چند شعر دیگر
با سپاس از
مسعود
7
·
یک مرد،
·
مردِ مردان،
·
مردِ «هزار مرد»
·
بر خاکِ سرد
·
از پشت، دشنه ای میانهٔ شانه!
·
و باز هم،
·
تکرار اعتماد بُد، رُستم.
8
·
پرنده ای که تو هستی،
·
پرنده ای که منم،
·
گریختند چو دروازهٔ قفس بشکست.
·
حکایتِ دو پرنده
·
دو بانگ
·
دو آواز،
·
سپس به یادنامهٔ «روزی ز روزها» پیوست.
·
به فضلِ عقل
·
پرنده ای که تو هستی،
·
هنوز آزاد است.
·
به جرمِ خامی، اما
·
پرنده ای که منم
·
باز، بندیِ قفس است.
9
نبرده
یعنی نبرد آزموده
دلاور
·
اهل هجوم نیستی،
·
با این دو دل به چلهٔ نشستن،
·
با بار آبگینهٔ ایمان،
·
لاف «شهیدِ زنده» به خود بستن.
·
امروز روز مرغدلان نیست،
·
هنگامه ای است
·
هنگامه شکستن سنگ است،
·
جنگ است.
·
جنگ است،
·
اینک،
·
جز بی دل نَبَرده
·
- نه
برده -
·
در این سیاهه، سایهٔ سهو است.
ادامه دارد.
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر