱۳۰۱ ـ ۱۳۹۴) 
  نقاش، روزنامه‌ نگار، نویسنده، شاعر و تصنیف سرا
 
ویرایش و تحلیل
از
میمحا نجار
 
۱
راحت خویشتن از دست قضا می جوئیم
تشنه لب بر سر این برکۀ شوریم
هنوز
 
معنی تحت اللفظی:
آسایش خود
را
از 
دست قضا
می جوییم.
 
قضا
اما
چشمه شوری
است
و
آبش
به 
درد آشامیدن
نمی خورد.
 
به همین دلیل 
تشنه لب مانده ایم.
 
برای درک منظور شاعر
باید
تعریفی از مفهوم قضا به دست آورد.
 
۲
 
راحت خویشتن از دست قضا می جوئیم
تشنه لب بر سر این برکۀ شوریم
هنوز
 
 
 
غروی و مهدی بازرگان
 
 سید محمد جواد غروی 
 می‌ گوید: 
قضا
 به معنای حکم ازلی ثابت در قانون عالم است 
و معلولات و اسباب و مسبباتی است 
که
 تغییر نمی‌پذیرد
 و
 قدر 
تعین قضاء ازلی در اندازه‌ ای معین است 
که 
در اختیار آدم است.
 بنا براین
 قضاء حتمی است
 و
 قدر به اختیار انسان موکول شده‌ است.
 
این تعریف کج و کوله غروی
از
 قضا و قدر
 به چه معنی است؟
 
۳
قضا
 به معنای حکم ازلی ثابت در قانون عالم است 
و معلولات و اسباب و مسبباتی است 
که
 تغییر نمی‌پذیرد
 
قضای کذایی
از
دید غروی
حکمی الهی
 است.
 
حکم 
چیست؟
 
حکم
محتوای هر جمله
 است.
 
رابطه حکم با جمله
همان
رابطه خنجر با غلاف است.
 
رابطه مفهوم با واژه هم از همین قرار است:
مفهوم
محتوای واژه است.
 
مفهوم
نتیجه تجرید چیزهای مادی و مشخص معینی است.
 
مفهوم درخت
نتیجه تجرید سرو و صنوبر و بید و بید مشک و غیره است.
 
مفهوم درخت
در فرم های متفاوت جامه کلام می پوشد:
آغاج
شجر
درخت
تری
باوم
و
غیره
 
مفهوم و حکم
چیزهای سوبژکتیو و انتزاعی و یا مجرد
 اند.
 
فقط در ذهن آدمی وجود دارند.
 
یعنی
فقط در عالم ارواح وجود دارند.
 
۴
قضا
 به معنای حکم ازلی ثابت در قانون عالم است 
و معلولات و اسباب و مسبباتی است 
که
 تغییر نمی‌پذیرد
 
قضا
از
 دید غروی
جمله ای است،
که
خدا
بر زبان رانده است.
 
این خرافه غروی
مبتنی بر جزم «کن، فیکون» است.
 
 
کُن فیکون 
(به معنای باش، پس می‌شود) 
عبارت مشهوری است که چندین بار در قرآن به کار رفته‌ است. 
 یعنی اراده ی بودنش را کردیم و به وجود آمد.
 
بنا بر این خرافه،
خدا حکم صادر کرده 
و 
آتش 
خصلت سوزانندگی کسب کرده است
و
زلزله
خصلت لرزانندگی.
 
این جفنگ 
به چه معنی است؟
 
۵
قضا
 به معنای حکم ازلی ثابت در قانون عالم است 
 
این به معنی انکار عینیت و قانونیت چیزها ست.
 
این
اولا
بدان معنی است
که
چند و چون همه چیز هستی
وابسته به اراده خدای کذایی است.
 
اگر اتم حاوی تعداد معینی پروتون در هسته
و
به همان میزان
الکترون در پوسته است،
دلیلش اراده الهی است.
 
خدای کذایی گفته:
«کن» 
(تعداد معینی پروتون در هسته و الکترون در پوسته)
و
 شده است.
(فیکون)
 
اگر خدا اراده نکرده بود،
آتش چیزی شبیه چلو کباب می شد
که
در سفره بگذاری و نوش جان کنی
و
یا
چلوکباب
چیزی سوزاننده می شد
که
نزدیک شدن بدان، همان
و
دود از دودمان آدم بر آمدن، همان.
 
۶
قضا
 به معنای حکم ازلی ثابت در قانون عالم است 
 
این حکم الهی
از 
دید غروی
هم
ازلی
است،
هم
ثابت.
 
غروی صفاتی را به جمله ای نسبت می دهد که تصورش حتی محال است:
جمله ازلی 
یعنی چه؟
 
از دید غروی
جملات 
را
می توان به دو دسته طبقه بندی کرد:
 
الف
جملات ازلی
 
ب
جملات ابدی
 
حالا
باید خر آورد  و خورجینی مملو از خیال آورد
و
به ترفند تخیل
جملات ازلی را از جملات ابدی تمیز داد.

این
هنوز چیزی نیست.
 
از دید غروی
جملات 
را
می توان به جملات ثابت و متغیر طبقه بندی کرد:
 
حالا
باید از غروی پرسید:
اگر خدای کذایی
جملات متغیر بر زبان می راند، 
به عوض تشکیل قضا
چه چیزی تشکیل  می شد؟
 
۷
قضا
 به معنای حکم ازلی ثابت در قانون عالم است 
و معلولات و اسباب و مسبباتی است 
که
 تغییر نمی‌پذیرد.
 
قانون
به چه معنی است؟
 
  قانون به پیوند  عینی، ضرور، عام و ماهوی موجود میان چیزها، واقعیات امور، روندها و غیره ی طبیعت، جامعه و تفکر اطلاق می شود
 که مشخصه اش 
(مشخصه پیوند یاد شده)
 ثبات نسبی و تکرار، تحت شرایط یکسان و واحد است.  
 
اولا
در عالم کذایی
نه، یک قانون،
بلکه میلیاردها قانون وجود دارد.
 
ثانیا 
حکم ازلی و ثابت
در
قانون عالم 
به چه معنی است؟
 
یکی از قوانین معروف
قانون دیالک تیکی جذب و دفع
 است:
هر موجود زنده
از نبات تا جانور
باید 
بنا بر این قانون دیالک تیکی
چیز مفیدی از محیط زیست را از آن خود کند
(جذب)
و
پس از هضم و جذب بخشی از آن چیز،
ما بقی
را
به صور مختلف
به محیط زیست پس دهد. 
(دفع)
 
قضا
از دید غروی
عبارت است 
از
حکم ازلی و ثابت خدا در این قانون عالم.
 
حالا 
باید 
یلی از عالم غیب برون آید
و
جمله ازلی و ثابت الهی
را
در این قانون عالم نشان آدم دهد.
 
سؤال
این است
که
چرا
کسی
این لاطائلات آیات عظام را به چالش نکشیده و نمی کشد؟
 
۸
قضا
 به معنای حکم ازلی ثابت در قانون عالم است 
و معلولات و اسباب و مسبباتی است 
که
 تغییر نمی‌ پذیرد.
 
قضا
از دید غروی 
هم
علت 
(اراده و حکم الهی)
است
و
هم 
معلول.
 
اراده الهی
معلول چیست؟
 
مگر قرار نبود
که
خدا
علت العلل باشد؟
 
یعنی علتی باشد که معلول علتی نباشد؟
 
قضا
(اراده و یا حکم الهی)
از دید غروی
معلول که چه عرض کنند،
معلولات 
است.
 
۹
قضا
 به معنای حکم ازلی ثابت در قانون عالم است 
و معلولات و اسباب و مسبباتی است 
که
 تغییر نمی‌پذیرد.
 
قضای کذایی
علاوه بر معلول بودن،
هم اسباب است و هم مسببات.

اسباب
جمع سبب است.

مسبب
به معنی سبب ساز است.

قضا
بدین طریق
هم وسیله است و هم وسیله ساز.

قضای کذایی
که جمله ای الهی بود،
به
 صورت دیالک تیکی
از
علت و معلولات (؟)
از 
سویی
و
به
 صورت دیالک تیکی
از
اسباب و مسببات
(وسایل و وسایل سازان)
از
سوی دیگر
در می آید.
 
این
هنوز چیزی نیست.
 
۱۰
قضا
 به معنای حکم ازلی ثابت در قانون عالم است 
و معلولات و اسباب و مسبباتی است 
که
 تغییر نمی‌پذیرد.
 
چیز این است 
که
قضا
به مثابه دیالک تیکی از علت و معلولات و اسباب و مسببات
لایتغیر
 است.
 
همیشه همان است
و
همیشه همان خواهد بود.
 
عجب دیالک تیکی!
 
ادامه دارد.
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر