نظر ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻢ ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ
راجع به ایرانیان
ویرایش
و تحلیل از
ربابه
نون
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥﺷﻤﺎ ﻓﻘﻂ ﺩﺭﭘﯽ
ﺗﻼﻓﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﻭﺩﺭﻗﺒﺎﻝ ﯾﮏ ﺳﻔﺮﻩ
ﺳﻔﺮﻩ ﺍﯼ
ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﮐﺎﺩﻭ ﮐﺎﺩﻭﯾﯽ
ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﮐﺎﺩﻭ ﮐﺎﺩﻭﯾﯽ
·
همانطور که ذکرش گذشت، فرمالیسم هم
عرصه اندیشه را عمیقا اشغال کرده، هم عرصه عمل را و هم عرصه تفکر (تئوری شناخت)
را:
ب
فرمالیسم در عرصه تفکر
(تئوری شناخت)
·
معیار صحت و سقم ادعا، اندیشه و
نظر از دیرباز، یعنی حتی از ظلمات قرون وسطی، تجربه، آزمون، آزمایش، عمل و به
عبارت دقیق تر، پراتیک بوده است.
·
تعیین حقیقت و بطلان هر ادعا و
اندیشه و نظر در دیالک تیک اندیشه و عمل، تئوری و پراتیک صورت گرفته و می گیرد و
باید هم صورت گیرد.
·
حتی خواجه خردستیز شیراز به این
معیار و ملاک و محک رسیده بود:
1
بس
تجربه کردیم در این دیر مکافات
با
دردکشان هر که درافتاد، برافتاد
·
معنی تحت اللفظی:
·
در این دنیا بارها و بارها تجربه
کرده ایم:
·
هر کس با میخواران در افتد، برمی
افتد.
·
خواجه در این بیت، تجربه را معیار
و ملاک و محک صحت و سقم ادعا، اندیشه و نظر می داند:
·
بزعم خواجه، تجربه مطمئن ترین
معیار برای تعیین صحت و سقم نظر است.
·
به تجربه بارها ثابت شده که هر کس
سر دشمنی با میخواران داشته باشد، شکست می خورد.
2
خوش
بود گر محک تجربه
آید به میان
تا
سیه روی شود هر که در او غش باشد
·
معنی تحت اللفظی:
·
خوش خواهد بود، اگر محک تجربه مورد
استفاده قرار گیرد.
·
در آن صورت هر کس غل و غش داشته
باشد، سیاه رو و رسوا خواهد شد.
·
خواجه در این بیت، نه ادعا و
اندیشه و نظر را، بلکه ماهیت و ذات و باطن آدم ها را با استفاده از محک تجربه
تعیین می کند.
·
منظور خواجه در این بیت، این است
که برای تعیین ماهیت و ذات و باطن هر کس باید او را مورد آزمون و آزمایش و امتحان
قرار داد.
3
ز
آستین طبیبان هزار خون بچکد
گر
ام ـ به
تجربه ـ
دستی نهند بر دل ریش
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر اطبا برای معاینه من، دست بر
دل مجروحم نهند، از آستین شان هزاران قطره از خون خواهد چکید.
·
خواجه در این بیت نیز تجربه را به
عنوان وسیله ای برای پی بردن به حال بیمار تعیین می کند.
·
یعنی تجربه را به معنی طرز معاینه
بیمار معرفی می کند.
4
در
خلوص من ات ار هست شکی تجربه
کن
کس
عیار زر خالص نشناسد چو محک
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر در درجه اخلاص من تردید داری،
مرا مورد آزمایش تجربی قرار بده.
·
چون عیار طلا را هیچکس و هیچ چیز،
بهتر از محک تعیین نمی کند.
·
خواجه در این بیت، تجربه را همطراز
با محک می داند.
·
حق هم دارد.
5
«پیران
سخن ز تجربه گویند»، گفتمت
هان
ای پسر که پیر شوی، پند گوش کن
·
معنی تحت اللفظی:
·
من به تو گفتم:
·
«سخن پیران تقطیر تجربه است.»
·
عمر درازی داشته باشی، پسرم پند
گوش کند.
·
خواجه در این بیت نیز تجربه را به
مثابه معیار صحت و سقم نظر می داند:
·
نظر درست و حقیقی، به زعم خواجه
نظری است که منتج از تجربه باشد.
·
خواجه در این بیت، تجربه را منبع و
منشاء دانش تجربی می داند.
·
چون پیران گنجینه ای از تجارب در
اختیار دارند، پس دارای دانش تجربی ارزشمندی اند که در فرم اندرز منتقل می شود،
ضمنا حقیقی است و قابل شنیدن است.
6
پدر
تجربه ای دل تویی آخر ز چه روی
طمع
مهر و وفا زین پسران میداری
·
معنی تحت اللفظی:
·
برادر، تو پدر تجربه هستی.
·
آخر به چه دلیلی از پسران انتظار
مهر و محبت داری.
·
خواجه در این بیت، بر اساس تجارب
عینی افراد بشری، از یکجانبگی رابطه مادر ـ پدر با پسر پرده برمی دارد:
·
تجربه به عنوان محک صحت و سقم ادعا
و اندیشه و قضاوت و نظر، اثبات کرده که انتظار محبت از فرزند بیهوده است.
7
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥﺷﻤﺎ ﻓﻘﻂ ﺩﺭﭘﯽ
ﺗﻼﻓﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﻭﺩﺭﻗﺒﺎﻝ ﯾﮏ ﺳﻔﺮﻩ
ﺳﻔﺮﻩ ﺍﯼ
ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﮐﺎﺩﻭ ﮐﺎﺩﻭﯾﯽ
ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﮐﺎﺩﻭ ﮐﺎﺩﻭﯾﯽ
·
اکنون دیری است که جای تجربه (عمل،
آزمون، آزمایش، پراتیک) را چیزهای فرمال گرفته اند.
·
هر کس نظری بر دور و بر خود
بیندازد، متوجه خواهد شد که فرم چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای جامعه جای
تجربه را گرفته است و به معیار تعیین بی چون و چرای صحت و سقم هر ادعا و اندیشه و
نظر و حتی و حسن و عیب هر چیز مادی دیگر ارتقا یافته است.
·
ما این پدیده را فرمالیسم معرفتی ـ
نظری (فرمالیسم در تئوری شناخت) می نامیم:
·
اکنون به چند مثال ناقابل که
تصادفا به ذهن مان می رسند، قناعت می ورزیم:
1
·
اگر کسی سری به فروشگاه های واقعی
و یا مجازی (رسانه ای، انترنتی) بزند، متوجه معرفی بلوز و کفش و جوراب و دامن و کت
و شلوار و غیره با استفاده از دختر و یا پسر زیباروئی در محیط دلگشا و زیبائی
خواهد شد.
·
مشتری فقط کالا را نمی بیند.
·
مشتری حتی ـ قبل از همه ـ به فرم
کالا نمی اندیشد، چه رسد به محتوای آن.
·
مشتری واله اندام اروتیکی و سکسی مدل
زن و یا نر می شود.
·
در این جور موارد، عقل اندیشنده
تصمیم نمی گیرد، بلکه غریزه و روانشناسی مشتری تصمیم می گیرد.
·
یعنی معیار حسن و عیب کالا چیزی
فرمال می گردد.
·
این چیزی جز فرمالیسم معرفتی ـ
نظری نیست.
·
این چیزی جز مانی پولاسیون شناخت مشتری
و یا قوه تمیز مشتری نیست.
·
این چیزی جز عوامفریبی نیست.
2
·
در دوره بحرانی جامعه در اواخر
حکومت شاه، آوانتوریسم چپ و راست در فرم های فوندامنتالیستی، فاشیستی، مذهبی، شبه کمونیستی
مد می شود.
·
جاذبه این جریانات آوانتوریستی نه
در ماهیت طبقاتی و محتوای نظری آنها، بلکه در عناصر فرمال بوده است:
الف
·
در انفجار نارنجک در مشت بوده است.
·
این کرد و کار کاری مطلقا ایراسیونالیستی
و یا ضد عقلی است، ولی در سنت و «فرهنگ» فئودالی، قهرمانانه و جذاب است.
ب
·
در اسطوره سازی خیال پردازانه بوده
است:
·
مقاومت قربانیان در زیر شکنجه چنان
اغراق آمیز تبیین می یافت که هر خردمندی
از خود می پرسید:
·
مگر این آدم اعصاب ندارد؟
·
مگر آدم ماشینی است؟
ت
·
ببرکت این شورانگیزی اسطوره ای ـ
افسانه ای ماهیت طبقاتی مبارز و گروه و حزب و سازمان مربوطه و محتوای خط مشی سیاسی
آن بکلی فراموش می گشت.
پ
·
این چیزی جز فرمالیسم معرفتی ـ
نظری نبوده است که فرم موثری از عوامفریبی است.
·
امروزه دار و دسته های فاشیستی و شبه
فاشیستی و فوندامنتالیستی نیز از همین فرمالیسم بیشترین بهره برداری را می کنند.
·
آن سان که بمب بر کمر بستن و در
جائی منفجر کردن آن و تکه تکه شدن آسانتر از خوردن آب جلوه گر می شود.
·
نقش ایراسیونالیستی فرمالیسم معرفتی
ـ نظری اکنون بهتر از هر جای دیگر آشکار می گردد.
پ
·
آیت الله طالقانی در مجلس جمهوری
اسلامی به جای نشستن در صندلی، روی زمین می نشیند.
·
شاید نیت بدی نداشته باشد.
·
ولی از همین متمایز سازی فرمال
خویش وجهه ای در افکار مفلوج عمومی برای خود کسب می کند.
·
کسی تحت فشار پسیکولوژیکی این
فرمالیسم معرفتی ـ نظری دیگر نمی اندیشد که چه فرق خواهد داشت اگر او در صندلی
بنشیند و قانون معینی را تصویب کند و یا در گوشه ای چمباتمه زند و همین قانون را
تصویب کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر