تحلیلی
از
مسعود
بهبودی
پیشکش به
اعظم
کاشی
چو مفتون صادق
ملامت شنید
به درد، از
درون ناله ای بر کشید
·
سعدی اکنون، رهنمود خیرخواهانه و
مسئولانه سوبژکت انقلابی را مورد حمله
قرار می دهد و آن را «ملامت» جا می زند.
·
نظری به رهنمود او بی ضرر و ضرور
است تا محتوای آن تعیین شود:
1
کسی گفتش:
« اکنون سر
خویش گیر
از این سهلتر،
مطلبی پیش گیر»
·
محتوای رهنمود سوبژکت انقلابی این
است که عزت انسانی را نباید فدای عشق قلابی به دشمن طبقاتی ساخت.
·
محتوای این رهنمود راهنمائی صریح و
روشن همنوع است.
·
این رهنمود مبتنی بر دلایل تجربی و
عینی است و ربطی به ملامت ندارد.
·
ملامت همیشه از موضع بالاتر صورت
می گیرد.
·
این رهنمود از موضع برابر صورت
گرفته است.
·
این رهنمود، رهنمودی خیرخواهانه و برادرانه
است.
2
که بگذار تا
زخم تیغ هلاک
بغلتاندم لاشه
در خون و خاک
·
عاشق کذائی می خواهد که شاهد به
ضرب شمشیر او را به قتل رساند.
·
این اما به چه معنی است؟
3
که بگذار تا
زخم تیغ هلاک
بغلتاندم لاشه
در خون و خاک
·
این آشکارا به معنی خود ستیزی است.
·
سؤال اما این است که دلیل این خود
ستیزی چیست؟
4
که بگذار تا
زخم تیغ هلاک
بغلتاندم لاشه
در خون و خاک
·
برای پاسخ به این پرسش باید ضد دیالک
تیکی خودستیزی را پیدا کرد.
·
ضد دیالک تیکی خود ستیزی، بیگانه
ستائی و یا چه بسا حتی بدتر، بیگانه پرستی است.
·
می توان گفت که سعدی در این حکایت،
دیالک تیک عشق را به شکل دیالک تیک عاشق و معشوق و در واقع به شکل دیالک تیک خود ستیزی
ـ بیگانه پرستی بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن بیگانه پرستی می
داند.
·
بیگانه ای که دشمن عاشق از خود
بیگانه ی خودستیز است.
·
سؤال این است که چرا باید کسی عاشق
سینه چاک دشمن خونریز خود باشد؟
5
که بگذار تا
زخم تیغ هلاک
بغلتاندم لاشه
در خون و خاک
·
دلیل معرفتی خودستیزی و بیگانه پرستی،
خرد ستیزی است.
·
خردستیزی گشتاور مهمی در ایده
ئولوژی طبقات اجتماعی واپسین بوده و است.
·
هم ایده ئولوژی فئودالیسم واپسین (سعدی
و بویژه حافظ)، هم عرفان و هم ایده ئولوژی بورژوائی واپسین (امپریالیسم، فاشیسم) و
هم فوندامنتالیسم حاوی و حامی خردستیزی (ایراسیونالیسم) است.
·
مراجعه کنید به خردستیزی (ایراسیونالیسم)
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
·
خردستیزی با تخریب خانه ی خرد اندیشنده،
خود اندیشی و خود مختاری آدمی را از بین می برد و راه را برای خودستیزی و بیگانه پرستی
هموار می سازد.
·
فاشیسم و فوندامنتالیسم ببرکت
خردستیزی است که اعضای جامعه را به ماشین جنگی و به بمب متحرک مبدل می سازند.
6
نمی بینم از
خاک کویش گریز
به بیداد گو:
«آبرویم بریز»
·
معنی تحت اللفظی:
·
توان فرار از خاک کوی او را ندارم.
·
به شاهد ستمگر بگو که آبرویم را بریزد.
·
اکنون عاشق خودستیز بیگانه پرست،
علاوه بر طلب مرگ به دست او، طالب بی آبروئی و رسوائی خویش نیز می شود.
·
رسوائی در ایده ئولوژی طبقات اجتماعی
واپسین همره همیشگی عشق قلابی است:
·
رسوائی یکی از مقولات همیشه حی و
حاضر در ترانه های کشور عه «هورا» ست.
رسوای زمانه منم
·
ولی چرا و به چه دلیل باید عاشق پیه
رسوائی و بی آبروئی را هم پیشاپیش بر تن خود بمالد؟
7
نمی بینم از
خاک کویش گریز
به بیداد گو:
«آبرویم بریز»
·
دلیل قبول پیشاپیش رسوائی و بی آبروئی،
تنزل عاشق کذائی تا درجه زباله است.
·
این به معنی سقوط داوطلبانه به
قهقرای هیچ وارگی است.
·
این به معنی انکار فردیت و شخصیت
خویش است.
·
این به معنی پذیرش پیشاپیش
اگونیهلیسم (خویشتن هیچ انگاری) است.
·
اگونیهلیسم در ایده ئولوژی های
فاشیستی، امپریالیستی، فوندامنتالیستی دست در دست با نیهلیسم و نیهلیسم اخلاقی می رود.
·
·
مراجعه کنید به نیهلیسم، نیهلیسم
اخلاقی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر