در قاموس طبقات اجتماعی واپسین
تحلیلی
از
مسعود
بهبودی
پیشکش به
اعظم
کاشی
مرا توبه
فرمائی، ای خود پرست
تو را توبه ز این
گفتن، اولی تر است
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای خودپرست، مرا به توبه از عشق
فرمان می دهی؟
·
بهتر آن است که خودت از توبه
فرمائی توبه کنی.
·
«عاشق» از خودبیگانه ی بیگانه پرست و به
عبارت دقیقتر شخص شخیص شیخ شیراز، در این بیت، دیالک تیک عجق ـ وجق عجیب و غریبی
را توسعه می دهد و بسان چماقی در چالش فکری با منتقد انقلابی به خدمت می گیرد:
1
دومه نیکو
لوسوردو (متولد 1941)
پروفسور فلسفه در دانشگاه (اوربینو)
او در همکاری با (هاینتس هولتس) به
انتشار مجلهً (توپوس)
ـ خدمات بین المللی به تئوری دیالک تیکی ـ
را به عهده داشت.
آثار:
امانوئل کانت ـ آزادی، حقوق و انقلاب
(1987)
هگل و ارثیهً آلمانی، فلسفه و مسایل
ملی انقلاب و ارتجاع (1981)
هگل و بیسمارک. انقلاب 48 و بحران
فرهنگ آلمانی (1993)
همبود، مرگ، هایدگر و ایدئولوژی جنگ
(1995)
مرا توبه
فرمائی، ای خود پرست
تو را توبه ز این
گفتن، اولی تر است
·
او در این بیت دیالک تیک عشق را از
نو تعریف و در واقع، تحریف می کند.
·
دیالک تیک عشق در این بیت به شکل دیالک
تیک خودستیزی و دشمن پرستی بسط و تعمیم می یابد.
·
چنین دیالک تیکی فقط می تواند در
دوران های بحرانی تاریخ بشری توسط اذهان بحران زده اعضای طبقات اجتماعی واپسین
فرمولبندی شود.
·
در آستانه جنگ های اول و دوم جهانی
چنین دیالک تیک تهوع آوری در محافل گندیده فئودالی ـ بورژوائی ـ واپسین (محافل امپریالیستی
و فاشیستی) با فلاسفه، جامعه شناسان و هنرمندان شهیری از قبیل مارتین هایدگر، ماکس وبر، ویتگن
اشتاین، حتی تومان مان به انحای مختلف بسط و تعمیم داده می شد.
·
مراجعه کنید به اثر درخشان دومه
نیکو لوسوردو تحت عنوان همبود، مرگ، هایدگر و ایدئولوژی جنگ (1995)
2
مرا توبه
فرمائی، ای خود پرست
تو را توبه ز این
گفتن، اولی تر است
·
عاشق از خود بیگانه ی بیگانه پرست،
منتقد بشردوست خیرخواه و انقلابی را، یعنی کسی را که به راهنمائی همنوع و روشنگری
بی اجر و مزد می پردازد، خودخواه و خودپرست و اگوئیست قلمداد می کند.
·
این ترفند ایده ئولوژیکی سعدی اما به
چه معنی است؟
3
مرا توبه
فرمائی، ای خود پرست
تو را توبه ز این
گفتن، اولی تر است
·
در این ترفند ایده ئولوژیکی سعدی
در کمال معصومیت و مظلومیت، ضد دیالک تیکی بیگانه پرستی، خودپرستی و اگوئیسم جا
زده می شود.
·
سعدی خود را چنان به کوچه علی چپ
می زند که انگار روحش حتی خبر ندارد که ضد خودپرستی، نه بیگانه پرستی، بلکه همبستگی
است، همنوعدوستی است، بشر دوستی (هومانیسم) است.
4
·
در فلسفه اجتماعی سعدی (سراینده شعر
ماندگار «بنی آدم اعضای یکدیگرند») و بعد حافظ، هر کس عاشق دشمن طبقاتی خود نباشد،
خودپرست و خودخواه و اگوئیست است.
·
از قضا یکی از مقولات اصلی حافظ در
تهاجم بر ضد اصحاب ضد فئودالی تصوف و طریقت و عرفان، همین مقوله خودپرستی است، که در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری در تحلیل اشعار خواجه مورد بررسی قرار گرفته است:
4
حافظ
ای دل مباش یک دم، خالی ز عشق و مستی
و آنگه برو که رستی از نیستی و هستی
گر جان به تن ببینی، مشغول کار او شو
هر قبله ای که بینی بهتر ز خودپرستی
با ضعف و ناتوانی همچون نسیم، خوش باش
بیماری اندر این ره، بهتر ز تندرستی
تا فضل و عقل بینی بی معرفت، نشینی
یک نکته ات بگویم:
«خود را مبین که رستی»
·
در این غزل خواجه، تئوری عشق سعدی،
با واژه های سوهان خورده در کارگاه سعدی، مو به مو نمایندگی می شود.
·
رهنمود خواجه در این غزل، پرهیز از
همان «خودپرستی» جعلی است که سعدی پیشاپیش
سوهان زده و برای حافظ و امثالهم به میراث نهاده است.
5
حافظ
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در درد خودپرستی
·
خواجه در این غزل نیز مقوله «خودپرستی»
جعلی سعدی را برای صدور رهنمودهای ایراسیونالیستی (خردستیز) خویش به خدمت می گیرد:
·
خواجه مدعی مخالف عشق به بیگانه
دشمن خو را به خودپرستی متهم می کند.
·
درست به همان سان که سعدی در این
حکایت منتقد انقلابی را متهم کرده است.
6
مرا توبه
فرمائی، ای خود پرست
تو را توبه ز این
گفتن، اولی تر است
·
عاشق از خود بیگانه ی بیگانه پرست،
راهنمائی منتقد انقلابی خیرخواه را به طرز ترفند آمیز دیگری تحقیر و تخریب می کند:
·
او میان توبه فرمائی و رهنمائی
علامت تساوی می گذارد.
·
برای پرهیز از افتادن به دام و تله
ایده ئولوژیکی سعدی باید هوشی از طرازی دیگر داشت:
·
سعدی برای تحقیر و تخریب منتقد
انقلابی به مقوله تئولوژیکی ـ روحانی توبه
توسل می جوید.
·
چپنمائی یکی از ترفندهای همیشگی
عوامفریبی بوده است و است و خواهد بود:
·
سعدی و بعدها بمراتب بدتر، حافظ که
خود ایده ئولوگ سرسپرده ی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی اند، چنان وانمود می
کنند که انگار بدترین دشمنان طبقه حاکمه فئودالی اند.
·
سعدی فراموش کرده که خود یکی از
توصیه کنندگان اصلی بازداشت و حبس و تنبیه و توبه و تبعید و اعدام مخالفین طبقه
حاکمه است.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفحتی توماس مان به انحای مختلف بسط و تعمیم داده می شد.