میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار
بیلمه دیم
(کلیات میرزا علی معجز صفحه 25)
تحلیل شعر
بیلمه دیم
·
عنوان این شعر مفهومی است که ـ فی نفسه ـ به معنی ندانستن است.
·
اما آن در پیوند با عناصر متشکله این شعر، معنائی عمیقتر
و بغرنجتر از دانش و شناخت صرف کسب می کند.
·
عنوان شعر، علاوه بر نفهمیدن،
ندانستن، نشناختن، به معنی کوته اندیش بودن
و ـ قبل از همه ـ به معنی توبه است.
1
·
شاعر روشنگری وضع و حال گالیله
را دارد.
·
می داند که حق ـ بدون چون و چرا ـ با او ست.
·
اما اشکال کار در این است که اولا
همه مردم تلسکوپ ندارند، تا گردش سیاره ها را به چشم خود ببینند و ایمان
بیاورند
·
(اشکال اوبژکتیف و یا عینی)
2
·
ثانیا باور به خرافه و سنت و ناتوانی از خود اندیشی به حدی است که اگر هم به چشم خود ببینند،
قبول نمی کنند
·
(اشکال سوبژکتیف و یا ذهنی).
3
·
توبه میرزا علی معجز همان توبه ای است که نسل های بعدی روشنگری
یا به زور و زجر و شکنجه در ملأ عام (روزنامه و رادیو و تلویزیون) بر زبان خواهند
راند و یا زبان شان از حلق بیرون کشیده خواهد شد، تا روشنگری محال شود.
4
·
وقتی به تحلیل مصرع به مصرع این شعر معجز بپردازیم، به کنه این مفهوم بغرنج «بیلمه دیم» پی خواهیم برد:
·
بیلمه دیم، توبه و
پشیمانی عادی نیست.
·
بیلمه دیم، توبه و
پشیمانی سرشته به درد است.
·
بیلمه دیم حاوی طنز تلخی
است، تلخ تر از تلخ ترین زهرها و گزنده تر از گزنده ترین دشنام ها.
·
بیلمه دیم فریاد درونسوز درد است، از دست زمانه و زمین
·
(شرایط سوبژکتیف و اوبژکتیف)
·
بیلمه دیم ضجه دردی روانسوز از دست جامعه ای سراپا خود ستیز و خرد ستیز است.
·
این همان فریاد دردی است که دهها سال بعد، یکی را به
انتحار و دیگری را به طغیان واخواهد داشت.
·
شاعر روشنگری در این شعر ـ احتمالا در تبعید و یا قبل از ابلاغ حکم
تبعید ـ از جامعه پوزش می طلبد.
·
از جامعه اسیر در چنگال خرافه و خریت و خرناسه.
·
از جامعه وارونه ی
وارونه بین کوته اندیش.
·
جرم شاعر روشنگری از چه قرار است؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر