۱۳۹۴ دی ۱۲, شنبه

راه «توده» و جهان «بینی» اش (2)

محورهای یازده گانه سیاست حزب توده ایران 
در برابر جمهوری اسلامی
سرچشمه: 
(راه توده)   

ویرایش و تحلیل از 
مسعود بهبودی

این سیاست از دل این حوادث و جلوگیری از آنها بیرون آمد.
نشان دادن پایگاه‌ ها و اندیشه‌ های متفاوت نیروهای مذهبی و بویژه روحانیت ایران
 که به قدرت حکومتی دست یافته بود   
و هشدار به مترقی ‌ترین بخش این روحانیت که گرفتار خام خیالی و خواب خرگوشی باقی نمانده 
و از این توهم که ریش و تسبیح و نماز و صلوات چهار رکن وحدت است، پرهیز کند.

·        بین این دو جمله کمترین پیوند منطقی و معنوی به چشم نمی خورد.

·        ظاهرا منظور مؤلف، توضیح سیاست حزب توده بوده است:


1
نشان دادن پایگاه‌ ها و اندیشه‌ های متفاوت نیروهای مذهبی

·        یکی از سیاست های حزب توده از دید راه «توده»، نشان دادن پایگاه نیروهای مذهبی بوده است.
·        می توان حتی قسم خورد که مؤلف معنی پایگاه را نمی داند.
·        اگر می دانست، نه از پایگاه ها، بلکه از پایگاه طبقاتی هر کدام از نیروهای مذهبی سخن می گفت.

·        در اینکه حزب توده از پایگاه طبقاتی نیروهای مذهبی و غیره کمترین اطلاعی نداشت، کمترین تردیدی نیست.
·        بعد در روند تحلیل این مطلب بدان برمی گردیم.


2
نشان دادن پایگاه‌ ها و اندیشه‌ های متفاوت نیروهای مذهبی

·        دومین سیاست حزب توده نشان دادن اندیشه های نیروهای مذهبی بوده است.
·        ما تاکنون از حزب توده در زمینه اندیشه های احزاب و سازمان ها و گروه ها و شخصیت های سیاسی و مذهبی کشور عه «هورا» چیز به درد بخوری ندیده ایم.


3
نشان دادن پایگاه‌ ها و اندیشه‌ های متفاوت نیروهای مذهبی و بویژه روحانیت ایران 
که به قدرت حکومتی دست یافته بود  

·        سومین سیاست حزب توده نشان دادن پایگاه و اندیشه روحانیت ایران بود که به قدرت رسیده بود.

·        خوب پایگاه و اندیشه دار و دسته خمینی چه بوده است؟  


4
و هشدار به مترقی ‌ترین بخش این روحانیت که گرفتار خام خیالی و خواب خرگوشی باقی نمانده 
و از این توهم که ریش و تسبیح و نماز و صلوات چهار رکن وحدت است، پرهیز کند.

·        چهارمین سیاست حزب توده، دادن هشدار به مترقی ترین بخش این روحانیت بود.

·        کدام روحانیت؟

·        روحانیت تحت رهبری خمینی؟

·        مترقی ترین بخش این روحانیت از چه قرار بوده است؟

·        نمایندگان این بخش از روحانیت کی ها بوده اند؟


5
جلال و پدرش 

و هشدار به مترقی ‌ترین بخش این روحانیت که گرفتار خام خیالی و خواب خرگوشی باقی نمانده
و از این توهم که ریش و تسبیح و نماز و صلوات چهار رکن وحدت است، پرهیز کند.

·        محتوای هشدار حزب توده به مترقی ترین بخش این روحانیت شنیدنی است:

گرفتار خام خیالی و خواب خرگوشی باقی نمانده
و از این توهم که ریش و تسبیح و نماز و صلوات
چهار رکن وحدت است،
پرهیز کند.

·        این هشدار حزب توده به مترقی ترین بخش روحانیت نبوده است.

·        از مؤلف خیالپرداز چه پنهان که این نوسازی مذهب تشیع توسط خمینی و آیت الله زاده هائی از قبیل  جلال آل عبا بوده است.

·        این ضمنا قابل قیاس با هشدارهای فریدریش نیچه به بورژوازی واپسین بوده است.

·        این به معنی تشویق و تهییج ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی به باز ستاندن مواضع از دست رفته در جریان انقلاب بورژوائی سفید بوده است.

·        رهنمود جلال آل عبا به روحانیت شیعه تشکیل حکومتی شبیه واتیکان بوده است.
·        همان هم ـ کم و بیش ـ تشکیل شده است.

6
از سوی دیگر، در برابر چپ روی‌ های خانمان براندازی است که با اعلام حکومت محلی در آمل، شوراها در ‌ترکمن صحرا و گنبد، ماجراهائی ‌های نظامی در کردستان  و سرانجام اعلام جنگ مسلحانه از سوی مجاهدین خلق و انواع انفجارها و ‌‌ترورها که سمت و سوی انقلاب ایران را این هر دو غفلت دگرگون کرد.

·        اگر کسی سواد خواندن و نوشتن دارد، بهتر است که منظور مؤلف این مطلب از این جمله را کشف کند.
·        احتمالا منظور او اولا مخالفت حزب توده با این جریانات بوده است.
·        ثانیا محسوب داشتن این جریانات به عنوان «دو غفلت که سمت و سوی انقلاب ایران را دگرگون کرده است.»

·        این اما به چه معنی است؟

7
·        این اولا بدان معنی است که در جمهوری اسلامی ایران، طبقه حاکمه ای در قدرت نیست.
·        به جای طبقه حاکمه، نیروهای مذهبی در قدرت اند که کاستی را تشکیل می دهند.
·        کاستی که شناور بر فراز طبقات اجتماعی است.
·        یعنی ماورای طبقاتی است.

·        چون فقط در این صورت، جریاناتی در این و یا آن گوشه کشور به تغییر «سمتگیری» منجر می شوند.
·        اگر طبقه حاکمه ای در قدرت باشد، بسته به منافع طبقاتی اش، سمت و سوی «انقلاب» را و یا به عبارت دقیقتر ضد انقلاب را تعیین می کند.

8
·        این ثانیا بدان معنی است که مؤلف این مطلب، بطرز پیگیری در سفینه تصادف می راند.
·        او دیالک تیک ضرورت و تصادف را از همان سطور  آغازین این مطلب تخریب کرده است.
·        قطب ضرورت (جبر) را دور انداخته است و قطب تصادف را بر تخت نشانده است.
·        به همین دلیل، سمت و سوی سیاست طبقه حاکمه را با تصادف «توضیح» می دهد و عملا تحریف می کند و خواننده بخت برگشته مطلب خود را گیج و سر در گم می سازد.

·        این سمتگیری راه «توده» اما بلحاظ فلسفی به چه معنی است؟    

9
·        هنوز زود است که سمتگیری راه «توده» با اطمینان در خور تعیین شود.
·        ولی بوی آن به مشام می رسد که راه توده دترمینیسم را بطور کلی فراموش کرده و بطرز ایندترمینستی (ضد دترمینیستی)  می اندیشد:

الف
·         دترمینیسم عبارت است از آموزش فلسفی پیوند عینی و اشتراط متقابل کلیه اوبژکت ها، روندها و غیره طبیعت، جامعه و تفکر بر مبنای قوانین عینی.
·        دترمینیسم ـ به معنی محدود کلمه ـ عبارت است از آموزش پیوندهای علی (علت و معلولی) عام کلیه چیزها و پدیده ها.

·        مراجعه کنید به دترمینیسم (تعین مندی گرایی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  


ب
·        ایندترمینیسم (تعین ستیزی)  به  درک فلسفی مبتنی برانکار ایدئالیستی پیوندهای علی عینی و  قانونمندی های خاص و عام حرکت ماده اطلاق می شود.
·        ایندترمینیسم تصادف را مطلق می کند و وجود ضرورت در طبیعت و جامعه را منکر می شود.

·        مراجعه کنید به ایندترمینیسم (تعین ستیزی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر