ویرایش متن و تحلیل از
ربابه نون
مؤلف
نخستین حرفه ای که به واسطة مادرم از کودکی شناختم، آرایشگری بود.
۱
حتی شاید کمی زودتر از مدادشمعی و مداد رنگی، با سایه و رژگونه و لاک و رنگ مو آشنا شدم.
الف
سایه هایی که به خاموش ترین چشم ها چنان عمقی می بخشیدند که می تواستند برای خود کتاب ها حرف داشته باشند.
ب
رژگونه هایی که شیار تمام دامنه های کوهستانی در مه مانده را روی مسطح
ترین فلات های بی حاصل هر صورت اندوهگینی به زیبایی تصویر می کرد.
ت
قلم سیاه خطی دور چشم که افق دور دریاها را در بیکرانگی وسیع شان به هنگام غروب به نمایش می گذاشت.
۲
از زیبایی تعریفی مجزا و زنانه دارم که بعدها در ترکیب با گرافیک، نقاشی، فلسفه، سیاست و ... دارای چنان عمقی از شناخت شد که تا به خود آمدم، دیدم از نور خبری نیست و من مانده ام و تاریکی محضی که در ته همة ته های دنیا به طیف هایی اشاره می کند که دیگر بازتابی ندارند.
۳
به خودی خود
زن و زنانگی ـ این "یین" مقدس در تاریکی رها شده ـ در فضای میانة دریدایی
جای گرفته و با حالت اسکیزوئیدی لکانی عجیب در تاریخ یافت می نشود، گشته
ایم ما...
۴
اما چیزی که این نامرئی بودن را به طیف مرئی بدل می کند، تنها رنگ است و رنگ، بعد از بلند شدن و روی تنهایی خود نقشة مرغی کشیدن.
باید بلند شد و سراپا را با لباس و رنگ پوشاند.
الف
نه رنگ و لعاب و لباسی زننده تابلوئی که نصب می کنند، تا آدرس دهند که از عالم غیب به عالم واقع فرا شدیم.
ب
بلکه تنها سایه ها و رژگونه ها و رژلب ها و خط و خطوطی که نشان از فلسفة هستن و شدن به معنای واقعی هایدگری آن دارد.
ت
آنهم در عصری که برهنگی و بی رنگی (و نقطة مقابل آن یعنی سیاه پوشی سراپا) نشان از رسیدن به امر لکانی گسستگی لحظه به لحظه روی هر سه محور زمان، مکان و جنسیت است.
پ
محو شدگی در عین شدن.
ث
اینجا بین سطح و عمق زنانه جز چند تکه لباس و کمی رنگ مرزی نیست.
پایان
میم
این متن که بطرز رئالیستی ـ ایراسیونالیستی با تحمل زحمات زیاد تحریر یافته، بهتر است که تحلیل شود.
چون احتمالا ارزش سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) زیادی دارد و برای تحلیل، ایدئال است.
خود مؤلف ـ بلحاظ ظاهر و صورت و یا جمال جسمی ـ مظهر زیبایی بی چون و چرا ست.
یعنی کمترین نیازی به آرایش ندارد.
به قول سعدی:
حد همین است سخندانی و زیبایی را
مؤلف
این متن یک نگاه رئالیستی مثبت به مبحث آرایش بود.
۱
به زبان ساده ما چیزی به نام زیبایی طبیعی نداریم.
۲
به عنوان یک آرایشگر و گریمور حرفه ای باید بگم از حداقل ساده ترین کرم ها گرفته تا بسیاری از سایه ها و رنگ هایی که شما نمی بینید روی چهرة زنی که در نگاه مرد زیبا ست، وجود دارد.
۳
زیبایی در زن از سن طبیعی و وحشی خودش یعنی 18 تا 22 الی 24 که بگذره بدون رنگ و کرم نمی تواند برای هیچ مردی تعریف بشود.
۴
پوست در زن ها سریعن روال پیری خودش رو با فرسودگی چهره نشون می ده که
بدون کرم ها هیچ راه پیشگیری ئی برای اون وجود نداره و همچنین رنگ لب ها و
ماتی زیر چشم و بالای چشم بدون سایه ها چندان خوشایند نیست.
۵
این تعریف مبتنی بر فانتزی و ایده آلیستی و فمنیستی را که زن باید زیبایی ذاتی داشته باشه و اندیشة زیبا داشته باشه و از این بیهوده گویی های رایج باب روز برای فریب دادن هم خود و هم زنان دست بردارید.
۶
طبیعتا منظور آرایش تا خرخره نیست، اما آرایش نسبی در هر زنی واقعا می
تواند به زیبایی و اعتماد به نفس و همان جوری که گفتم پر کردن اون حفره های
لکانی لعنتی کمک کند.
۷
این خلاء فقط با لباس و رنگ پر می شود.
۸
برهنگی و بی رنگی دو دستاورد بزرگ فمینیست های مردنمای عریان پیکر یا کت و شلوار پوش است که در جهت محو هرچه بیشتر زنانگی به کار گرفته شده و متاسفانه بسیاری از مردها و زن های بی اطلاع ما را هم توانسته به راحتی فریب دهد.
۹
صورت من در همة عکس هام همیشه آرایش دارد و مدل موهایم را هم کاملا درست کرده و رنگ کرده است.
۱۰
بینی ام را هم عمل کرده ام.دنبال توهم زیبایی طبیعی نباشید.
۱۱
همان طور که طبعا دنبال دلقک های تا گلو در رنگ فرو رفته و تا مغز استخون عمل کرده نیستید.
میم
نه.
زیبایی طبیعی وجود دارد.
خیلی خیلی هم وجود دارد.
۱
حتی حشرات و پرنده ها درک استه تیکی خاص خود را دارند.
۲
آشیانه سازی پرنده های کوچک مثال جالبی است که با نوارهای رنگی حتی تزیین
می کنند و اگر باب میل جانان شان نباشد، تخریب می شود تا از نو تزیین شود.
۳
زیبایی کهکشان ها و رنگین کمان و ساختار شکوهمند ابرها زیبایی طبیعی و عینی است.
۴
خود طبیعت معمار، هنرمند، طراح و نقاش اصیل بی بدیلی است: دل هر ذره را که بشکافیکهکشانی درون آن، یابی.
مؤلف
در مورد زن
حتی در این متن به همین کوتاهی هم حاضر نیستید که ببینیدش.
۱
ما تعریف و تمجید لازم نداریم.
۲
لازم داریم که دیده بشویم به عنوان یک زن و نه گل و حشره و پرنده ای.
۳
در این راستا هم ، بدون رنگ و بی لباس چیزی جز اندیشه برای زن نمی ماند که آن هم فرمی مردانه دارد.
۴
این هم حرف من نیست. حرف نیچه، فروید، لکان و باقی کسانی است که به جای داستان ساختن در مورد زن سعی کرده اند ببینندش و همان جوری که هست تصویرش کنند.
۵
دوم اینکه من منظورم کلیت زن در برابر مرد است. وگرنه من هم هیچ وقت شب ها با آرایش و مدل موی درست شده به رختخواب نمی روم.
اما با قیافة رختخوابی هم جلوی هیچ مردی ظاهر نمی شوم.
۶
می دانم که با نظری مثبت خواستید تا به جنبة زیبایی ذاتی زنانه اشاره کنید و طرفداری کنید.اما همیشه مردها از همین نقطه به خطا رفته اند و بهتر است که من محکم این خطا را تصحیح کنم.
میم
۱
«به زبان ساده ما چیزی به نام زیبایی طبیعی نداریم.»این سخن شما ست.
این ادعای شما و هر کس دیگر از سرتاپا نادرست است.
۲
زیبایی طبیعی وجود عینی دارد. هر بلور برف مظهر زیبایی است.
فقط کافی است که زیر ذره بین نهاده شود و دیده شود
و یا عکس برداری رونتگن از آن به عمل آید.
هر کودک و بچه و نوجوان و بالغ و پیر هم به نوبه خود حاوی زیبایی طبیعی است.
۳
زن و یا نر هر دو موجود طبیعی اند و هر کدام فی نفسه حاوی عناصر استه تیکی اند. زیبا هستند.
۴
کسی قصد تعریف توخالی از کسی ندارد.
۵
شما خودتان بنظر ما بلحاظ صوری و ساختاری خیلی هم زیبا هستید.
بی اعتنا به رنگ و فوت و فن و ترفند تان.
۶
اگر دلیل می خواهید آینه ای بخرید و خود را به عنوان موضوع شناخت مورد بررسی قرار دهید.
۷
ما همه این سخنان شما را می توانیم مورد تحلیل علمی قرار دهیم و نظر خود را از طریق ستدلال تجربی و منطقی اثبات کنیم.
مؤلف
زیبایی طبیعی دربارة زن منظورم بود.
میم
۱
موضوع شناخت یعنی اوبژکت شناخت و نه سوبژکت شناخت.سوبژکت شناخت یعنی شناسنده، فاعل.
۲
زن ولی موجودی طبیعی ـ اجتماعی است. طبیعی ـ اجتماعی هم خواهد ماند.
بدون آرایش و لوازم آرایشی هم زیبا خواهد بود.
۳
آرایش فرمی از تحریف و مانی پولاسیون زن و یا نر و یا هر چیز دیگر است.
۴
تزیین فرمی از عوامفریبی است. تزیین ـ بلحاظ معرفتی ـ فرمی از فرمالیسم است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر